چند هفتهای است که اکران آنلاین تازهترین فیلم «ابراهیم حاتمیکیا» آغاز شده است؛ اولین اکران آنلاینی که در تاریخ سینمای ایران ثبت شد و قطعاً پس از این، بابی جدید در حوزه سینمای ایران باز خواهد کرد.
«خروج» هنگام اکران در جشنواره فیلم فجر سال گذشته، مانند دیگر آثار حاتمیکیا توانست توجه بسیار زیادی را به خود جلب کند؛ عدهای با عصبانیت از این اثر یاد کردند و دیالوگ حاج کاظم آژانس شیشهای را به حاتمیکیا گفتند که «دههات تمام شده است، مربی»، چه آنهایی که به تمجید از خروج برخواستند و آن را مردمیترین فیلم حاتمیکیا خواندند.
و اما کلمه «خروج»
کلمه خروج چیزی فراتر از اعتراض را تداعی میکند و قطعاً از یک اعتراض ساده مهمتر، مستمرتر و محکمتر است. در فیلم حاتمیکیا این حقیقتاً «خروج» بهخوبی به تصویر کشیده شده است؛ کشاورزانی که به سبب یک اشتباه دولتی زمینهای خود را از دست دادهاند و وقتی صدایشان به جایی نمیرسد، در اعتراض به این عمل از روستای خود خارج میشوند؛ اما خروج واقعی زمانی رخ میدهد که شخصیت اصلی داستان، یعنی «رحمت» که پدر شهید هم هست بهتنهایی اعتراض را ادامه میدهد.
«رحمت» نمادی از یک انسان آزاده است؛ مردی که دقیقاً سر بزنگاههای تاریخی کشورش بهترین تصمیم را گرفته است، روزی مشوق مردم روستایش برای دفاع از کشور بوده و خودش نیز در خط اول نبرد حاضر شده و امروز در سالهای پیری خود برای دفاع از حقِ مردم روستایش به اصطلاح «خروج» میکند.
شخصیتی که با بازی درخشان «فرامرز قریبیان» به خوبی به تصویر کشیده شده است؛ تا جایی که خود قریبیان این فیلم را بهترین اثر خود در دوران بازیگریاش میداند و منتقدان بر این باورند قریبیان با نقشآفرینی خود قدرت بازیگری همنسلانش را به رخ جوانان سینما کشید.
رحمتِ خروج پیرمردی روستایی است در اوج غرور و عزت؛ او زمین پنبه دارد و به نظر میرسد پنبه نیز در فیلم حاتمیکیا نمادی از مردم است، پنبهای که به تعبیر یکی از دیالوگهای «رحمت»، ناز دارد و باید با آن خوب تا کرد، وگرنه میمیرد.
حاتمیکیا داستان را با قدرت آغاز میکند و با همان قدرت نیز به پایان میرساند؛ اما در میانه راه و در جاده کمی اتفاقات کند و خستهکننده است و بیش از پیش کش داده میشود. چهره فرامرز قریبیان در پایان فیلم نگاه بهتآمیز مردمی را تداعی میکند که از مسئولان خود انتظار پاسخگویی دارند و این را میتوان ضربه آخر فیلم دانست.
در «خروج» مانند دیگر آثار حاتمیکیا دیالوگها نقش کلیدی خود را حفظ کردهاند و قطعاً مانند دیالوگهای زیبایی که از دیگر آثار این کارگردان، از جمله «آژانس شیشهای» ماندگار شده است، دارای تأثیر بسزایی در رساندن پیام کارگردان به مخاطب است. حاتمیکیا این بار نیز توانسته کارگردانیاش را به رخ بکشد؛ زیرا هر یک از پلانهایش را میتوان به یک عکس زیبا تشبیه کرد؛ البته فیلمبرداری جذاب این اثر که بر عهده «وحید ابراهیمی» فیلمبردار جوان و خوشذوق بوده نیز در این زیبایی مؤثر بوده است.
«خروج» چه میگوید؟
پیام خروج چیست؟ پیام و محتوای این فیلم آنچنان غنی است که میتوان بارها آن را دید و هر بار برای بیننده نکته جدیدی دارد. شاید بتوان گفت حرف حاتمیکیا درباره فیلم جدیدش درست است که گفت: «زمان مشخص میکند که کدام فیلم ماندگار است و کدام از ذهنها پاک خواهد شد.» قطعاً خروج که به زعم بسیاری از منتقدان مردمیترین فیلم حاتمیکیاست، یکی از ماندگارترین آثار او نیز خواهد بود.
حاتمیکیا که خود همیشه روحیه اعتراضی دارد و آن را در آثار خود باصداقت نمایان میکند،
این بار تصمیم گرفته به مظلومیت و حرف حق مردمی اشاره کند که برای این مرز و بوم جان، جوانی و عزیز دادهاند، اما از سوی برخی مسئولان نادیده انگاشته میشوند؛ مردمی که انقلاب کردهاند، پای انقلابشان ماندهاند و همچنان حاضرند برایش جان بدهند.هر چند به همین بهانه سراغ یک داستان واقعی رفته و برداشت خود از آن واقعیت را به تصویر کشیده است، اما فیلم او فراتر از به تصویر کشیدن همین یک داستان واقعی است؛ او این داستان را بهانهای کرده تا خواستههای به حق مردم را به یاد مسئولان بیاورد؛ درواقع میتوان گفت، مخاطبان اصلی «خروج» نه مردم، بلکه مسئولان هستند؛ مسئولانی که برخی از آنها ترجیح میدهند در هنگام کمکاری و قصور و تقصیر، پشت سر انقلاب و نظام پنهان شوند و مفاهیمی مانند نظام و امنیت ملی را سپر بلای خود کنند.برخی سکانسها هنرمندی حاتمیکیا را بار دیگر به رخ تماشاگر میکشد، مانند سکانس نشستن هلیکوپتر حامل رئیسجمهور در مزرعه پنبه.حاتمیکیا این بار با انتخابِ کاراکتر یک پدر شهید روستایی توانسته است قهرمانی جدید، هر چند نه به قدرت حاجکاظم آژانس شیشهای، بسازد؛ اما بدون شک رحمت نیز در چشم مخاطبان همان صافی و صداقت و در عین حال مصمم بودن حاجکاظم را تداعی میکند.