اگر بخواهیم اقتصادی بدون وابستگی به درآمدهای نفتی داشته باشیم، باید تغییر نگاه، باور و رویکرد به توانمندیها و ظرفیتهای درونی اقتصاد ایران به یک اصل اساسی تبدیل شود. در این میان اگر انسان را اصل بدانیم، آنگاه رویکردها نیز تغییر خواهند کرد؛ برای نمونه تمام کشورهایی که به رشدهای بالای اقتصادی دست یافتهاند، توسعه را پشت سر گذاشتهاند یا در حال گذر از آن هستند، همواره اصل لزوم توجه و تمرکز بر قابلیتهای داخلی کشور و اتکا به مردم را در دستور کار خود قرار دادهاند. دولت قصد دارد در برنامههای میانمدت و بلندمدت اقتصاد را بدون وابستگی به درآمدهای نفتی اداره کند، نخستین اقدامی که باید انجام دهد بیان واقعیتها و چالشهای اساسی اقتصادی، چه از بعد داخلی و چه از بعد خارجی است. بدون شک این گام اول برای رهایی از اقتصاد نفتی است. به نظر میرسد در شرایط موجود و با توجه به کاهش درآمدهای نفتی به دلیل تحریمهای اقتصادی و به تبع آن کاهش وابستگی کشور به این درآمدها، تحقق اقتصاد بدون نفت، به معنای قطع وابستگی بودجه کشور به درآمدهای نفتی، کاملاً امکانپذیر است؛ اما این مهم در سایه عواملی چون جسارت، شجاعت، وفاق ملی، هماهنگی کامل بین تمام قوا و طرح موضوع با جامعه میسر است. دولت برای تحقق اقتصاد بدون نفت باید با مردم صحبت کند و واقعیتها را مطرح نماید. با این رویکرد میتوان اقتصاد بدون نفت را عملیاتی کرد و مبتنی بر آن برنامهریزی کوتاه مدت، میانمدت و بلندمدت داشت. در این برنامهریزی اصل بر طبقهبندی صنایع با محوریت ارزبری است. در شرایط کنونی، دولت باید در کوتاهمدت ابتدا از صنایعی حمایت کند که یا نیازی به ارز ندارند یا این نیازمندی در حداقل مقدار قرار دارد؛ ضمن اینکه در بخش صنایع با ارزبری محدود، دولت میتواند ارز مورد نیاز خود را از ارز حاصل از صادرات کالاها و خدمات غیرنفتی تأمین کند. گام بعدی حمایت از صنایع و بخشهای مختلف اقتصادی است که این ویژگیها درونشان نهادینه شده است. دولت میتواند منابع بانکی را برای تأمین مالی مورد نیاز به این بخشها اختصاص دهد. مسلماً هر قدر این بخشها رونق یابند علاوه بر افزایش تولید، رقابتپذیری و گرایش به سرمایهگذاری، شاهد افزایش اشتغال و رشد اقتصادی خواهیم بود.