آقای مؤدب، هنوز وضعیت برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب مشخص نشده است؛ البته گزینه برگزاری مجازی و یا باتأخیر برگزار شدن این نمایشگاه نیز وجود دارد؛ نظر شما در این زمینه چیست؟
به نظر من فعلاً برگزار نشود، بهتر است؛ چون هم معیشت مردم در بحران است و هم ناشران در بحران هستند. من از وضعیت بسیاری از ناشران مطرح اطلاع دارم؛ کتابهای آنها مدتهاست باقی مانده و نمیتوانند آثار را منتشر کنند. فعلاً باید تدابیر دیگری اندیشیده شود تا مردم از بحران مالی خارج شوند. حتی اگر نمایشگاه بدون کرونا هم برگزار کنیم، وقتی جیب مردم خالی باشد، چه سودی دارد؟ کاغذ تا این حد گران شده و قیمت کتابها واقعاً بالاست. به نظر من فعلاً برگزار نشدن گزینه بهتری است؛ به شرط اینکه فکری کنند و راهحلی بدهند تا ناشران بتوانند کتابهای خود را چاپ کنند. باید بپذیریم مشکل اعتبار و نقدینگی در بازار جدی است و از سوی دیگر مردم هم نمیتوانند این اعتبار را تأمین کنند؛ اعتبار هست، ولی برای بازار مسکن و غیره است.
خیلی از ناشران فکر میکنند در هیچ زمانی این نقدینگی جبران نمیشود، مگر با برگزاری نمایشگاه.
من این احساس را ندارم و فکر نمیکنم مردم بتوانند نقدینگی به بازار کتاب بیاورند؛ چون جامعه در فشار شدید است. کرونا به مشاغل آسیب زده است، به درآمدها آسیب زده است؛ مگر از طریق تزریق یارانه خرید کتاب، دولت نقدینگی را جبران کند. اگر مردم در این شرایط وارد بازار کتاب هم شوند، بعید است خرید جدی داشته باشند؛ مخصوصاً طبقهای که قرار است کتاب بخواند، طبقهای است که معمولاً در دستش پول نیست و در این شرایط هم سختتر است که بخواهد کتاب تهیه کند؛ مگر اعتبار جدی از طرف دولت تزریق شود و به صورت هدفمند به صنعت نشر و مخاطبان کمک شود.
این عزم را در دولت میبینید؟
فعلاً خیر، مشکلاتی وجود دارد؛ بخشی مشکل مربوط به تحریمها و بخشی هم مشکل مدیریتی است که امیدواریم بتوانند حل کنند.
نظرتان درباره نمایشگاه مجازی چیست؟
خیلی معنایی ندارد؛ ناشران همگی برای خود صفحه مجازی دارند و میفروشند. نمایشگاه مجازی میخواهد چه کاری انجام دهد که در این صفحات نمیتوان انجام داد؟ مگر اینکه توضیح دهند اضافه بر ظرفیتی که وجود دارد، کاری تازه انجام میدهند؛ البته طراحی آن دشوار است و بعید به نظر میرسد در این شرایط کرونا به ایدهای برسند که بتواند کاری انجام دهد.
درکل، کرونا چه تأثیری در صنعت نشر داشته است؟ در صفحات مجازی شاهد این بودیم که علاقهمندان به کتابخوانی بیشتر شد.
متأسفانه، خیلی اینطور نیست که در این شرایط کتاب بیشتری خریده شده باشد. حرف زدن درباره کتاب و رد و بدل کردن اطلاعات بسیار فراوان است و کتاب چهرههای سلبریتی و شبهسلبریتی سروصدا میکند و خریده میشود که مخاطب را از حوزه دیگری به حوزه کتاب وارد میکنند؛ اما بازار خود کتاب گمان نمیکنم خیلی خوب شده باشد؛ گرچه ناشران تلاش کردند در این شرایط، با شیوههای متناسب با کرونا کتاب را عرضه کنند و خود ما هم تلاش کردیم در همین ایام فروشهای مجازی خود را رونق دهیم. آمارهای رسمی کشور باید این را اعلام کنند که چنین چیزی وجود دارد یا خیر که من گمان نمیکنم چنین باشد؛ چون خانوادهها در فشار بودند؛ البته تولید محتوا در زمینه کتاب و در صفحات مجازی ناشران وجود دارد و در ایام کرونا بیشتر شده است.
فکر میکنید صداوسیما تا چه حد میتواند در این وضعیت به صنعت نشر کمک کند؟ اخیراً چند برنامه درباره کتاب پخش شده بود؛ آیا اینها را مفید میدانید؟
من ماجرا را کوتاهمدت نمیبینم. صداوسیما زحماتی میکشد و دوستان در تعامل با چهرهها به کتابها ضریب میدهند؛ ولی این ماجراها همانند خوردن قرص مسکن برای کسی است که سرطان مغز دارد؛ به هر حال باید کتابخوانی را در نظام آموزشی جا بیندازیم. باید برای آموزشوپرورش، آموزش عالی و ساختارهای آموزشی فکری کنیم و نظام حرفهای، یعنی کارمند، کارگر و مهندس ما باید نیاز به مطالعه را در فرایند کار خود احساس کند. متأسفانه، این مسائل وجود ندارد؛ مثلاً ادارهای در طول سال به کارمندان خود میگوید اگر این پنج کتاب را نخوانید، این میزان از حقوق شما کم میشود یا اگر این مهارت را یاد نگیرید، جریمه میشوید و ارتقای شغلی از شما سلب میشود. به هر حال استفاده از دانش، ادبیات و هنر در زندگی نیاز است تا کتاب مجموعاً در جامعه ما ضریب بگیرد. این کار صداوسیما و یک برنامه و عکس گرفتن چند چهره مشهور با کتاب نیست. درست است کارهایی میکنند و اثرگذار هم هست؛ ولی این فرایند موقتی است و به نظرم باید سیاستگذاری در حوزه کتاب به سمت نوع نگاه ما به آموزش برود. وقتی آموزشوپرورش ما یا آموزش عالی ما این نگاه را دارد که گردش ۴۰ هزار میلیاردی کلاس و کتاب کنکور داشته باشد، توقع نمیرود کسی کتاب بخرد.
اخیراً دیدیم قیمت کاغذ دوباره بالا رفت؛ این نوسان قیمت کاغذ چه تأثیری بر صنعت نشر و درکل حوزه کتابخوانی دارد؟
بله، همینطور است که میگویید؛ اما قیمت گوشی موبایل هم بالاست، ولی همچنان خریدار وجود دارد؛ چون این دنیای فناوری دیجیتال با مخاطب ارتباط گرفته است و خود را به مردم تحمیل کرده است؛ ولی در حوزه دانش چنین احساس نیازی وجود ندارد. وقتی کتاب ۷۰۰ صفحهای ۵۰ هزار تومان قیمتگذاری میشود، زمین و زمان ناله میکنند؛ ولی ساندویچ که افزایش قیمت دارد، با آن عکس میگیرند و در اینستاگرام میگذارند و کسی اعتراضی هم نمیکند؛ اینها مشکلهای تربیتی ماست. فستفودهای تهران را رصد کنید، ببینید چند نفر هر شب آنجا چندصدهزار تومان هزینه میکنند؛ ولی کسی نسبت به مطالعه احساس نیاز نمیکند و اگر بگوییم این کتاب ۷۰ هزار تومان است، قبول نمیکنند و میگویند چرا گرانفروش هستید؟ این را همان آدمی که شب قبل صدهزار تومان در کافیشاپ خرج کرده است، میگوید. نگاه ما باید تغییر کند. کسانی که میخواهند شرایط را اصلاح کنند، باید به سمت آموزشوپرورش، آموزش عالی و حوزههای علمیه بروند تا ساختارها یک بار برای همیشه درست شود و در آن زمان در هزاران حوزه نتیجه آن را خواهیم دید. جدا از آموزشوپرورش، حتی فضای اشتغال و کار حرفهای ما نسبتی با دانش و معرفت ندارد و گویی فارغالتحصیل که میشوید دیگر نیازی به مطالعه ندارید، حقوق خود را میگیرید و بعد از ۳۰ سال بازنشسته میشوید. ممکن است استاد دانشگاه هم باشید؛ ولی هیچ کتابی نخوانده باشید و این بسیار بد است.