سالهای ابتدایی دهه ۱۳۷۰ را میتوان سرآغاز اتصال جامعه ایرانی به فضای مجازی دانست. هرچند در سالهای اولیه اتصال کشورمان به اینترنت فقط تعداد محدودی از شهروندان و مراکز دانشگاهی امکان بهرهمندی از این بستر نوین ارتباطی را داشتند، اما با گذشت زمان و افزایش سطح دسترسی عامه مردم به فضای مجازی، بحث شکلگیری دولت و شهرهای الکترونیکی (E-Gov & E-City) در کشورمان آغاز شد؛ به این معنا که دولت و نهادهای شهری و حکومتی خدمات خود را در بستر فضای مجازی و از طریق پورتالهای اینترنتی به شهروندان ارائه دهند تا نیاز به مراجعات حضوری به پیشخوانهای ادارات و شهرداریها کمتر شود.
جامعه الکترونیکی نیازمند شهروندان الکترونیکی است؛ به این معنا که شهروند علاقه یا انگیزهای برای تعامل با خدمات الکترونیکی داشته باشد.
متأسفانه، هرچند در طول دو دهه گذشته گامهای جدی برای ترغیب کاربران به استفاده از خدمات الکترونیکی برداشته شده است،اما وجود کلیدهای طلایی و همچنین عدم تعامل بههنگام و دوسویه مسئولان با کاربران خدمات، پروژه ایجاد شهرهای الکترونیکی را به حاشیه برد؛ البته با شیوع کرونا، هوشمندی برخی مسئولان محلی کشور زمینهساز فصل جدید در این عرصه شده است.
برای نمونه طی ماههای گذشته، مسئولان شهرستان «خواف» با بهرهگیری از ظرفیتهای جوان و نخبه این شهرستان، مرور تجربیات داخلی و خارجی حوزه شهرهای الکترونیکی را آغاز کردند و پروژه «هوشمندسازی خواف» را کلید زدند و با شروع شیوع ویروس کرونا سریعاً آن را عملیاتی کردند.
بر اساس این طرح، در راستای کاهش زنجیره انتقال ویروس، علاوه بر راهاندازی یک فروشگاه اینترنتی با عنوان «خواف مارکت»، مسئولان شهرستان از طریق فضای مجازی ارتباط خود را با آحاد جامعه حفظ کردهاند و همزمان با مدیریت بحران همچنان پاسخگوی مردم بودند و کمبود امکانات را بهانه عدم پاسخگویی قرار ندادند.
به نظر میرسد پروژه شهر هوشمند خواف را میتوان یکی از نمونههای موفق خلق فرصت از شرایط بحران در نظر گرفت و آن را به دیگر شهرهای کشور معرفی کرد.