بیسر و صدا آمد، اما بسیار بیسر و صداتر تمام شد. مشخص نیست این سکوت از بیحاشیه بودن این سریال بود یا از بیتوجهی مخاطبان به آن.
«دوپینگ» سریال شبکه دوم سیما بود که تا یکشنبه این هفته نیز ادامه داشت. این سریال به سراغ سوژههای کمتر دیدهشده در دهه 1390 رفته بود؛ داستانی فانتزی که با اختراعات یک دانشمند جلو میرفت. در کل به ساخت فیلمهای فانتزی چه در سینمای ایران و چه در تلویزیون کمتر توجه شده است؛ به ویژه در دههای که در آن زندگی میکنیم؛ این در حالی است که بسیاری از آثار بهیادماندنی دوران کودکیمان فانتزی بودند، مانند «دیگه چه خبر!» یا «من زمین را دوست دارم»؛ بنابراین میتوان گفت سراغ چنین سوژههایی رفتن ریسک و جسارت زیادی میخواهد و قطعاً دوپینگ نیز این جسارت را داشت؛ اما متأسفانه داستان فیلم خیلی خوب نتوانسته بود با چیدن ماجراها در کنار هم، جذابیت این سوژه را بالا ببرد.
پایان دوپینگ نیز بسیار عجولانه و بیربط تمام شد؛ درواقع در چند قسمت پایانی این مجموعه تلویزیونی افرادی آخر قصه را رقم زدند که هیچ حضوری در کل ماجرا نداشتند و ما اصلاً هیچ شناختی از آنها نداشتیم؛ آنها یکباره به دوپینگ اضافه شدند و اتفاقاً قدرت تغییر داستان را نیز داشتند و این اصلاً برای مخاطب قابل درک نبود؛ البته شاید سازندگان این سریال برای توجیه این جریان بگویند به دلیل وضعیت ایجادشده در جامعه و شیوع ویروس کرونا به اینگونه پایانبندی مجبور شدهاند، شاید در ظاهر بتوان این را از عوامل دوپینگ پذیرفت، اما واقعیت این است که با همین محدودیت در ساخت بقیه قسمتهای سریال نیز، داستان میتوانست به گونهای پیش برود که نیازی به شخصیتهای جدید نباشد، بلکه با همان خط قبلی چه بسا زودتر و جذابتر نیز دوپینگ به پایان خود میرسید.