حمله آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ یک خواستگاه استراتژیک داشت که اکنون نیز موضوعیت دارد، اما آمریکا برای تحقق این اهداف راهبردی در افغانستان در یک تعارض بنیادین گرفتار شده است؛ زیرا از یک سو بر حفظ نفوذ و دسترسیهای سیاسی و امنیتیـ اطلاعاتی خود در بلندمدت در افغانستان اصرار دارد و از سوی دیگر این حضور و نفوذ موجب تشدید ناامنی و مخالفت منطقهای علیه آمریکا شده است. به نظر میرسد آمریکا برای مدیریت این اوضاع از موضوعات مختلف بهره میگیرد که دو روند اصلی مذاکره با طالبان و تنشهای سیاسیـ انتخاباتی مهمترین آنهاست.گرچه مراحل اولیه و پنهان ارتباطگیری با واسطه آمریکا و طالبان از حدود سال ۲۰۱۰ بوده، اما مذاکرات رسمی در قطر از ۱۲ اکتبر سال ۲۰۱۸ آغاز شده است. تاکنون ۱۱ نشست میان دیپلماتهای آمریکا و نمایندگان سیاسی طالبان صورت گرفته است؛ اما طالبان، دولت کنونی افغانستان را دستنشانده آمریکا میداند و با آن مذاکره نمیکند. این مذاکرات که بیانگر استیصال کامل آمریکا در برابر طالبان است، به گونهای پیش رفته که طالبان را کاملاً در موضع قدرت قرار داده است؛ از چنین موضعی طالبان برای توجیه و اقناع افرادش اعلام کرده است: «امضای توافقنامه با آمریکا برای صلح نیست، بلکه برای پیروزی است.» در رابطه با انتخابات ریاستجمهوری در افغانستان کهبعد از چندین بار تعویق در نهایت ششم مهر ماه ۱۳۹۸ برگزار شد و پس از چند ماه، «محمد اشرف غنی» با ۵۰/۶۴ درصد آرا به عنوان برنده این انتخابات معرفی شد. اعلام پیروزی غنی با اعتراض تیم «دکتر عبدالله» روبهرو شد و این تیم طرح تشکیل «حکومت همهشمول» را اعلام کرد و این به معنای آغاز بحران و تنش سیاسی در افغانستان است.به استناد انتخابات پیشین افغانستان،«بحرانزایی» به یکی از ویژگیهای اصلی انتخابات در این کشور تبدیل شده که مداخلات خارجی به ویژه اعمال نفوذ آمریکا، یکی از مهمترین دلایل بروز آن است. در میان سکوت بیشتر کشورها درباره نتایج اعلامی، سکوت آمریکا از همه معنادارتر است. در انتخابات اخیر، به سبب ارتباط مستقیم این انتخابات با مذاکرات به اصطلاح صلح و احتمال ورود افغانستان به یک «دوره گذار سیاسی»، بر بحرانسازی آن افزوده شده است. در یک سال اخیر، آمریکا به علت نامشخص بودن نتایج مذاکره با طالبان، عملاً سیاست ابهام را در قبال انتخابات برگزید و با پیوند زدن آن با مذاکرات، اجازه نداد تا یک روند ملی، مستقل و شفاف در انتخابات ریاستجمهوری افغانستان شکل بگیرد. در این اوضاع، وضعیتهای محتمل مختلفی را میتوان پیشبینی کرد؛ در حالی که به علل موانع حقوقی، اجرایی و سیاسی، شکلگیری مجدد مدل حکومت وحدت ملی عملاً با مشکل مواجه است. گفته میشود احتمالاً آمریکا اعتراض حامیان تیم عبدالله را کنترل و آرامش را به نفع غنی برقرار کند، به شرط اینکه وی نیز با مذاکرات آمریکا و طالبان به طور کامل همراهی کند؛ اما اگر با نگاهی کلان به موضوع نگاه کنیم، به نظر میرسد آمریکا درصدد «مدیریت هدفمند» تنشهای سیاسی پساانتخاباتی در افغانستان است؛ در این حالت، تنشهای سیاسی به حدی تداوم مییابد تا پس از بروز بنبست سیاسی، مشروعیت انتخابات زیر سؤال برود و افکار عمومی افغانستان و جهان برای پذیرش حکومت موقت در این کشور که مسئولیت دوره گذار و ورود احتمالی طالبان به ساختار قدرت را برعهده خواهد گرفت، آماده شود.در مجموع میتوان گفت آمریکا که با شعار ساختن افغانستان باثبات، دموکراتیک و رها از طالبان این کشور را اشغال کرد، امروز نه تنها دوباره طالبان را به صحنه سیاسی و اجتماعی افغانستان باز میگرداند، بلکه داعش را نیز برای مردم این سرزمین به ارث میگذارد.