آمریکا از طریق توافق با طالبان، به دنبال ضربه زدن به منافع كشورهاي رقيب خود و جبران شكستهايش برخلاف ادعاها و سياست اعلامي خود در مبارزه با تروريسم است. عملا می خواهد داعش را جايگزين طالبان كند و اين امر با صلحي كه آمريكا با طالبان كرده است، امكان تحقق دارد.
در روزهای اخیر گفتوگوها میان نمایندگان آمریکا و طالبان در پایتخت قطر، به توافق انجامید. در این مذاکرات دو طرف روی موضوعات چون خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و اعلام آتش بس منتهی شود، توافق رسیدهاند. در همین خصوص، خبرنگار گروه بین الملل پایگاه بصیرت، گفتگویی با دکتر اسماعیل باقری کارشناس افغانستان و پاکستان، به تحلیل ابعاد و اهداف این توافقنامه پرداخته است.
بصیرت: به نظر شما اهداف طالبان و آمریکا از توافق اخیر چیست؟ هر کدام دنبال چه هستند؟
قبل از پرداختن به سوال شما، بايد به يك نكته اساسي اشاره كنم و آن اين كه آمريكا با دو هدف عمده به افغانستان لشكركشي كرد: نخست براي مبارزه با تروريسم و دوم براي ايجاد امنيت و بازسازي افغانستان (كه شامل ايجاد دموكراسي، دولتسازي و ملتسازي، آزادي بيان، قانون، حقوق بشر و بسياري ديگر از اين موارد هم ميشد.) اما عملا پس از 19 سال آمريكا طبق تفاهمنامهاي كه با طالبان امضاء كرده است، نقش به اصلاح مبارزه با تروريسم را به طالبان سپرده است و آمريكا عملا با اين توافقنامه (كه در واقع من تفاهم نامه مينامم، چرا كه نام آن توافقنامه براي آوردن صلح ميباشد) ويژگي آمريكاستيزي را از طالبان گرفته و بدون شك نوك پيكانِ حملات طالبان عليه نظام جمهوري اسلامي افغانستان خواهد بود. چطور كه دونالد ترامپ رئيس جمهور آمريكا يك روز پس از امضاي اين تفاهم نامه، اعلام كرد كه مسئوليت اصلي طالبان مبارزه با تروريستها خواهد بود. اين سخن بر اين اساس گفته شده است كه طالبان توافق كرده است كه به هیچ یک از اعضایش، سایر افراد و گروهها از جمله القاعده اجازه نخواهد داد که از خاک افغانستان برای تهدید امنیت ایالات متحده و متحدانش استفاده کنند. اين كه طالبان بتواند چنين كاركردي داشته باشد خودش جاي بحث دارد، اما سياست چندوجهي و چندگانه آمريكا در مبارزه با تروريسم اجازه نخواهد داد تا طالبان چنين بندي را در ميدان پياده كند. همچنين در اين توافق كه طالبان با عنوان امارت اسلامی افغانستان ذكر شده و در همه بندها آمده-که توسط ایالات متحده بهعنوان دولت شناخته نمیشود و بهعنوان طالبان شناخته میشود- هرگونه گروه یا فرد را از تهدید امنیت ایالات متحده و متحدانش بازخواهد داشت، جلوی سربازگیری، آموزش و تمایل آنها را خواهد گرفت و مطابق تعهداتش در این موافقتنامه از آنها میزبانی نخواهد کرد.
در واقع هدف اعلامي آمريكا به افكار عمومي جهان اين است كه ما با طالبان اتمام حجت كردهايم كه افغانستان به كانون تروريسم تبديل نشود، اما اقدام آمريكا در امضاي تفاهم نامه با طالبان و امضاي بيانيه مشترك با دولت افغانستان، اساسا نوعي ايجاد جنگ و درگيري دوباره در افغانستان خواهد بود و اساسا صلح آمريكا با طالبان، يك صلح «نمادين و نمايشي» است و اساسا واژه «صلح» دست مايه آمريكا قرار گرفته است تا خروج آبرومندانهاي از افغانستان داشته باشد؛ هر چند كه اين خروج نيز به معني كاهش نيروهاي خارجي و تخليه 5 پايگاه نظامي است و عملا برخي از پايگاههاي آمريكايي از جمله پايگاه نظامي بگرام و شيندند و... حفظ خواهند شد.
بنابراين هدف اصلي آمريكا از اين توافقنامه، ارائه يك دستاورد براي انتخابات 2020 امريكا، كاهش نيروهاي نظامي خود و كم كردن هزينههاي نظامي، فريب افكار عمومي و... براي رسيدن به اهداف و منافع نامشروع خود در افغانستان است.
اما هدف طالبان، احياي مجدد عمارت اسلامي افغانستان است. رهبران طالبان مدعياند كه اين آمريكا و ناتو بود كه حكومتشان را ساقط كرده است و به همين جهت دشمن و طرف اصلي دعواي ما آمريكا است و به همين خاطر حاضر نشد تا در مذاكرات با آمريكا دولت افغانستان نيز حضور و مشاركت داشته باشد. الان هم ملابرادر و ساير رهبران حكومت اشرف غني را با نام «اداره كابل» خطاب قرار ميدهند تا به نوعي هم تحقير كنند و هم به جايگاه و پايگاه سياسي و اجتماعي خود بيفزايند. شايد به همين جهت مولوي اميرخان متقي از هيات مذاكره كننده طالبان در اظهاراتي عنوان كرد كه توافقنامه صلح، پيروزي همه افغانها و امت اسلامي است. ما به تعهدات خود پايبنديم و ادامه جنگ به طرف مقابل بستگي دارد كه تا چه اندازه به تعهدات خود پايبند باشد. وي امضاي اين توافقنامه را پايان اشغال افغانستان خواند و بر آزادي 5 هزار زنداني طالب، شروع مذاكرات بينالافغاني و خروج كامل نيروهاي خارجي از افغانستان تاكيد كرد.
آن چه كه بيش از همه مهم است اين نكته اصلي ميباشد كه تعهدات آمريكا به نوعي به آينده موكول شده است، اما تعهدات طالبان نقدا بايد عملياتي شود. مبارزه با تروريسم به نوعي به دوش طالبان افتاده است و عملا جاي جلاد و قرباني به نوعي عوض شده است. جالب است «مورگان اورتگاس»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفته است هرگونه تعدیل نیروهای آمریکایی در افغانستان مبتنی بر شرایط خواهد بود. ترامپ تنها در صورتی آماده خروج نیروها از افغانستان است که طالبان به تعهداتش پایبند باشد.
نكته ديگري كه بايد تاكيد كنم اين كه طالبان كه روزي به عنوان گروه تروريستي شناخته ميشد، امروز با چراغ سبز آمريكا به مبارزه كننده با تروريست تبديل شده است. برعكس دولت افغانستان كه برآمده و زاييده اجلاس بن بوده است و چندين انتخابات براساس قانون اساسي و مشاركت مردم (هر چند با كاستيهايي) برگزار شده است، عملا قرباني توافق اخير طالبان با آمريكا شده است كه داراي توافقات بسيار محرمانه و پنهاني نيز ميباشد كه اخيرا پمپئو وزير خارجه واشنگتن بدان اعتراف كرد.
بصیرت: فکر می کنید این توافق چقدر امکان اجرایی شدن دارد؟ موانع پیش روی آن را چه می دانید؟
اين توافقنامه مقدمهاي براي آوردن صلح است. در واقع يك پيشزمينههايي دارد كه بايد اجرايي شود تا مذاكرات به صلح بيانجامد. اما در همين ابتدا بايد به يك مشكل اساسي اشاره كرد. پمپئو تعهد داده است كه در ازاي شروع مذاكرات بينالافغاني، ده روز پس از امضاي توافقنامه، 5 هزار زنداني طالب را آزاد ميكند. طالبان مدعي است اگر اين تعداد زنداني طالبان آزاد شود، ما مذاكرات بينالافغاني را شروع ميكنيم. كه البته تيم اشرف غني نه به عنوان حكومت افغانستان، بلكه به عنوان يك گفتگو كننده داخلي در آن ميتواند شركت كند. خب در چنين وضعيتي آزادي 5000 زنداني طالبان يعني حكم امضاي قتل حكومت اشرف غني. البته غني گفته هيچ تعهدي در زمينه آزادي زندانيان طالب ندارد و اختيار اين امر دست ايالات متحده نيست و آمريكا تنها تسهيل كننده مذاكرات است نه تصميمگيرنده آن.
بدون شك با آزادي اين تعداد طالبان نه تنها وزن ميداني طالبان افزايش پيدا ميكند، بلكه به لحاظ رواني و ذهني، بويژه در جو عمومي جامعه افغانستان، طالبان قدرتنمايي خود را به رخ ميكشد. خصوصا در زماني كه زيادهخواهيهاي اشرف غني در چند سال گذشته موجب ريزش و كاهش وزن دولت وحدت ملي افغانستان شده است و رهبران طالبان با درك اين مساله، سياستها و خواستههاي خود را تا كنون پيش بردهاند. بنابراين اجرا شدن اين توافقنامه برميگردد به نوع واكنش دولت اشرف غني كه 5000 زنداني طالبان را طبق خواسته پمپئو آزاد كند يا نكند. آقاي ترامپ در گفتگوي تلفني خود با ملا برادر آخند در مورد عملي شدن اين تعهدات نيز صحبت كرده است.
بدون شك پس از آزادي زندانيان طالبان، اشرف غني جايگاه و آن مقدار محبوبيت در درون تيم خود (دولتساز) را هم از دست خواهد داد. هماكنون اشرف غني در ميان جريانهاي شمالي بويژه ازبكها، تاجيك و هزارهها جايگاه خود را از دست داده است و برخلاف امضاي بيانيه مشترك آمريكا با افغانستان و حمايت از نظام جمهوري، عملا اراده و حاكميت نهادهاي دولتي را ناديده گرفته است. يعني قرار نيست توافقات با طالبان در پارلمان بررسي يا به راي گذاشته شود. اما مهمترين موانع پيشروي اين توافقنامه پس از دولت اشرف غني، ادامه جنگ طالبان عليه نيروهاي امنيتي افغانستان توسط طالبان و نيز عدم قبول آتشبس سرتاسري از سوي طالبها است.
جريانهاي جبهه متحد شمال سابق نيز به اين نوع مذاكره و توافق با طالبان نيز خوشبين نيستند. دكتر عبدالله توافقنامه صلح را مشروط به عملياتي شدن برخي موضوعات عنوان كرده است. هرچند طالبان با رهبران اين جريانها از جمله ژنرال دوستم، ژنرال عطا و... اختلافات سياسي و گرايشي زيادي دارند، اما اين كه در مذاكرات بينالافغاني چه سياستي را در پيش بگيرند، به روند آن مذاكرات و مفاد آن مربوط ميشود كه به تحولات آتي بستگي دارد.
بصیرت: برخی از تحلیلگران غربی می گویند ترامپ با این توافق افغانستان را به طالبان تحویل داد. نظرتان در این مورد چیست؟
اين حرف تا حدودي درست است، ناديده گرفتن نهادهاي دولتي افغانستان و رسميت دادن به امارت اسلامي طالبان. وقتي از مايك پمپئو پرسيده ميشود آيا اشرف غني را به عنوان رئيس جمهور منتخب به رسميت ميشناسيد؟ تنها يك جمله ميگويد: مردم افغانستان صلح ميخواهند و همه رهبران افغانستان بايد فراتر از خواست فكريشان فكر و عمل كنند. اين يعني اين كه آمريكا اولويت اولش صلح با طالبان است. حالا اين صلح صوري و نمايشي باشد يا واقعي. البته واقعي به اين معني كه آمريكا بخواهد نيروهايش را در عرض 14ماه از افغانستان خارج كند. اما يقينا صلح از ديد طالبان تا حدودي فرق ميكند. يعني صلحي كه همهي رهبران افغانستان اعم از دولتي و غيردولتي به «موجوديت»، «هويت» و «حاكميت» آينده امارت اسلامي احترام بگذارند و قبول داشته باشند. بدون شك هر كسي مقابل اين خواسته عمل كند، برخورد سلبي صورت خواهد گرفت. به همين جهت اين توافقنامه، منتج به صلح پايدار و با دوام نخواهد شد. اين در حالي است كه اشرف غني تلاش ميكند به گفته خود از نظام جمهوري اسلامي، حقوق شهروندان، زنان، دموكراسي، آزادي بيان و.. حمايت كند و در مصاحبهاش با فريد زكريا اعلام كرده است كه به طالبان اجازه نميدهد بدون مشاركت در رقابتهاي سياسي، قدرت را به دست گيرد.
بصیرت: آیا دولت آمریکا با این توافق به راستی به دنبال خروج از افغانستان است؟
خروج از افغانستان شعار يك دههاي آمريكاييهاست و از زمان دولت اول اوباما اين شعار بارها تكرار شده است. كاهش 4800 نيروي آمريكايي، تصميمي است كه در پايان دولت اوباما توسط كنگره و شوراي امنيت ملي آمريكا گرفته شده بود كه به اسم استراتژي جديد ترامپ مطرح شد و اكنون نيز اين امر در قبال تعهدات طالبان در عدم حمله به نيروهاي امنيتي و نظامي امريكا عملياتي خواهد شد. تخليه 5 پايگاه نظامي نيروهاي خارجي نيز طبق توافقات با طالبان صورت خواهد گرفت، اما فكر نميكنم خروج كامل و تخليه پايگاههاي نظامي بگرام، شيندند، گرمسير و... توسط آمريكا صورت گيرد.
بصیرت: این توافق دو طرفه بود و دولت کابل در آن نقشی نداشت. علت این مسئله چه بود و رويكرد ايران نسبت به آن چيست؟
علت اين مساله برميگردد به رويكرد طالبان كه مدعي است آمريكا، حكومت امارت اسلامي را از قدرت ساقط كرده است و به همين جهت طرف دعواي ما آمريكا است. طالبان ميگويد آمريكا همه سياستها را در افغانستان تعيین ميكند و دولت كابل از خود اراده و قدرتي ندارد و به همين جهت ما ]طالبان[ چنين دولتي را به رسميت نميشناسيم. گروه طالبان بنا به دلايلي خود را صاحب و مالك اصليِ صلاحيتِ قدرت در افغانستان ميداند و به قول خود نظام سياسي برخاسته از اشغالِ افغانستان را قبول ندارد. درست است كه در اجلاس «بن» بايد جريانِ طالبان نيز حضور ميداشت تا يك قدرت فراگير در افغانستان تشكيل شود، اما تماميتخواهي فعلي طالبان از قدرت نيز موجب افزايش تنشها و درگيريهاي داخلي در افغانستان خواهد شد. البته طالبان مدعياند كه در حكومت آينده امارت اسلامي افغانستان، همه جريانهاي سياسي و قومي حضور خواهند داشت.
اما رويكرد ايران همواره بر برگزاري مذاكرات بينالافغاني بوده است. ايران، هند، روسيه، چين و كشورهاي آسياي مركزي بر چنين رويكردي تاكيد داشتهاند. در واقع محوريت اين مذاكرات بايد بر دوش خود افغانها باشد نه بر دوش آمريكاييها كه نه دولت افغانستان در آن جايگاهي دارد و نه ساير بازيگران داخلي اعم از احزاب سياسي و جريانهاي جهادي. در واقع آمريكا با چنين توافقي عملا نظام جمهوري اسلامي افغانستان دستاوردهاي 19 ساله آن و از همه مهم تر قانون اساسي و نهادهاي برخاسته از آن را ناديده گرفته است.
بصیرت: در نهایت فکر می کنید این توافق می تواند صلح و امنیت را برای افغانستانی ها به ارمغان آورد؟
به نوعي گفته شد كه صلح و امنيت زماني در افغانستان بوجود ميآيد كه مذاكرات در داخل افغانستان و با حضور همه بازيگران داخلي برگزار شود و بطور شفاف مفاد آن مورد قبول همهي طرفها واقع گردد. اما صلح يكجانبه آمريكا با طالبان و به رسميت شناختنِ ضمنيِ طالبان، عملا ناديده گرفتن نظام جمهوري اسلامي و همه ارزشها و اصول مربوط بدان است. چنين صلحي در واقع ايجاد بستري براي جنگ و درگيريهاي داخلي است. نوع خواستههاي آمريكا از طالبان و تعهدات طرفين به يكديگر عملا كشور افغانستان را به سمت بحران جديدي سوق ميدهد و هيچ چشمانداز روشني نميتوان براي آن متصور بود.
در پايان بايد گفت 19 سال اشغال افغانستان توسط آمريكا به اسم مبارزه با تروريسم، نه تنها منجر به قرباني شدن هزاران مردم بيگناه افغانستان وكشته و زخمي شدن آنان شد، بلكه موجب از دست رفت فرصتهاي بيشمار آباداني و بازسازي افغانستان گشت و كشورهاي تحت ائتلاف خارجي در افغانستان، هر يك به نوعي بر منافع نامشروع خود تاكيد كرده و اساسا دغدغه امنيت و صلح واقعي افغانستان را نداشتند. سياستهاي مبهم و چندپهلوي آمريكاييها و متحدان منطقهاي آن در قبال طالبان و سپس تروريسم (از القاعده گرفته تا داعش و ...)، نتيجهاش جز تداوم نا امني و آشوب در افغانستان نبوده است و اكنون نيز صلح آمريكا با طالبان، ارمغاني جز جنگ و درگيري نخواهد داشت. سخن آخر اين كه آمريكا ميخواهد براي بار چندم براي ضربه زدن به منافع كشورهاي رقيب خود و جبران شكستهايش برخلاف ادعاها و سياست اعلامي خود در مبارزه با تروريسم، عملا داعش را جايگزين طالبان كند و اين امر با صلحي كه آمريكا با طالبان كرده است، امكان تحقق دارد. بدون شك بخشي از بدنه طالبان كه مخالف مذاكرات صلح با آمريكا بودند و اين مساله كمتر در رسانهها عنوان ميشد، به سمت گروههاي تروريستي نظير داعش سوق پيدا خواهند كرد و عملا نا امنيها در افغانستان تشديد خواهد شد؛ بويژه كه اكنون طالبان عملا مسئول مبارزه با تروريسم در افغانستان گشته است.
گفتگو از وحید قاسمی