با شیوع بحران کرونا و آتشبس موقت در یمن، روزنه امیدی برای جهان مبنی بر امضای توافق و پایان دادن به جنگ ایجاد شده است؛ این آتشبس تحت عنوان توقف درگیری بهمنظور دریافت حمایتهای سازمان ملل در دوران کرونا عنوان شده است. با این وجود، اقدام صورتگرفته از سوی شورای انتقالی جنوب مبنی بر اعلان خودمختاری نشان داد جنگ یمن چشمانداز چندان روشنی ندارد؛ چراکه همچنان آتش زیر خاکستر این کشور، عدم انسجام درونی است. اعلان خودمختاری جداییطلبان جنوب، شکافهای موجود در یمن را چندسطحی، پیچیده و عمیقتر میکند. این مسئله بیش از همه طرفهای درگیر، نگرانیهای ریاض را در پی داشته است. ریاض در تنگنای سیاست «گرایشـ اجتناب» ناشی از یک تصمیم عجولانه قرار گرفته که امیدوار است بحرانهای حاشیهای، مانند کرونا بتواند زمینه را برای خروج آبرومندانه از جنگ فراهم کند که این اعلام خودمختاری جداییطلبان کار را بهمراتب برای عربستان پیچیده کرده است.جداییطلبان جنوب تحت عنوان شورای انتقالی که در عدن مستقر هستند با نقض توافقنامه صلح با میانجیگری عربستان اعلان خودمختاری کردند. این گروه مورد حمایت امارات متحده عربی است تا بتواند توازن را در مقابل نیروهای مورد حمایت عربستان و بهخصوص حزب «اصلاح» برقرار کند. آنچه به نظر واضح مینماید، این است که این اقدام شورای انتقالی بهنوعی عمیقتر شدن شکاف در ائتلاف سعودی و اماراتی را نشان میدهد؛ علاوه بر این ممکن است به عنوان ابزار فشاری از سوی امارات علیه عربستان به کار گرفته شود. از سوی دیگر چنین سیاستی میتواند نیروهای ائتلاف را با دشواری فراوان همراه کند؛ چرا که شورای انتقالی بخش عمده نیروهای ائتلاف را تشکیل میدهند و چنین شکافی عملاً قدرت نیروهای ائتلاف در یمن را تضعیف خواهد کرد، ضمن اینکه اثرات روانی این امر نیز میتواند بر نیروهای ائتلاف مؤثر باشد.در سوی دیگر، اعلان خودمختاری نشان داد عربستان سعودی از جایگاه مستحکم و مقتدری برای میانجیگری در بحران یمن برخوردار نبوده است. عربستان سعودی که امیدوار بود فرصت آتشبس موقت زمینه را برای طراحی مسیر روبهپایان فراهم کند، این اقدام را «یک اقدام وخیمکننده وضعیت» نامید. در مقابل، امارات متحده نیز این اقدام را رد کرده است؛ اگرچه بازی پیچیده امارات نشان میدهد این کشور میان سیاست اعلانی و اعمالی خود تفاوتهایی قائل است و این اقدام شورای انتقالی جنوب نمیتواند بدون چراغ سبز امارات بوده باشد. در این میان، سازمان ملل از طرفین خواسته است به «توافق ریاض» پایبند باشند؛ اما به نظر نمیرسد نقش سازمان ملل در چنین شرایطی بتواند فراتر از مداخله کلامی باشد. درنهایت آنچه به نظر میرسد، این است که: نخست، بیش از اینکه نگرانیها در یمن از بابت نیروهای خارجی باشد، از بابت آشفتگی درونی و عدم انسجام داخلی نیروهاست که حتی در صورت پایان جنگ به درگیری ادامه خواهند داد؛ موضوعی که حکایت از این دارد که چشمانداز ثبات در یمن چشمانداز مثبتی نخواهد بود.دوم، عربستان سعودی به تجربه دریافته است بیش از این نمیتواند خلاقیتی از خود برای پایان بردن جنگ به سود خود نشان دهد؛ بنابراین به معنای واقعی یک «باتلاق» را تجربه میکند، چیزی که بازتابی از سیاست خارجی کوتاهمدت و هیجانی این کشور بوده است.سوم، به نظر بازی امارات در یمن بهمراتب خطرناکتر و پیچیدهتر از عربستان سعودی است؛ بنابراین درک بازی امارات در این کشور میتواند راهگشاتر از بازی عربستان سعودی باشد. حمایتهای مالی، برنامههای اقتصادی و سیاسی و بلندپروازیهای امارات متحده که جنس متفاوتی از بلندپروازیهای بنسلمانی دارد همگی حکایت از ظهور یک بازیگر مرموز و پیچیده در سیاست منطقهای دارد.