یکی از وقایع پرماجرا و دنبالهدار در روند تحولات انقلاب اسلامی واقعه غائله گروهکهای سیاسی مسلح بود که در روز ۱۴ اسفند سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به وقوع پیوست. آنچه اتفاق افتاد و اقداماتی که انجام شد به اختصار اشاره میشود:
۱ـ محوریت تجمع بزرگ ملی با مدیریت گروهک منافقین اداره میشد؛ میلیشیا، یعنی هواداران مسلح گروهک منافقین برنامهریزی شده، سازمانیافته و انسجامیافتهتر از سایر گروهها، قبل از ساعت ۱۲ وارد دانشگاه میشوند و قسمت جلوی تریبون را به اشغال درمیآورند، سرود این گروهک از بلندگو پخش میشود، شاخه تبلیغاتی همین گروهک در داخل و خارج از دانشگاه نسبت به فروش و پخش نشریه و کتاب اقدام کردند؛ بنابراین مدیریت، ابتکار عمل و فضای غالب در اختیار هواداران منافقین بود.
۲ـ سخنرانی بنیصدر در این تجمع بزرگ بود که در هنگام ورودش شعار «فرمانده کل قوا بنیصدر، ما پیرو قرآنیم، ما حزب نمیخواهیم» بلند شد. بنیصدر در پاسخ به شعارها گفت: «امروز بعد از ظهر به من اطلاع دادند که عدهای برای اخلال به اینجا آمدهاند.» در ادامه، سخنان بنیصدر پیرامون تجلیل از مصدق ادامه یافت که با سوت و کف طرفدارانش همراه بود و نوعی آمادگی برای درگیری و زد و خورد فراهم میشد.
۳ـ در همین حال که بنیصدر صحبت میکرد و شعارهای هیجانی داخل دانشگاه از طریق بلندگوها پخش میشد، تعدادی از افراد حزباللهی مخالف گروههکهای ضد انقلاب مسلح، بعضاً با عناوین مختلف از سمت در غربی دانشگاه، یعنی از خیابان ۱۶ آذر در حاشیه زمین چمن دانشگاه تجمع کردند و شعار میدادند: «حالا که رهبرت مصدقه، رأی ما رو پس بده.» حاضران هر لحظه بیشتر به سمت خشونت کشیده میشدند و شعارها در مقابل هم قرار میگرفتند؛ شرق دانشگاه شعار میداد: «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله»، طرف مقابل شعار میداد: «مرگ بر بهشتی.»
۴ـ بنیصدر ساعت ۴:۳۰ بعدازظهر از طریق بلندگو اعلام کرد: «حالا که پلیس نتوانست وظیفه خود را انجام دهد، خود شما [میلیشیا] اخلالگران را بیرون کنید.» در این هنگام میلیشیا و سایر اعضای گروهکهای ضد انقلاب که در زمین چمن نشسته بودند، از جا برخاستند و به کمک گارد بنیصدر رفتند.
۵ـ در مرحله پایانی عدهای دستگیر و تعدادی از زخمیها به گردان امدادی پلیس منتقل شدند، تعدادی نیز از اتوبوس پیاده شدند تا در کتابخانه دانشگاه به عنوان اعتراض تحصن کنند. در این هنگام پاسداران کمیته انقلاب اسلامی اطراف دانشگاه مستقر شدند. افرادی که در دانشگاه بودند به تحصنکنندگان پیوستند. مرحوم آیتالله مهدویکنی، مهندس زوارهای را برای مذاکره با تحصنکنندگان اعزام نمود، ولی مذاکره مؤثر واقع نشد و متحصنان حاضر به ترک دانشگاه نشدند. در این اثنا، حدود ۷۰۰ نفر از مردم پس از اتمام دعای کمیل به طرف دانشگاه حرکت کردند و به جمع تحصنکنندگان پیوستند. از روزهای بعد گزارشهای متعددی از طرق و مراکز امنیتی مختلف منتشر شد تا اینکه ادامه کار به قوه قضائيه کشیده شد. مرحوم آیتالله موسویاردبیلی به موضوع ورود پیدا کرد و پای صحبتهای متحصنان نشست و در نهایت، تحصن خاتمه یافت و از تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۵۹ رسیدگی قضائی شروع شد.