
سفر اخیر «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به کشورمان و اظهارات او درباره آینده توافق هستهای، به تقویت برخی فرضیات ایدهآلگرایانه مبنی بر «اصلاح رفتار مبنایی اروپا در قبال ایران» منجر شده است. در این میان، جریانهای طرفدار مذاکره و توافق با غرب (اعم از آمریکا و تروئیکای اروپایی)، مدعی هستند به تأخیر انداختن مذاکرات کمیته مشترک برجام از سوی اروپا و عدم اصرار فعلی سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه بر ارجاع پرونده برجام به شورای امنیت سازمان ملل متحد، نشانهای از حسن نیت اتحادیه اروپا و عزم واقعی آن برای حل معضلات موجود در توافق هستهای با ایران است. با این حال، طرفداران این نگاه و فرضیه هرگز بر اصل ماجرا و موضوعیت بحران، یعنی «همراهی آمریکا و اروپا در استراتژی مهار همهجانبه ایران» تمرکز نمیکنند. فراتر از آن، این گروهها و جریانها، هرگز این موضوع مهم را از خود و دیگران نمیپرسند، اگر تروئیکای اروپایی برای حل گرههای کور به وجود آمده در ذیل توافق هستهای با ایران مصمم است، دلیل حدود دو سال «خرید زمان» از سوی اروپا برای تأمین منافع ایران در برجام، آن هم پس از خروج ترامپ از توافق هستهای چه بوده است و اساساً چرا سه کشور اروپایی در آخرین گام خود، دست به فعالسازی مکانیسم ماشه زدهاند؟
جوزف بورل در در سفر اخیر خود به کشورمان، همان جملات کلیشهای سایر مقامات اروپایی در قبال برجام را تکرار کرد. او تأکید کرد اتحادیه اروپا با فعال کردن مکانیسم حل اختلاف در برجام به دنبال از بین بردن این توافق نیست، بلکه در صدد زنده نگه داشتن توافق هستهای با ایران است. بورل در بخش دیگری از سخنان خود، تأکید کرده است: «ما انتظار گامهایی مثبت در زمینه فعالیت هستهای ایران را داریم و ایران نیز انتظار دارد اتفاقات مثبتی در زمینه اقتصادی روی دهد و این مسئلهای است که قصد داریم طی هفتههای آتی یا بیشتر روی آن کار کنیم.»
با وجود برداشتها و تفسیرهای بعضاً مثبتی که در قبال مواضع بورل به چشم میخورد، باید توجه داشت مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سفر خود به تهران، کمترین هجمهای را متوجه مقصر اصلی پیچیدهسازی وضعیت برجام، یعنی ایالات متحده و دولت ترامپ نکرد. گویا سفر فوری و بعدی جوزف بورل به واشنگتن، موجب شده بود با تأکید بر جرم نابخشودنی آمریکا در برهم زدن برجام، اوقات و ذائقه امثال ترامپ و پمپئو را تلخ نکند!
نکته دیگر اینکه تجربه رفتارهای گذشته اتحادیه اروپا، به ویژه در قبال پرونده هستهای ایران، نشان میدهد بازی نهایی و تعیینکننده این مجموعه در تقابل با تعامل با کشورمان، متغیری وابسته به «رویکرد استراتژیک و تاکتیکی کاخ سفید» است. نکته مهمتر اینکه اظهارات ظاهراً ایجابی جوزف بورل در تهران، خود میتواند نوعی «تاکتیک فریب» به منظور «هدایت صحنه منازعه» باشد. بورل در سخنانش در تهران کمترین اشارهای به عدم تعهدپذیری اتحادیه اروپا در موارد یازدهگانه (وفق بیانیه بروکسل که پس از خروج ترامپ از برجام قرائت شد) نمیکند؛ در مقابل، از یک «معادله دو طرفه» سخن میگوید. او سعی میکند در این «تصویرسازی کاذب»، ایران و تروئیکای اروپایی را در یک وزن و سطح تعریف کند. این در حالی است که تروئیکای اروپایی در این معادله یک «متهم» به حساب میآید که نه تنها طی نزدیک به دو سال اخیر به تعهدات برجامی خود عمل نکرده است، بلکه با فعالسازی مکانیسم ماشه و استناد به تاکتیک خرید زمان در ماجرای ترسیم ساختارهای ناکارآمدی، مانند اینستکس، عملاً در زمین ایالات متحده آمریکا و دولت ترامپ بازی کرده است.
در نهایت اینکه اظهارات و مواضع جوزف بورل و سفر او به تهران، نه تنها نباید به ذوقزدگی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان منجر شود، بلکه باید به بستهتر شدن گارد جمهوری اسلامی ایران در برابر اروپا به ویژه تروئیکای اروپایی بینجامد. نباید فراموش کرد اروپاییان به «تغییر لحظهای» مواضع ظاهراً مثبت خود و تبدیل آنها به مواضع سلبی و بازدارنده مشهور هستند، هر چند برعکس آن بسیار نادر رخ میدهد.