باور کنیم کسی با کسی دشمنی ندارد و اگر انتقادی وارد است حداقل به آنها با دقت گوش دهیم، اگر نقدی وارد است آن را بپذیریم و اگر وارد نیست با استدلال و دلیل پاسخ آن را بدهیم؛ اما به نظر میآید در این میان همه دوست دارند بگویند آنچه آنها انجام دادهاند و گفتهاند درست است و هرچه منتقدان میگویند اشتباه!
در این سالها شش سری از مجموعه پایتخت از همین رسانه و همین شبکه پخش شد، همه آن را دوست داشتند و به نوعی از آن تقدیر و حمایت میکردند؛ اما واقعیت این است که نه پایتخت ۵ توانست مانند گذشته مخاطب را پای تلویزیون بنشاند و نه پایتخت ۶ توانست پای رسالت همیشگیاش که ارزشهای خانوادگی بود، ثابت قدم باشد.
مخاطبان یادشان نرفته است اصلیترین موضوعی که در پایتخت 1 و بقیه فصلهای پایتخت درخشان بود، احترام نقی به باباپنجعلی بود و حالا اصلیترین انتقاد وارد بر پایتخت ۶ بیاحترامیهای بهتاش به پدر و مادر است. آن نقی که جانش را هم برای پدرش میداد حالا نه اهداگر، بلکه با چشمداشت فروشنده کلیه پدر شده است، آن هم در ازای یک شغل.
البته باید گفت تصویری که از یک سلبریتی تازه به نوایی رسیده از بهتاش ارائه شد، درست بود. تصویری که از فهیمه به عنوان یک آرایشگر بیملاحظه ساخته شده بود نیز دقیق بود. آنچه از نقی به عنوان راننده فرد سیاسی و شخص سوءاستفادهگر از موقعیتش ارائه شد نیز بیراه نبود. بله، همه اینها درست بود؛ اما انتقادها نشان داد مردم بیشتر دوست دارند بیینده همان احترام، مهربانی و ارزشهای خانوادگی باشند و در قالب همان احترام انتقادهای بهحق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را نیز بشنوند؛ مانند آنچه از گرانی اجناس یا انتقاد بر نمایندگان مجلس بیان شد و اتفاقاً به دل مردم نیز نشست.