کرونا در کنار تمام تهدیدهایش، فرصت مناسب و بینظیری را فراهم کرده تا خانوادهها در قرنطینههای خانگی روزها و ساعات متوالی را کنار هم باشند؛ فرصتی که در سالهای اخیر به دلیل مشغله فراوان، به حداقل رسیده و آسیبهای فراوانی را به همراه داشته است؛ اما خانهنشینی اجباری این روزها، زمان بیشتری را برای تعامل، گفتوگو و مهرورزی همسران و سایر اعضای خانواده فراهم کرده است.
با این وجود، آمارها از افزایش سه برابری اختلافات زوجین در ایام قرنطینه حکایت میکنند؛ به طوری که مدیر کل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی کشور از روزانه چهار هزار تماس با صدای مشاور این سازمان خبر داده است!
در واقع خانهنشینی و قرنطینه به جای اینکه فرصتی برای جبران فاصلهها باشد، به تهدیدی علیه خانواده تبدیل شده و اختلافات جدیدی را پیش روی آن قرار داده است؛ اختلافاتی که گویی در پس فاصلهها پنهان بودهاند و با کنار هم قرار گرفتن زوجین رونمایی شدهاند. این زنگ خطری برای ماست تا باور کنیم خانواده بودن را بلد نیستیم.
آنقدر درگیر کارها و مشغلههایمان بودهایم و فاصلهها زیاد شده است که با نیازها و خلقیات همدیگر غریبه شدهایم، با قوانین زندگی زناشویی و خانوادگی بیگانهایم، مهارتهای زندگی مشترک را کسب نکردهایم و همچنین توان کنترل خود را نداریم.
کرونا دیر یا زود از بین میرود و زندگی به روال عادی برمیگردد و شعله اختلافات خانوادگی نیز با دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر و مشغول شدن به فعالیتهای سابقشان ظاهراً خاموش میشود؛ اما در حقیقت، همچون آتش زیر خاکستر باقی میماند و منتظر فرصتی برای زبانه کشیدن و در هم پیچیدن بنیان خانواده خواهد بود.
بدون شک کرونا آخرین بحران زندگی بشری نیست؛ پس باید بکوشیم با شناسایی زمینه اختلافات خانوادگی و از بین بردن آنها، نقاط ضعف را از بین ببریم و با خانوادهای مستحکم، استوار و بانشاط برای بحرانهای سختتر آماده شویم.