سابقه نژادپرستی در آمریکا به اندازه سابقه بردهداری است؛ یعنی از روزهای اولی که بردهداری در آمریکا در سال ۱۶۱۹ شکل گرفت، جنبشهای ضدنژادپرستی وجود داشته است و بهتدریج هرچه زمان به جلوتر رفت، این جنبشها انسجام بیشتری گرفته و منظمتر شده است. شاید بتوان گفت، مهمترین جنبشی که شروعکننده جنبشهای منظم بود، شورش «نات ترنر» در سال ۱۸۳۱ بود که در «ویرجنیا» انجام شد و سیاهها علیه سفیدها مسلح شدند؛ این جنبش به این صورت آغاز شد که برده سیاهی حتی پدر خود را هم نمیشناخت و به نام صاحبش نات ترنر خوانده میشد؛ او سال ۱۸۳۱ جنبشی راه انداخت و تعداد محدودی از سیاهها را دور خود جمع کرد که علیه سفیدها قیامی شکل دادند و توانستند یک انبار اسلحه را نیز در اختیار خود بگیرند؛ البته این جنبش بیشتر از سه روز دوام نیاورد و ترنر مجبور به فرار در جنگل شد؛ در نهایت او را پیدا کردند و به قتل رساندند؛ از این رو جنبش مزبور اولین حرکت منسجمی بود که انجام شد. بعد از آن، جنبشها و حرکتهای مختلفی طی سالهای متعدد انجام شده است که یکی از مهمترین آنها صد سال بعد از جنبش مذکور، در اکلاهما اتفاق افتاد و بلک والاستریت نام داشت. ماجرا از این قرار بود که سیاهها در این شهر تقریباً وضع مالی خوبی پیدا کرده و محلهای برای خود درست کرده بودند و مدارس خصوصی قابل قبولی داشتند، ایده آنها این بود که جامعهای تشکیل و نشان دهیم که میتوان سیاه بود، اما رشد کرد؛ سفیدها، بهخصوص آنهایی که وضع مناسبی نسبت به این سیاهها نداشتند، به بهانه واهی به آنها حمله کردند و محله سیاهها به طور کامل سوخت و بعد از آن هم شرایط خوبی که سیاهها برای خود ایجاد کرده بودند، از بین رفت و به یک جامعه معمولی تبدیل شدند، حتی در تاریخ آمده است این محله با هواپیما بمباران شد؛ هرچند بلک والاستریت در تاریخنویسیهای رسمی آمریکا خیلی پررنگ گنجانده نمیشود. درواقع نگاه نژادی بین مردم ریشه دارد؛ یعنی مردم سفیدپوست واقعاً نمیتوانند این موضوع را بپذیرند که سیاهپوستها رشد کنند؛ بهطوریکه ماجرای بلک والاستریت کاملاً از طرف مردم سفیدپوست علیه سیاهها اتفاق افتاد. البته حاکمان میتوانند جلوی تبعیض و نژادپرستی را بگیرند؛ اما تصمیمی برای این کار ندارند و علت اینکه در حال حاضر هر جنبشی که از سوی سیاهها انجام میشود، به سمت آتش زدن و تخریب اماکن عمومی میرود، این است که سیاهها میگویند از این امکانات هیچ بهرهای به ما نرسیده است، پس همان بهتر که نباشد.