صورت ظاهری بحرانی که گریبان جهان را گرفته این است که تاکنون هیچ پدیدهای به این اندازه از خود فراگیری نشان نداده است، به نحوی که تقریباً همه ساکنان کره زمین را یا به صورت واقعی درگیر خود کرده یا ترس ناشی از آن امنیت روانی مردم را به خطر انداخته است. آنچه در این بین جالب مینماید و به موضوعی چالشی میان قدرتهای دنیا تبدیل شده، روایت ناتوانی نظامهای سیاسی نئولیبرالیسم در اداره عمومی جامعه کرونا زده غرب برای کسانی است که پیش از این چنین سیستمهایی را مسلط و مقتدر در هنگامه بحرانها معرفی و آن را الگوی مناسب جهانی تصویر میکردند.
اعتراف به ناکارآمدی
«جرمی لنت» نویسنده حوزه تاریخ فرهنگ و تمدن، در مقالهای که بهتازگی منتشر کرده است، بحران حاصل از شیوع کرونا در به چالش کشیدن ساختارهای جهانی سیاست و اقتصاد را با جنگ جهانی دوم همتراز میداند. از نظر او، همچنان که جنگ جهانی دوم بشر را به عصر نئولیبرالیسم وارد کرد، شیوع کرونا جهانی در مقابل نئولیبرالیسم بنا خواهد کرد. وی بر این نکته اصرار دارد که این ویروس، وخامت و شدت بحرانهایی مثل نابرابری عمیق اقتصادی، فساد سیستماتیک سیاسی و نابودی گسترده محیط زیست را که در چند دهه رخ داده، در چند هفته آشکار کرده است.
«یورگن هابرماس» اخیراً در مصاحبهای وضعیت جهان عصر کرونا را تحلیل کرده و گفته است: جوامع پیچیده ما دائماً با ناامنیهای بزرگی روبهرو میشوند؛ البته تا امروز اینها عموماً به صورت محلی و به نحوی رخ داده است که دولتها به تنهایی قادر به کنترل آن بودند. در مقابل، امروز این ناامنی اگزیستانسیالیستی یا وجودی است که همزمان در سطح جهانی، ذهن افراد و رسانهها را درگیر کرده است. در این زمینه البته، آگاهیها همچنان محدود است؛ در حال حاضر هیچ متخصصی وجود ندارد که بتواند با اطمینان پیامدها را به شکل کامل پیشبینی کند و کارشناسان علوم اقتصادی و اجتماعی باید از پیشبینیهای غیر دقیق و نادرست خودداری کنند. هابرماس اضافه کرده است: در حال حاضر فقط یک چیز را میتوان گفت و آن اینکه تا به امروز هیچگاه چنین آگاهیای نسبت به جهل و اجبارمان در شرایط زندگی تحت شرایط نامعلوم نداشتهایم. معنای این عبارات که از زبان هابرماس بیان میشود، چیزی جز درماندگی نظامهای دموکراتیک و آموزههای معرفتی لیبرالیسم برای مدیریت و مواجهه خردمندانه با بحرانهای جهانی نیست.
چالشهای فردیت
اقتضای طبیعت و فطرت انسانیت این است که قرار گرفتن همگان در یک بحران و اضطرار، عواطف و احساسات انسانها را جریحهدار کند. حالا که کرونا در تمام دنیا پخش شده است، انتظار میرود واکنشهای محبتآمیز، مانند مراقبت از بیخانمانها، همیاری پرستاران و کادر درمانی و همچنین کمک به نیازمندان نیز عمومیت پیدا کند. در هنگام مواجهه با یک فاجعه و بحران، مردم متوجه این موضوع میشوند که چگونه وقتی به مثابه یک «جامعه» ظاهر میشوند، قدرتمندتر از «افراد» هستند؛اما نئولیبرالیسم چون مبتنی بر ارزشها و هنجارهایی مانند فردیت و خودخواهی و بدون توجه به انگیزههای اجتماعی انسانی پدید آمده، در دوره ظهور کرونا به شدت ضد جنبههای عاطفی و انسانی نقشآفرینی کرده است. مناقشههای مردم در فروشگاهها، به سرقت بردن لوازم بهداشتی، رها کردن اجساد در خیابانها، بیاعتنایی به بیماران سالخورده و دهها اتفاق از این دست نشان داد نئولیبرالیسم نسبتی با تنظیم روابط اخلاقی و عاطفی انسانها در شرایط بحران و مخاطره ندارد. جدا از اینکه در دوران پساکرونا چه اتفاقی در ارزشها و مفاهیم فکری رخ خواهد داد، اکنون ابعاد ماجرا روشن است؛ یعنی کاستیها و نقصانهای بنیادهای فکری و معرفتی نئولیبرالیسم آشکار شده و در وضعیت ناشی از فراگیری کرونا، اخلاق، حقوق بشر و همبستگی میان ملل رنگ باخته است.
برآمدن بدیلها
ماجرای کرونا اما ابعاد دیگری هم داشت و آن نمایان شدن موفقیتها و کارکردهای اجتماعی و رفاهی فرهنگ برآمده از هویت اسلامیـ ایرانی بوده است. در حالی که در سرزمین بزرگترین مدعیان دموکراسی، برخی مردم برای تصاحب برخی کالاها به جان هم افتادند، در ایران به استثنای بخش اندکی از جامعه،همه آئینهای اسلامی و ملی با مشارکت و همراهی مردم در پرتوی عقلانیت اسلامی موقتاً تعطیل شد تا از شیوع بیشتر ویروس کرونا در جامعه جلوگیری شود و جان مردم مصون باشد. ابعاد دیگری از مواسات و کمک مؤمنانه رقم خورد که حیرت دنیا را برانگیخت. بخش مهمی از این امور در تکریم و احترام فرهنگ اسلام و مذهب شیعه به علم ریشه دارد که عقلانیت را ستایش میکند. آرامش و اعتمادبهنفس جامعه اسلامیـ ایرانی در حالی که هراس و خشونت ناشی از کرونا جوامع غربی را فراگرفته بود، نعمت و نقطه قوت اندکی نیست و باید ظرفیتهای این خصلت اجتماعی را تبیین عالمانه کرد.جامعه اسلامیـ ایرانی نه تنها گرفتار منازعات اجتماعی و خشونتهای مردمی نشد، بلکه از آن سو، جنبهها و مصادیق ایثار، همبستگی و همراهیهای عمومی گسترده که در سطح جامعه منتشر شد، وحدت و آرامش عمومی را عمق بیشتری نیز بخشید. همه اینها، اما، در شرایطی ظهور پیدا کرد که ایران همچنان در شرایط برابر با سایر کشورها نیست؛ آنها در شرایط تحریمی مدیریت بحران کرونا را انجام نمیدهند؛ این در حالی است که مردم ایران در حال پشت سر گذاشتن کرونا در شرایطی هستند که برخی دولتها از ورود ابتداییترین لوازم بهداشتی به کشور ممانعت میکنند.
سخن پایانی
مخلص کلام اینکه، در بزنگاه بحران، عیار مکاتب مدعی بیشتر عیان شد. در اینجا سخن از مقایسه نحوه مواجهه تکنیکی و پزشکی ایران و کشورهای غربی با کرونا نیست؛ هرچند در همین زمینه نیز آمارهای جهانی ایران را در صدر کشورهای موفق نشانده است؛ سخن اصلی در این متن، مقایسه نحوه مدیریت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع کرونازده است و بیآنکه نیاز به تحلیل و بررسی باشد، شواهد و نشانهها خود گویای همه چیز است؛ نشانههایی از بیکفایتی مدعیان لیبرالیسم و نئولیبرالیسم که تا کنون به مدد استعاره و انگارهسازی، یگانه راه محتوم سعادت بشر و حل مسائل و چالشهای جهانی معرفی میشدند؛ اما کرونا از واقعیتهای این نظامها پرده برداشت و ضعف غرب را، علاوه بر آزمون انسانیت، در تکنولوژی نیز آشکار کرد.