این روزها که انتشار ویروس کرونا در ایران و ابتلای شماری از هموطنان به این ویروس منحوس، مقامات کشور را درگیر خود کرده و بخشی از توان اجرایی و مدیریتی حاکمیت به تلاش برای مهار این بیماری و معالجه بیماران اختصاص یافته است، تعدادی از خانوادههای ایرانی داغدار شدهاند و شماری هم دعا بر لب، پشت اتاقهای قرنطینه، شفای عزیزانشان را از خدا طلب میکنند. در چنین شرایطی جنود شیطان بزم گرفتهاند و این زمان را فرصت مناسبی برای حمله هرچه بیشتر به روح و روان ملت ایران میدانند. برخی از آنان از بلندگوهای «بیبیسی فارسی»، «صدای آمریکا»، تلویزیون «ایران اینترنشنال» و... با ادعای دفاع از حقوق مردم ایران، پیامهای ناامیدکننده، اغراقآمیز و گاه دروغی را درباره بیماری کرونا در ایران منتشر میکنند و اگر کرونا جسم مردم ایران را نشانه گرفته است، اینان روح و روان ملت را نشانه گرفتهاند و برخی دیگر از آن قماش، با احتکار اقلام بهداشتی این ویروس نحس را در گرفتار کردن مردم ایران یاری میکنند. بنابراین مدافعان سلامت جسمی و امنیت ذهنی تنها با ویروس کرونا مواجه نیستند، بلکه با لشکری از ویروسهایی که جسم و روح مردم را هدف قرار دادهاند نیز دست وپنجه نرم میکنند. این رویارویی معانی مهمی را بر ما آشکار میکند که از منظر تفکر سیاسی جای توجه دارد:
عزیمت سیاست از فضیلت به سلطهگری
مدت زمان زیادی است که سیاست از فضیلت جدا شده و به سطح منازعه و قدرتطلبی تنزل یافته است و در این جدایی، سرمایهداری سلطهگر بیش از هر چیزی نقش ایفا کرده و میکند. سیاست در معنای کلاسیک اندیشه غرب، هدفش رساندن جامعه به خیر و سعادت بود و اسلام نیز با پذیرش همین هدف، سعادت اخروی و ضرورت حضور رهبری و هدایت دینی را بر آن اضافه کرد؛ اما در معنای جدید، سیاست با قدرتطلبی سپس سیطرهجویی مساوی شده است. ظهور این معنا به زمانی برمیگردد که دستیابی به سرزمینها و منابع جدید، هدف سیاستمداران اروپایی قرار گرفت و حتی متفکری همچون «جان لاک»، از طریق تجارت ابریشم، خرید و فروش برده و دادن وام و دریافت اجاره به ثروت رسیده بود و در مقام مشاور کارولینای شمالی و جنوبی آمریکا، نوعی دولت بردهداران در دست زمینداران ثروتمند را پیشنهاد میکرد. «جان استوارت میل» نیز از جمله اندیشمندان سیاسی و اقتصاددانان انگلیسی، سهامدار و کارمند باسابقه کمپانی هند شرقی بود و حتی زمانی ریاست آن را بر عهده داشت.
از این زمان سیاست به سطح مالکیت صرف و استثمار ملل ضعیف تنزل یافت؛ البته پیشتر «ماکیاولی» نیز سیاست را بهمعنای کسب قدرت به هر طریقی تعریف کرده بود. به این ترتیب قدرتطلبی، سودجویی و استثمار به مضامین اصلی سیاست در دنیای غرب تبدیل شدند، خیر و سعادت به نسبت زیادی فراموش شد و سلطهگری هدف اصلی سیاستمداران قرار گرفت. این وضعیت با ظهور آمریکا به عنوان یک قدرت منطقهای سپس جهانی عینیت یافت و بر همین مبنا «سی رایت میلز» جامعهشناس آمریکایی، مثلث بوروکراتهای اداری، صاحبان بنگاههای اقتصادی و فرماندهان ارتش را حاکمان واقعی آمریکا میداند.
تنزل سیاست به سطح جنگ روانی
در چنین وضعیتی رسانه نیز به رکنی از ارکان قدرت در کشورهای غربی تبدیل شد و هرچند این ادعا وجود داشت که مطبوعات رکن چهارم دموکراسی هستند و پارهای از فعالیتهای آنان در جهت احقاق حقوق انسانی نیز تعریف میشد، اما از آنجا که بسیاری از مطبوعات و رسانههای غربی در انحصار بلوکهای قدرت و ثروت هستند، بخش قابل توجهی از اقدامات آنان به زمینهسازی برای منازعه در سطح جهانی اختصاص یافت تا چرخهای صنعت تسلیحاتی به کار افتد و خزانه صاحبان سرمایه پُر شود. در ادامه، بروکراسی اداری وابسته به این بلوکهای قدرت و ثروت نیز بخشی از منافع حاصل از فروش تسلیحات را به رفاه شهروندان غربی و بخش بزرگتری را به افزایش سرمایههای بلوکهای متبوع خود اختصاص داد. این چرخه و فرایند، بخش مهمی از سیاستگذاری در کشورهایی همچون فرانسه، آلمان، انگلیس و آمریکا را شکل میدهد؛ بنابراین بدیهی است که رسانههای فارسیزبان وابسته به آنها همواره به ارائه تصاویر سیاه از خصم خود که همانا اسلام، مسلمین و به ویژه نظام جمهوری اسلامی ایران است، مبادرت میکنند.
به این ترتیب، با تلاش این رسانهها سیاست به سطح جنگ روانی هبوط کرده است. اگر فلاسفه کلاسیک غرب در رویارویی با سوفسطاییان که خطابه و زبان را مبنای سیاست تعریف میکردند، سعی داشتند سیاست را بر مبنای تعقل و تفکر استوار کنند، اکنون امپراطوری رسانهای غرب به نفع سوفسطاییان وارد عمل شده و فراتر از اتکای سیاست بر خطابه، تخیل و تصویرسازی را خاستگاه آن قرار داده است. تخیل ظرفیت تقابل با تعقل را دارد و آنگاه که با منفعت و کسب لذت همراه شود، این ظرفیت بیشتر شکوفا میشود. این اتفاقی است که رسانههای متعهد به اهداف سرمایهداری لیبرال آن را رقم زدهاند.
مروری بر پیامها و تصاویری که رسانههای مذکور طی این روزها از وضعیت کرونا در ایران منتشر میکنند، این موضوع را تأیید میکند. بزرگنمایی کمیت و کیفیت بیماری کرونا در ایران، متهم کردن مسئولان کشور به پنهانکاری، ابراز تردید در ناتوانی ایران در مهار این بیماری، معرفی ایران بهعنوان کانون انتشار کرونا در منطقه و سکوت درباره آمار کرونا در دیگر کشورهای منطقه و... محورهای اصلی گزارشهای این رسانهها از وضعیت کرونا در ایران را تشکیل میدهند. در مقابل، اخبار امیدوارکنندهای همچون سهم بالای ایران در درمان بیماران کرونایی، تلاشهای شبانهروزی کادر درمانی کشور، فداکاری پزشکان و پرستاران، تلاش نیروهای نظامی در زمینه ضدعفونی کردن شهرها، تلاشهای قرارگاه شفای سپاه در تولید داروی کرونا و نیز اقدامات وزارت دفاع در تولید کیتهای تشخیص این بیماری و مهمتر از همه دغدغهمندی، وحدت و انسجام مسئولان کشوری و لشکری جهت مهار این بیماری و... هیچگاه از سوی این رسانهها دیده نمیشود و اگر هم به آنها توجه کنند، هدفشان زیر سؤال بردن و خنثی کردن آنهاست.
پاسداشت سیاست فضیلتمندانه
در حالی که سرنوشت سیاست در دنیای غرب به نسبت زیادی به ورطه قدرت، ثروت و منازعه هبوط کرده است، جمهوری اسلامی که بر مبنای مکتب امام خمینی(ره) سیاست را راهبری بشر به سوی سعادت دنیوی و اخروی میداند، تلاش میکند الگویی از سیاست فضیلتمند و معنوی را در جهان کنونی زنده نگه دارد. این تلاشها البته به هیچوجه به معنای توجیه پارهای از مفاسد و کاستیها نیست و همچنان که در برخی کشورها، همچون آلمان، آمریکا و عربستان، تعدادی از افراد فرصتطلب با سوءاستفاده از نیاز مردم به اقلام بهداشتی، دست به احتکار و گرانفروشی این اقلام زدهاند، در جامعه ایران نیز چنین افرادی کم نیستند؛ اما در مقام تئوری و به نسبتی هم در مقام عمل، فضیلتمندی در سیاست اسلامیـ ایرانی همچنان هدف غایی شمرده میشود و به ویژه اینکه رهبری دینی جامعه ایران تمام تلاش خود را در جهت حفظ این هدف به کار گرفته است. یکی از حوزههایی که گویای عملیاتی کردن این هدف است، حوزه بهداشت و درمان برای بعد از انقلاب است و اقدامات کادر درمانی کشور در این روزها برای مهار کرونا نیز بخشی از این موضوع را به نمایش میگذارد. در این زمینه اخبار و گزارشهای مستندی وجود دارد؛ برای نمونه طبق گفته «شاهین آخوندزاده» قائم مقام معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت در سال 1396، ایران رتبه اول منطقه در زمینه بهداشت و درمان را داشت. این آمار برای کشوری که با مشکلات اقتصادی و تحریمهای شدید درگیر است که حتی در حوزه دارویی نیز وجود دارد و در دوران قبل از انقلاب کمترین سطح بهداشت و درمان را داشته است، فقط بیانگر پیشرفت پزشکی نیست، بلکه بیانگر ارزشی است که حاکمیت برای شهروندانش قائل است. در شرایط کنونی نیز مسئولان بهداشت و درمان کشور، ضمن اینکه با دغدغهمندی طیفی از اقدامات را برای مهار کرونا و درمان بیماران به کار گرفتهاند، طرحی با عنوان «بسیج ملی مقابله با کرونا» را در دستور کار دارند تا با شناسایی مبتلایان نسبت به درمان و پیشگیری از گسترش بیماری اقدام شود؛ اما چرا رسانههای نظام سلطه این قدر به این تلاشها حمله میکنند؟ هبوط سیاست به ورطه جنگ روانی پاسخی به این نوع پرسشها است.