صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۹۹ - ۰۷:۰۰  ، 
کد خبر : ۳۲۳۲۸۱

درجلسه مرموزگفتند؛ چگونه قداست امام را بشکنیم!

در آن جلسه تصمیم گرفته بودند که خودشان هم نامه بنویسند و آرم آرام، شیب انتقادات را متوجه امام کنند
اخیراً موسوی‌خوئینی‌ها نامه سرگشاده‌ای به رهبر معظم انقلاب و تلاش کرده که تقصیر وضعیت معیشتی مردم را بر گردن رهبری بیاندازد.
این روش مسبوق به سابقه است. این روش را بنی‌صدر در مورد حضرت امام (ره) و احمدی‌نژاد هم در مورد رهبری بکار گرفته‌اند.
محسن رفیق‌دوست اخیراً در ذکر خاطرات خود درباره بنی‌صدر و امام (ره) نوشته‌اند:
" ۱۰-۱۵ ورق کاغذ از نتیجه‌ی مذاکرات از جلسات محرمانه بنی‌صدر و حلقه اول یارانش شامل فتح‌الله بنی‌صدر (برادر ابوالحسن بنی‌صدر) و سودابه سدیفی، غضنفرپور، سلامتیان و جعفری به دست آمد که موضوع جلسه آن بود که چگونه قداست امام را نزد مردم بشکنیم؟
بعد بحث کرده بودند که الآن نمی‌توانیم به حریم امام نزدیک بشویم باید سیستم را جور دیگر کنیم. اول از آقایان بهشتی، خامنه‌ای و هاشمی شروع کنیم، بعد روی آقای منتظری متمرکز شویم، سپس روی خود امام تمرکز کنیم. راهش هم این است که در روزنامه‌ی انقلاب اسلامی یک ستونی در صفحه‌ی آخر باز کنیم و به اصطلاح انتقاد مردم از مسئولین را در آنجا مطرح کنیم. در آن جلسه تصمیم گرفته بودند که خودشان هم نامه بنویسند و آرم آرام، شیب انتقادات را متوجه امام کنند.
موقعی که این صورت جلسه‌ی دفتر بنی‌صدر به دست ما رسید، روزنامه‌ی انقلاب اسلامی این سیاست را شروع کرده و چند ستون هم چاب شده بود. من و محسن رضایی چند شماره از آن روزنامه‌ها را کپی کرده، خدمت امام به جماران بردیم. وقتی امام آن مستندات را تحویل گرفتند یک دفعه دیدیم امام عینکشان را عوض کردند و همه‌ی این ۱۵ صفحه را خواندند، اما تا کردند گذاشتند زیر پتو و گفتند: «بروید از او اطاعت بکنید!»
تا اینکه چهار ماه قبل از برکناری بنی‌صدر من یک روز خدمت امام رفته بودم. آخر ملاقات گفتم آقا من یک سؤال دارم. امام قبول کردند و من گفتم: «شما آقای بهشتی، خامنه‌ای و هاشمی را خوب می‌شناسید. اینکه در مقابل این حمله و ظلمی که بنی‌صدر به این‌ها می‌کند شما چطوری از آقای بنی‌صدر حمایت می‌کنید؟» امام نگذاشتند جمله‌ام تمام بشود. با عصبانیت فرمودند: «من از بنی‌صدر حمایت نمی‌کنم. من از بنی‌صدر حمایت نمی‌کنم. برای من بنی‌صدر مهم نیست، برای من آن ۱۱ میلیون انسانی مهم‌اند که به بنی‌صدر رای دادند و باید مردم رای‌شان را پس بگیرند. هرچه به او دادند از او بگیرند...»
رفیق دوست می‌افزاید: «این را دو ماه بعد در سخنرانی‌شان گفتند و دو سه ماه بعد هم بنی‌صدر با رای مجلس شورای اسلامی عزل شد.»
irdc.ir/fa/news/۵۸۹۸
طیف موسوی و اصلاحات و روحانی و همفکرانش و نیز احمدی‌نژاد هم همین مسیر و همین نقشه را دنبال می‌کنند و نوشتن نامه از سوی خوئینی‌ها هم بعد از زمینه‌سازی دیگران مثل تاج‌زاده و ... طبق نقشه‌ای مشابه نقشه بنی‌صدر نگاشته شده و به اینجا هم ختم نمی‌شود.و، اما مردم در سال ۹۲ به روحانی رأی دادند و یکی از مبلغان او نیز همین موسوی خوئینی‌ها بود. روحانی هم در دور اول خراب کرد و مردم بجای اینکه رأی خود را پس بگیرند دوباره به او رأی دادند. او رئیس‌جمهور است و طبق قانون اساسی اختیارات گسترده‌ای دارد و رهبر معظم انقلاب نیز هم بر حاکمیت قانون و هم احترام به رأی ملت تأکیددارند.
ایشان دریکی از سخنرانی‌های خود خطاب به مردم تأکید فرمودند:
«هر چه انتخاب کنید برای خود انتخاب کرده‌اید/ انتخاب خوب شما به خودتان برمی‌گردد، انتخاب با غفلت هم بدی‌اش به خودتان برمی‌گردد».
asriran.com/fa/news/۴۵۳۳۲۳
حال بدی انتخاب روحانی به خود مردم برگشته و وضعیت موجود نتیجه انتخاب غلط مردمی است که امروز به‌اشتباه خود پی برده و روحانی و حامیانش را لعن و نفرین کرده و از رأی خود به او پشیمان هستند.
اما افرادی که از او حمایت کرده بجای اعتراف به‌اشتباه یا خیانت خود در حمایت از افراد لیبرال و ناتوان که آن را "دولت تدبیر و امید" نامیدند شروع به فرافکنی کرده و تلاش می‌کنند که تقصیر خود را بر عهده نگیرند.
موسوی خوئینی‌ها گفته است: «من زمان امام (ره) هم ولایت مطلقه را قبول نداشتم، اما رویمان نمی‌شد، ولی حالا می‌گویم که از ابتدا هم این مسئله را قبول نداشته‌ام.»
اسلام خوئینی‌ها نمی‌تواند با ولایت‌فقیه سازگاری داشته باشد. افکار او بیشتر نشأت گرفته از مارکسیسم است و خروجی‌های تفسیر قرآن او که قبل از انقلاب نیز دایر بود امثال گروه فرقان بودند.
او نمی‌تواند نه با رهبری سر سازگاری داشته باشد و نه با امام و نه با شهید مطهری و شهید بهشتی. در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی روزنامه سلام او به لجن پراکنی علیه ایشان می‌پرداخت و فتنه سال ۷۸ نیز زیر سر او بود.
موسوی خوئینی‌ها ازجمله کسانی بود که با شهید بهشتی دشمنی می‌ورزید و در جهت خدشه به اعتبار آن شهید لحظه‌ای کوتاهی نکرد.
خلاصه آنکه نامه موسوی خوئینی‌ها و مواضع احمدی‌نژاد هرکدام یک لبه یک قیچی بر علیه نظام اسلامی و ولایت‌فقیه و در حقیقت علیه امام و رهبری است. اسلام هر دو نیز التقاطی است.
اما اینکه موسوی خوئینی‌ها که مرد در سایه جناح به‌اصطلاح اصلاح‌طلب است خود به میدان آمده و به نامه‌نگاری پرداخته نشان از احساس شکست است، زیرا نوچه‌ها و عوامل او نتوانستند اهداف موردنظر او را که همان اهداف دشمنان خارجی قسم‌خورده کشورمان هست را به نتیجه برسانند و هم‌اینک احساس می‌کند که خود باید به میدان بیاید که البته جز رسوایی برای خود و شکست دیگری برایشان نتیجه نخواهد داشت.
خلاصه آنکه امروز خوئینی‌ها و احمدی‌نژاد و امثالهم دنباله‌رو بنی‌صدر در ضدیت با ولایت‌فقیه و در حقیقت دشمنی با نظام اسلامی هستند. نظامی که صد‌ها هزار شهید با خون خود آن را تنومند ساختند و منافقینی، چون خوئینی‌ها هم نمی‌توانند آن را از رشد بازدارند.
امروزه اصلاح‌طلبان و شخص روحانی از منفورترین‌ها نزد ملت ما هستند و می‌دانند که پیروزی روحانی نتیجه وعده‌های بی‌اساس و دروغ دوران انتخابات بوده و به این امر واقف‌اند که وضعیت موجود نتیجه اشتباه خودشان در رأی دادن به او و گروهش بوده است.
امروز مردم بهتر از هرزمانی می‌فهمند که رهنمود‌های مقام معظم رهبری اگر به آن عمل می‌شد راه برون‌رفت از مشکلات جاری است.
و، اما می‌دانم تأکید کنم که اگر انتظار داریم که رهبری مسئولیت وضعیت اقتصادی و اجرایی کشور را بر عهده گیرند باید قانون اساسی را تغییر دهیم و انتخاب رئیس قوه مجریه را بر عهده رهبر انقلاب قرار دهیم، نه اینکه مردم هر چهار سال یک‌بار فریب ابوموسی اشعری را بخورند و بعد نتیجه انتخاب خود را از رهبری مطالبه کنند.
نظریه حضرت امام (ره) درباره حوزه اختیارات، ولی فقیه که موردقبول اکثریت فقهاى شیعه هست، این است که فقیه همه اختیارات لازم حکومتى امام معصوم (ع) را دارد و هر نوع ولایتى که در حوزه رهبرى جامعه براى امام ثابت‌شده براى فقیه نیز ثابت است. جز آنچه به دلیل خاص از مختصات امام معصوم (ع) شمرده‌شده است، از قبیل عصمت، ولایت تکوینى و نیز پاره‌ای از اختیاراتى که پیامبر در حوزه مسائل خصوصى افراد داشته‌اند. در حقیقت اختصاصات یادشده مربوط به جنبه ولایت به معنى زعامت و رهبرى اجتماعى نیست، بلکه به خاطر جهات شخصیتى و شرافت مقام امامت و عصمت امام معصوم (ع) است.
و، اما در پایان لازم به ذکر است که موسوی‌خوئینی‌ها عدم مخالفت خود با ولایت مطلقه فقیه در زمان حضرت امام را به دلیل "کم‌رویی" خود عنوان کرده است حال‌آنکه وی از "رو" چیزی کم ندارد. علت عدم مخالفت با ولایت مطلقه فقیه توسط او در آن زمان نفاق و فرصت‌طلبی و قدرت‌طلبی او بوده است هرچند معتقدم او اصولاً به اصل ولایت‌فقیه هم اعتقادی ندارد موضوعی که شاید در آینده از این باورش هم رونمایی کند.

دکتر محمد حسن قدیری ابیانه
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات