بفرمایید اساساً مرحلهبندی انقلاب اسلامی از جانب رهبر معظم انقلاب برای چه انجام شده است؟
قبل از پاسخ باید اشاره کنم حضرت امام(ره) حق حیات به گردن ما دارد؛ چون امام راحل با انقلاب، اسلام ناب را زنده کرد و قرآن باصراحت میگوید عمل به اسلام و خود اسلام عامل حیات است. امام خمینی(ره) اسلامی را که در حد یک پوستر و نقاشی بیخاصیت شده بود، به اسلام زنده تبدیل کرد؛ لذا ایشان حق حیات به گردن ما دارد و ما در هر زمانی باید به این امر توجه داشته باشیم. نکته بعدی اینکه هرگز ۱۴ خرداد برای ما نقطه پایان امام(ره) نیست؛ بنیانگذار انقلاب مانند کسانی که از آنها خط گرفت، یعنی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) شروع دارد، اما پایان ندارد. امام(ره) انقلابی را به پا کرد و کار بزرگی انجام داد و در عصر جدید، منشأ بسیاری از تحولات جهانی شد و میشود. انقلاب اسلامی مأمور به احیای اسلام بود و مأموریت زمینهسازی برای ظهور امام زمان(عج) را هم دارد.
انقلاب امام خمینی(ره) هدفمند بود؛ همه انبیا و ائمه هدف اصلیشان رهایی انسانها از سلطه و حاکمیت انسانها و قدرتهای دیگر و بهرهمند کردن آنها از ولایت الله و حاکمیت الهی بود. تعالی انسان فقط در پرتوی ولایت الله است. نکته آخر قبل از پاسخ به پرسش شما اینکه مابقی مکاتب نمیتوانند مدعی تمدن انسانی باشند؛ چون تکبعدی و محصور در مسائل جسمانی و مادی هستند و حقیقت انسان در آنها وجود ندارد. آن تمدنی که همه ابعاد وجودی انسان را پوشش میدهد، اسلام است؛ لذا انقلاب هدف و آرمان دارد و بر همین اساس، هم در دوران امام(ره) و هم در دوران بعد از ایشان، آنچه اتفاق افتاده این است که حرکت انقلاب تداوم داشته است، هر چند احتمال داشت سرعت آن کم و زیاد شود. انقلاب اسلامی گامبهگام عالم را برای پذیرش تمدن نوین اسلامی آماده میکند. اگر حرکت پیامبر(ص) بعد از وفات ایشان متوقف شد و بعد از 25 سال حضرت علی(ع) فقط توانست کمتر از پنج سال حکومت ولایی تشکیل دهد، به برکت امام راحل و رهبر معظم انقلاب و این مردم باید بگوییم بعد از امام(ره)، بیش از 30 سال است که حرکت این انقلاب ادامه دارد و وارد چهلساله دوم شده است که در تاریخ سابقه ندارد و این به برکت بصیرت مردمی است که بعد از امام(ره) ذیل زعامت کسی رفتند که از جنس ایشان و تربیتشده مکتب وی بود و خود کاملاً به راه امام(ره) مسلط بود و هیچ کس شایستهتر از ایشان برای تداوم راه امام(ره) وجود ندارد. ایشان از همان روز اول فرمودند: راه ما راه امام(ره)، هدف او هدف ما و رهنمود او مشعل فروزنده ماست؛ نفرمودند امام، امام بود و من هم خودم هستم و راه خودم را میروم. همان مسیر بنیانگذار انقلاب را که مسیر ائمه بود، ادامه دادند. این مقدمات را عرض کردم که به مراحل پنجگانه برسیم که در همین راستاست. رهبر معظم انقلاب بعد از امام(ره) در ادامه مسیر ایشان مراحلی را برای ما ترسیم کردند؛ این مراحل همان مراحل حرکت حضرت امام خمینی(ره) و تداوم آن است که از پیروزی انقلاب تا به امروز که در مرحله ساخت دولت اسلامی است تداوم پیدا کرده و دو مرحله بعدی هنوز شروع نشده است.
سؤال بعدی ما همین است؛ چرا ما در مرحله سوم از مراحل حرکت انقلاب اسلامی درجا میزنیم و نمیتوانیم وارد مرحله چهارم بشوم؟
مرحله پنجم، طراحی تمدن جهانی اسلام است. باید توجه داشت در مرحله اول و دوم بخشی از این مرحله آخر تحقق یافته است؛ اما درباره اینکه چرا ما در مرحله سوم ماندهایم باید گفت تحقق تحقق مرحله سوم بعد از اینکه از سوی پیشکسوتان انقلاب معطل مانده، مبتنی بر بیانیه گام دوم انقلاب بر عهده جوانان گذاشته شد. من معتقدم علت ماندن ما در این مرحله عوامل مختلفی است؛ اما اصلیترین دلیل این است که باید برای ساختار حاکمیت و قوای مختلف کشور و انتخاب مسئولان، مردم متناسب با تمدن اسلامی انتخاب کنند. علت اینکه موفق نبودیم این است که خواستیم به آن اصل اساسی دینی که مردمسالاری دینی است، عمل کنیم و باید هم عمل کنیم؛ ولی در کنارش به مردم آگاهی، جهتدهی و بصیرت لازم را ندادیم که انتخاب مردم باید چه شاخصههایی داشته باشد. تربیت نیروی انسانی ماهر و کادرسازی برای نظام هم که مبتنی بر باور دینی و احکام الهی و متناسب با نظام ولایی اقدام کنند، لازم بوده که تا حدی انجام شده است، اما تا زمانی که انتخابهای خودمان را در ریاستجمهوری، مجلس و شوراها سامان ندهیم و انتخاب ما بر اساس شاخصهای نظام ولایی نباشد، همین روند ادامه خواهد داشت. اگر بدون رودربایستی بخواهم پاسخ این پرسش را بدهم، باید بگویم چون نتوانستیم به مردم کمک و آنها متقاعد کنیم که شاخصهای اصلی در انتخابات، اصول و ارزشهای انقلابی باشد. مردم باید باور کنند حتی برای حل مشکلات دنیایی و اقتصادی خود، باید سراغ انسانهایی بروند که در تراز دولت اسلامی هستند؛ مجلس، رئیسجمهور و شوراهای در تراز، دولت اسلامی را محقق میکنند. در واقع قانون و مجری، سهم خدا و پذیرش و همراهی، سهم مردم در این دولت اسلامی است.
چه ادله قرآنی برای تبیین مرحلهبندی پنجگانه رهبر معظم انقلاب برای انقلاب اسلامی وجود دارد؟
مبانی قرآنی بحث مراحل پنجگانه انقلاب زیاد است؛ مانند آیاتی که اقامه دین را وظیفه همه پیامبران، به ویژه پیامبران، اولوالعزم معرفی کرده است. در آیه ۱۳سوره شعرا، مأموریت پنج پیامبر اولوالعزم زنده کردن دین خدا و اجرای احکام الهی معرفی میشود؛ به تعبیری این همان دست یافتن به تمدن اسلامی است که مسیرش اقامه دین خداست؛ تا دین خدا اقامه نشود، نمیتوانیم امیدوار باشیم که به تمدن اسلامی برسیم؛ همان مسیری که تا مرحله پنجم، یعنی نیل به دولت و جامعه اسلامی تبیین شده است.تمدن اسلامی مبتنی بر دو اصل قانون الهی و حاکمیت الهی است. آیات فراوانی وجود دارد که به ما میگوید تابع حکم الله باشید؛ در قرآن بیان شده است تبعیت از حکم الله برای خدا سودی ندارد؛ درواقع حکم الله برای این است که ما به سود برسیم.
مصداق این سخن در سوره یوسف و داستان آن حضرت(ع) است که در پی تبعیت از حکم الله، مردم مصر در دوران خشکسالی و فتنه مشرکان و کافران، سربلند بیرون آمدند و عزیز شدند.
آیاتی هم به وظایف پیامبران و رهبران الهی اشاره دارند؛ اصلاح یکی از این وظایف است. این شعار پیامبران است که ما جز برای اصلاح امور مردم نیامدهایم. پیامبران مصلح امت خود بودهاند و خداوند در قرآن تبعیت از پیامبر را موجب حیات طیبه میداند و حیات طیبه را موجب نجات و آزادی.
در سوره اعراف آمده است: پیامبر امی و بیسواد را فرستادیم؛ یعنی از خودش چیزی ندارد و مأمور خداست؛ او احیاگر خوبیها و معروفات و سرکوبکننده زشتیها و منکرات است؛ طیبات را برای شما حلال میکند و شما را از حرامها باز میدارد، و درنهایت میفرماید پیروان پیامبر مفلحون و سعادتمندان در دنیا و آخرت هستند. انسان ازلی نیست، اما ابدی است و ابدیتش را در همین دنیا میسازد؛ اسلام هم فقط آخرت ما را نمیسازد؛ دنیا را هم میسازد.ارزشها هم در اسلام مهم است. قرآن خودسازی و تقوا، علم و دانش، روحیه جهادی و خدمت به مردم و... را ارزش تلقی میکند که این ارزشهای رایج در تمدن اسلامی و انسانی است.
دسته دیگری از آیات هم این نکته را بیان میکند که هر زمان مؤمنان به حکومت دست پیدا کنند، به دنبال اقامه دین هستند؛ آیه 41 سوره حج چنین بیانی دارد. این هم دلیلی قرآنی برای مرحلهبندی انقلاب اسلامی؛ اما همه آیات این حوزه ایجابی نیستند و نکات سلبی هم وجود دارد؛ مانند آیات بازدارنده در قرآن که تبعیت از فرهنگهای دیگر را نهی میکند؛ چراکه ما را به تمدن انسانی و اسلامی نمیرساند. آیاتی داریم که به ما میگوید اگر میخواهید به این تمدن انسانی و دینمحور برسید، نباید جای دیگر دنبال آن بگردید و آیه ۱۱۳ سوره هود میفرماید با تکیه بر دشمنان و ظالمان، نه تنها به تمدن اسلامی نمیرسید، بلکه آتش میگیرید و ولایت خدا و نصرت الهی را هم از دست میدهید.
قرآن در جای دیگر به مسلمانان میگوید در برابر دشمن منفعل نباشید، یا باصراحت میگوید اگر از شما مسلمانها کسی در برابر دشمنان منفعل شود و ارتباط دوستی برقرار کند، چه آشکار و چه پنهان، او از ما نیست و در جامعه اسلامی و تمدن اسلامی جایی ندارد. در سوره ممتحنه بعد از اینکه مسلمانان را از اعتماد و اعتقاد به دشمن نهی میکند، با صراحت بیشتری میفرماید اگر چنین کاری کنید، راه را گم کردهاید و به مسیر تمدن اسلامی نمیرسید؛ در نهایت برای تمدن اسلامی یک راه است؛ همان صراط مستقیمی که در قرآن بیان شده است و ده بار در نمازهای واجب روزانه آن را از خدا میخواهیم.