مناقشات آغازشده درباره عملکرد شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، خیلی زود به موضوعات دیگری نیز سرایت کرد و این بار رأس این اردوگاه را مورد هجمه منتقدان درون اردوگاه اصلاحطلب قرار داد. این «سیدمحمد خاتمی» بود که محور بخشی از انتقادات قرار گرفت تا ناکارآمدی تصمیمات وی موجب وضعیت کنونی این اردوگاه قلمداد شود. اظهار نظرها تا آنها ادامه داشت که رئیس دولت اصلاحات را مجبور کرد سکوت خود را بشکند و ویدئویی از خود در رسانهها منتشر کند و به طور غیر مستقیم به بخشی از ابهامات پاسخ بدهد. خاتمی در مقابل انتقادات، رو به انتقاد آورده و در بخشی از اظهارات خود به فعالان اصلاحطلب گفته است: «من به دوستان اصلاحطلب خودمان میگویم، شما که مدام میگویید باید جامعهمحور باشیم و رو به جامعه بیاوریم و فقط به فکر اینکه در قدرت باشیم، نباشیم، خب این الآن جامعه؛ آقایان و خانمهای اصلاحطلب، چه طرح و چه همبستگیای برای خدمت به این مردم و رفع مشکلات آنها در مسئله کرونا ارائه دادید؟»
این اظهارات موجب نشد قصه تقابلات کلامی و قلمی اردوگاه اصلاحطلبان فروکش کند. در همین راستا، افراد متعددی اظهار نظر کردند. پیشگام ماجرا باز هم «غلامحسین کرباسچی» دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی بود که انتقادات ماههای اخیر او از رویه حاکم در جریان اصلاحات و شخص خاتمی، با واکنش اصلاحطلبان روبهرو شده بود. وی بلافاصله از این سخنان استقبال کرد و در صفحه خود نوشت: «این هم از جناب آقای خاتمی که خودشان هم از دوستان اصلاحطلب بازخواست میکنند.» از دیگر سو، شاهد واکنش شدیدتر برخی دیگر از فعالان سیاسی این جریان به اظهارات خاتمی بودیم. «عباس عبدی» روزنامهنگار بنام اصلاحطلب در یک گفتوگوی لایو اینستاگرامی در واکنش به سخنان اخیر رئیس دولت اصلاحات گفت: «فکر میکنم آقای خاتمی با این وضع نمیتواند رهبری کند. واقعیت این است و سخنرانی چند روز اخیرشان نشان داد که او متأسفانه در این مقام نیست و خودش را در این مقام تعریف نمیکند. ایشان نباید بگوید که از اصلاحطلبان جامعهمحور میخواهم تا برنامه و طرحهای خود را برای چنین موقعیتی ارائه کنند، بلکه باید بگوید برنامه خودشان چیست. مشکل اصلی ما شکاف قدرت و مسئولیت است، چه در حکومت و چه در میان منتقدان و اصلاحطلبان.» وی با نفی امکان تعریف یک فرد به عنوان رهبر اصلاحطلبان گفت: «من فکر نمیکنم کسی با صفت فردی بخواهد در این مقام باشد؛ بیشتر باید به صفت جمعی رفتار کنند. من از سال ۹۰ گفتهام که اصلاحطلبان نیازمند ایده و اراده هستند. در اراده هم باید یک جمعی را تعریف کنند و بگویند اینها نماینده ما برای پیگیری ایدهها هستند و محکم هم پای آن بایستند، نیازی هم به فرد و صفت شخصی وجود ندارد.»
این ماجرا همچنان ادامه خواهد یافت و باید منتظر باشیم افراد دیگری نیز وارد میدان اظهار نظر شوند. نکته دیگر اینکه حتی اگر این چالش با ورود برخی واسطهها فروکش کند و به نشستهای پشت پرده اصلاحطلبان کشیده شود، معضل ریشهدارتر از آن است که با واسطهگریها قابل حل باشد.
در شرح وضعیت کنونی اردوگاه اصلاحطلبان باید به این نکته توجه کرد که آنان در طول دو دهه اخیر در فرایند بهروزرسانی با مشکلات جدی روبهرو بودهاند؛ از یکسو در حوزه گفتمانی تضادهای جدی با گفتمان انقلاب اسلامی داشتهاند و رگههای سکولاریستی باورهای ایشان، مانع حرکت در مسیر تحقق تمامعیار انقلاب اسلامی به قرائت امام و رهبری بوده است؛ این واگرایی را در حوزههای سیاستورزی داخلی، سیاست خارجی و عرصههای فرهنگی و اجتماعی میتوان مشاهده نمود؛ این پارادوکس درونی تا حل نشود، اصلاحطلبان همواره با نوعی دوگانگی و پنهانکاری در عرصه عمل سیاسی مواجه خواهند بود.
از سوی دیگر، میل به قدرت، برخلاف شعارهایی که در باب تقدم امر اجتماعی بر امر سیاسی مطرح میکنند، موجب شده است با رویکردی عملگرایانه در سیاست وارد شوند؛ برای نمونه در سالهای اخیر همه توان خود را پای جریان دیگری چون اعتدال گذاشتند که درنهایت کارنامه عملکرد دولت برآمده از اعتدال نیز چندان دستاورد مثبتی برای اصلاحطلبان به همراه نداشته است.
گفتنی است، رقابتهای قدرتطلبانه درونگروهی این اردوگاه نیز موجب شده است از لحاظ ساختار ائتلاف درونی خود نیز با چالشهای جدی مواجه شوند و حاصل آن شکلگیری تشکیلاتی غیردموکرات باشد که اعضای آن با محوریت یک فرد انتخاب شدهاند! و عملاً در سالهای اخیر تصمیماتی اتخاذ کردهاند که نظر اکثریت این اردوگاه را تأمین نکرده است!
منازعات دروناردوگاهی اصلاحطلبان محصول موارد برشمرده فوق است و حاصل تداوم این وضعیت، فقط حرکت در قهقرای بیشتر برای این اردوگاه خواهد بود؛ از اینرو تنها راه برونرفت از این شرایط، خانهتکانی اساسی است که هم در سطح گفتمان و هم در سطح ساختار، حتی بازیگران باید صورت گیرد.