در روزهای گذشته، نامه سرگشادهای خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی در موضوع مشکلات کشور به قلم «سیدمحمد موسویخوئینیها» از فعالان سیاسی جریان اصلاحات و حامیان دولت آقای روحانی منتشر شده که بازتابهای مختلفی را در فضای سیاسی کشور به همراه داشته است.
اما ابعاد انتشار این نامه را دکتر «یدالله جوانی» معاون سیاسی سپاه بررسی کرده است که با هم میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
نامه سرگشادهای که اخیرا آقای موسویخوئینیها، عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و همچنین یکی از عناصر برجسته، کلیدی و از پشتصحنههای جبهه و جریان اصلاحات به رهبر معظم انقلاب نوشتند، هم از جنبه نقد باید بررسی شود و هم از حیث رمزگشایی در این مقطع و چرایی نگارش این نامه. در این نامه آقای موسویخوئینیها به وضعیت کشور و مشکلاتی که در حوزههای اقتصادی، معیشت مردم و آسیبهای فرهنگی و اجتماعی وجود دارد، اشاره میکنند و خیلی سریع به این قضاوت میرسند که بعد از گذشت 40 سال، وضعیت و مشکلات موجود، نتیجه مدیریت کلان کشور است. در اینجا این سؤال مطرح است که اولا، آیا آنچه ایشان ادعا میکنند، در کشور وجود دارد یا نه؟
ثانیا و مهمتر اینکه آیا دلیل مشکلات و این وضعیت همان چیزی است که ایشان مورد توجه قرار داده است یا نه، دلیل دیگری دارد؟
در بحث مشکلات، همه منصفان، کارشناسان و صاحبنظران معتقد هستند به دلایل مختلف، ما در وضعیتی هستیم که مردم از برخی نارساییها ناراضی هستند. مشکلات معیشتی و اقتصادی همچنین برخی تنگناها وجود دارد و به هر حال این چیزی نیست که بخواهیم انکار کنیم، حتی رهبر معظم انقلاب بارها بر این مسئله تأکید داشتند و به آن اشاره کردند و درباره آن به مسئولان تذکر دادند، حتی زمانی باصراحت فرمودند مردم تحت فشار قرار دارند و از ما مسئولان گلهمند هستند و باید به مشکلات مردم و کشور توجه بکنیم.
پس در بخش اول که آیا ادعای ایشان درست است یا نه، جای بحثی نیست و مشکلات وجود دارد و این موضوع غیر قابل انکار است.
اما نکته اصلی این است که بنابر آنچه ایشان ادعا کردهاند، این مشکلات و وضعیت محصول مدیریت کلان کشور در چند دهه گذشته است. به نظر میرسد هر کسی که با مسائل کشور، مدیریت کلان کشور، سیاستهای کلان، رویکردها و جهتگیریها آشنا باشد، قضاوت خواهد کرد که ایشان به عنوان یک شخص سیاسی، در حوزه اخلاق سیاسی تمام فضیلتها را لگدمال کردهاند انصاف و اخلاق سیاسی را پایمال کردند و در عین حال صداقت، راستگویی، تعهد و مسئولیتپذیری را نیز زیر پا گذاشتند.
اینها نکاتی است که نمیتوان از آنها به راحتی عبور کرد؛ چرا که وقتی 40 سال گذشته را بررسی میکنیم، میبینیم نظام جمهوری اسلامی در بسیاری از حوزهها موفقیتهای چشمگیری داشته است؛ مانند پیشرفتها و دستاوردهایی که در حوزههای علمی به دست آورده است، سطح زندگی و رفاه عمومی در مقایسه با گذشته تغییر کرده است، قدرت بازدارندگی امروز جمهوری اسلامی نیز به گونهای است که ملت ایران افتخار میکنند که کشور روی پای خودش ایستاده است و دشمن جرئت نمیکند به او دستاندازی بکند. به لحاظ نفوذ منطقهای نیز، جمهوری اسلامی یک قدرت منطقهای و به اعتراف بسیاری از کارشناسان، جمهوری اسلامی در هر تبدیل شدن به قدرت مؤثر بینالمللی است؛
بنابراین اینها محصول سیاستها، جهتگیریها، کارها و تلاشهای 40 سال گذشته است؛ اما در کنار این موفقیتها، ناکامیها و مشکلاتی هم بوده است.
وقتی ما دلیل این ناکامیها و موفقیتها را بررسی میکنیم، در یک نگاه عالمانه و منصفانه به این جمعبندی میرسیم که در هر حوزهای از سیاستهای کلان و رویکردهای اصلی نظام هنگامی که به آنچه مد نظر مدیریت کلان نظام که رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی) است، توجه شده است، موفقیت، پیشرفت و دستاورد داشتهایم؛ اما در آن حوزههایی که این سیاستها، رویکردها، عوامل و تدابیر جدی گرفته نشده است، ما با ناکامی مواجه شدهایم و برجستهترین حوزه، حوزه اقتصاد است.
برجستهترین آسیبها در کنار حوزه اقتصادی، در حوزه فرهنگ، مسائل اجتماعی و آسیبهای اجتماعی است که وقتی مرور میکنیم، میبینیم در این حوزهها اقتصاد سیاستها، جهتگیریها، شعارها و توصیهها به مسئولان مشخص بوده، ولی در عمل اتفاقی نیفتاده است؛ دلیلش این است که در این حوزهها که طی 40 سال بعد از انقلاب، در بیشتر مقاطع مجالس و دولتها در اختیار جریانی بوده که متلعق به آقای خوئینیهاست، مسئولان امر به آن سیاستها عمل نکردهاند و آن سیاستها و توصیهها را جدی نگرفتهاند؛ ازاینرو به نظر میرسد که اکنون این سخنان فرار از کارنامه و مسئولیت است؛ یعنی از دوره اصلاحات گرفته تا مقطع فعلی دولتهایی که پشتصحنه آنها افرادی مثل آقای خوئینیها، مجمع روحانیون مبارز و تشکلهای همسوی دیگر هستند،
حال به جای اینکه بپذیرند و پاسخگو باشند که با رویکردهای غلط خود برخلاف سیاستهای کلی و کلان نظام عمل کردند و این وضعیت را ایجاد کردند، متأسفانه، اخلاق را زیر پا میگذارند و اینچنین ناجوانمردانه به دنبال عوامفریبی هستند؛ البته مردم ما هوشمند، بصیر و آگاه هستند؛ هم امروز قضاوتی صورت میگیرد و هم آیندگان بیشتر قضاوت خواهند کرد؛
برای نمونه به دوره اصلاحات که برگردیم، اگر در مجلس ششم و دولت اصلاحات با آن ظرفیتها به سمت اصلاحات در حوزه اقتصادی و قطع وابستگیها به خامفروشی نفت میرفتیم، امروز تحریمها نمیتوانست کشور ما را تحت فشار قرار بدهد.
اگر در مقطع فعلی و در چند سال گذشته به جای امید بستن به مذاکره و آمریکا و دل بستن به اینکه اروپاییها برای جوانان ما شغل ایجاد کنند، به ظرفیتهای داخلی کشور توجه میشد، قطعا وضعیت ما متفاوت بود؛ چراکه در حوزههایی که تدابیر، فرامین و عوامل جدی گرفته شده و با رویکرد انقلابی و مدیریت جهادی کار شده است،
ما پیشرفت کردهایم و موفقیت داریم؛ پس این ناکامیها در حوزههایی است که جریانهایی مدیریت و مسئولیت داشتند که در پشت صحنه آنها افرادی مثل صاحب این نامه هستند و این کمال بیانصافی است که برای فرار از مسئولیت و پاسخگویی، چنین نامههایی نگارش شود.