سال پایانی دولت، سال حساسی است که از زوایای مختلف قابل توجه است. یکی از ابعاد آن، توجه به این حقیقت است که جریانهای سیاسی مختلف کشور خود را آماده رقابتهای انتخاباتی میکنند و طبیعتا فضای سیاسی کشور را نیز متأثر از خود میکنند. این وضعیت آنگاه حساستر میشود که پایان دوره دوم ریاستجمهوری فرا رسیده باشد و طبق قانون، امکان حضور مجدد رئیسجمهور ممکن نباشد. این شرایط موجب میشود گزینههای جدید نیز امکان موفقیت بیشتری در صحنه رقابتهای انتخاباتی داشته باشند؛ از اینرو شاهد ورود گسترده، به ویژه از میان چهرههای جدید باشیم.
آنچه آمده، شرح وضعیت سال 1399 است که قرار است در سال پس از آن، کار دولت آقای روحانی به پایان برسد و انتخابات 1400، فصلی نو را در کشور رقم زند. در این شرایط، شاهد فعالیت رسانهای جریانهای سیاسی برای انتخابات آتی هستیم. نامهای مختلفی در طول هفتههای اخیر شنیده شده است که هر یک میتوانند نامزدی برای انتخابات باشند. در مواجهه با این اخبار و نقل قولها و احیانا گفتوگوهایی که این روزها درباره موضوع مزبور در رسانههای مختلف منتشر میشود، توجه به چند اصل ضروری است.
1ـ فرصت یکساله تا انتخابات سال آتی شاید از نگاه برخی کارشناس زود به نظر میرسد، اما از سویی دیگر شاید زمان مناسبی برای شکلگیری روند رقابتهای سیاسی سال آتی باشد. در این فرصت یکساله، آنهایی که خود را در قد و قواره اداره کشور میدانند، به تدریج برنامههای خود را برای اداره و حل مشکلات کشور ارائه میدهند. این اقدام میتواند با شیبی ملایم و در برنامههایی کارشناسی صورت گیرد و به دور از جنجالآفرینی، سیاسیکاری و ایجاد التهاب و هیجان در افکار عمومی دنبال شود؛ به علاوه، چنین ورودی به عرصه رقابتهای انتخاباتی نباید دولت را مشغول به خود کند و از انجام وظایف حیاتی خود در سال پایانی دور بدارد. این روزها کشور با مشکلات فراوانی در عرصه اقتصاد مواجه است که اگر حواس مسئولان کشور به مسائل دیگر مشغول شود، بدون شک دود این غفلت به چشم ملت خواهد رفت؛ از اینرو باید در نظر داشت ضمن توجه به مسئله انتخابات، امور کشور روند طبیعی خود را دنبال کند؛ در واقع صورت مسئله نباید پاک شود، بلکه برای عوارضی که میتواند هزینههایی را برای کشور به دنبال داشته باشد، باید فکری کرد.
2ـ در بازار پرهیجان سیاست، نامهای مختلفی برای انتخابات 1400 مطرح میشود که برخی از آنان هیچ موضوعیتی ندارد و کذب بودن طرح آنان مشخص است. هماکنون معلوم است برخی نامها در تراز صلاحیتهای قانونی برای ریاستجمهوری نیستند، و برخی دیگر به دلایل متعدد در مرحله احراز صلاحیت با موانع جدی مواجه هستند. طرح برخی نامها نه با هدف آگاهسازی افکار عمومی، بلکه با هدف بهرهبرداریهای سیاسی دنبال میشود که در این زمینه باید هوشمند بود.
3ـ این روزها جریان اصلاحطلبی بیشتر از دیگر جریانهای سیاسی مایل است درباره انتخابات 1400 سخن بگوید. این اشتیاق را میتوان در مطالب مندرج در سایتهای اینترنتی وابسته و روزنامههای این جریان مشاهده کرد. در پس این شور و هیجان باید گفت اصلاحطلبان در شرایط خوبی نیستند و راهبرد مشخصی برای ورود به انتخابات ندارند. عملکرد پرانتقاد دولتی که با حمایت آنان در سال 1392 به قدرت رسید، موجب شده است این جریان چندان به موفقیت در انتخابات سال آتی امیدوار نباشد. ناکام ماندن در انتخابات مجلس یازدهم و سپردن کامل بهارستان به جریان رقیب نیز مزید بر علت شده است تا فقط با اقداماتی تاکتیکی و شگردهایی رسانهای، برخی مانورهای سیاسی را در این روزها رقم بزنند. در این میان دو راهکار و شگرد در دستورکار رسانهای این جریان قرار دارد:
شگرد اول اینکه با مطرح کردن برخی چهرههای اصلاحطلب، آنان را آماده ورود به رینگ انتخاباتی کنند؛ از دیگر سو از میزان محبوبیت گزینههای احتمالی ارزیابی داشته باشند تا معلوم شود چه اندازه میتوانند با اقبال افکار عمومی و هواداران مواجه شوند.
شگرد دیگر اصلاحطلبان رقیبهراسی است که در پی آن دو غرض پنهان است؛ اول اینکه با راهاندازی خط تخریب، هم اکنون فضا را برای رقیب سیاسی خود تنگ کنند و از دیگر سو، با بزرگنمایی برخی اسامی، هراس را در بدنه اجتماعی این اردوگاه ایجاد کنند و آنان را پای کار نامزد مورد علاقه خود بیاورند.