سیدمصطفی تاجزاده در یادداشتی با عنوان «استقلال منفی، استقلال مثبت» که در سایت «مشق نو» منتشر شده، استقلال را به دو نوع منفی/ سلبی و مثبت/ ایجابی تقسیم کرده است: «استقلال منفی آن است که تصمیمهای ملی در داخل واحد ملی گرفته شود و مثلاً سرنوشت ایران توسط ایرانیان و نه بیگانگان تعیین شود و لندن و واشنگتن یا پکن و مسکو تعیینکننده مقدرات ملت ما نباشند. استقلال مثبت آن است که کشور بتواند از امکانات و فرصتهای بینظیری که انفجار اطلاعات و انقلاب ارتباطات فراهم آورده است، استفاده کند تا پیشرفت میهن و رفاه شهروندان به شکل بهینه تأمین شود. طبق این تعریف، استقلال همچون آزادی، زمانی میتواند به تحقق اهداف و منافع ملی منجر شود که شهروندان هم تعیینکننده سرنوشت باشند و هم بتوانند به داد و ستد در هر زمینه و با هر کشوری که صلاح میدانند، بپردازند تا اقتصاد ملی رونق گیرد و معیشت مردم بهبود یابد.» وی در ادامه با تأکید بر ضرورت حفظ استقلال سلبی کشور، معتقد است که نظام بهلحاظ استقلال مثبت، مانند رعایت حقوق شهروندی، متأسفانه به جز بهمن 1357 تا خرداد 1360، کارنامه تیره و تاریکی از خود بهجا گذاشته است؛ بههمین دلیل نتوانسته است از مشارکت همهجانبه و فعال آحاد شهروندان و نیز از امکانات و فرصتهای جهانی شدن به نفع پیشرفت اقتصادی، علمی و فنی ایران و تأمین رفاه ایرانیان بهره ببرد.
وی همچنین با یادآوری ضرورت حل مسائل با آمریکا، مدعی است که در دوران جنگ سرد، تخاصم با آمریکا به معنای محروم شدن از داد و ستد با همه جهان نبود؛ حال آنکه امروز اگر آمریکا یک کشور در حال توسعه را تحریم کند، روسیه و چین نیز به دلایل متعدد نمیتوانند مناسبات عادی اقتصادی با آن برقرار کنند.
در نهایت، تاجزاده به این نتیجه میرسد که عقل و تجربه حکم به تنشزدایی و کاهش مناقشات با همه کشورها میکند تا ایران و ایرانی بتوانند به بهترین نحو از امکانات و فرصتهای جهانی (اعم از دانش، تجربه، تکنولوژی حتی شیوههای مدیریت دیگران) استفاده کنند، بدون آنکه لازم باشد از استقلال سیاسی خود دست بکشند یا تسلیم زورگویی آمریکا شوند.
بحثی که تاجزاده در این یادداشت مطرح کرده، همان دوگانه توسعهـ استقلال است که بحث دیرینی است. نکته مهم در ارتباط با دیدگاه تاجزاده، ارائه تعریفی منعطف از استقلال مثبت و البته، در نظر گرفتن نقش و جایگاه بیش از حد و شأن آن در توسعه اقتصادی کشور است. به هر حال، در ارتباط با این موضوع باید به چند نکته توجه کرد:
1-اگرچه ایران همواره در برخورد با همه کشورها به جز رژیم صهیونیستی درصدد مساعی جمیله(Good Office)، تعامل سازنده و تنشزدایی بوده است، اما برخلاف نتیجهگیری آقای تاجزاده، این همه روایت لازم و کافی برای تحقق توسعه کشور نیست. توسعه عمدتاً یک امر داخلی و وابسته به ظرفیتهای داخل کشور است. ارتباط و تعامل سازنده با سایر کشورها نیز بدون شک در این میان یک متغیر غیرقابل انکار است، اما نقش و جایگاه آن به گونهای نیست که با وجود تعامل با سایر کشورها، بتوان امیدوار بود که مشکل توسعه کشور حل میشود؛ نمونه آن، کشورهای مختلف منطقه هستند که با وجود تحریم نبودن و روابط گسترده با کشورهای اروپایی و آمریکا، به لحاظ میزان توفیق در توسعه، به هیچ وجه موقعیتشان قابل مقایسه با جمهوری اسلامی نیست.
2-برخلاف تصورات و پیشفرضهای آقای تاجزاده، نوع توسعهای که با استقلال مثبت(به تعبیر وی) حاصل میشود، توسعهای درونزا نیست. توضیح آنکه در ارتباط با توسعه باید گفت که توسعه زمانی مطلوب است که قادر به تولید نتایج مطلوب باشد. نتایج مطلوب هم در یک نگاه کلی شامل دو متغیر مهم میشود؛ اول ارتقای ظرفیتهای اقتصادی کشور و دوم، افزایش درجه استقلال و عزت ملی. آن نوع توسعهای که اکنون در نظام بینالملل تبلیغ میشود و از طریق استقلال مثبتی که تاجزاده گفته است، حاصل میشود، توسعهای نیست که قادر به ایجاد نتایج مطلوبِ مذکور باشد؛ زیرا این نوع توسعه اگرچه منجر به افزایش ظرفیتهای یک کشور میشود، اما منجر به افزایش درجه استقلال و عزت ملی واحدهای موردنظر نشده که نمونه آن ژاپن است.
3-در حوزه استقلال مثبت اگرچه وضعیت کشور، امروزه، چندان مطلوب نیست، اما باید توجه داشت که این به آن معنا نیست که جمهوری اسلامی درصدد توسعه مناسبات با سایر کشورها نباشد. واقعیت این است که جمهوری اسلامی به عنوان یک دولت انقلابی و استکبارستیز و در عین حال، عقلانی و واقعبین، همواره به این مهم توجه داشته است، حتی در ارتباط با کشور متخاصمی چون آمریکا، جمهوری اسلامی نشان داده است که واقعاً و به طرز صادقانهای خواهان حل مسائل با این کشور است، اما هر بار که مذاکره، توافق یا معاملهای با این کشور انجام میشود، در کمال ناباوری و تعجب، این طرف آمریکایی است که با نادیده گرفتن تلاشهای تنشزدایانه ایران، حاضر به همکاری با ایران نیست؛ برای نمونه میتوان به آزادسازی گروگانهای غربی در لبنان در سال 1989، همکاری در مسئله افغانستان و عراق با آمریکاییها، برجام و... اشاره کرد، اما همواره، حسن نیت ما با حسن نیت طرف مقابل مواجه نشده است.
4-به نظر میرسد آقای تاجزاده درک چندانی از دینامیسم قدرت در نظام بینالملل ندارد و همچنان در دوران آمریکایی روابط بینالملل به سر میبرد و بیاطلاع از چرخش محور قدرت در نظام بینالملل از غرب به شرق است. در واقع، اتفاقاً شرایط کنونی نظام بینالملل بیشتر در حال نزدیک شدن به شرایطی همچون جنگ سرد است. واقعیت این است که روند تحولات در بسیاری از نقاط جهان، امروزه برخلاف میل آمریکا پیش میرود و اینگونه نیست که اگر آمریکا به کشوری اخم کند، آن کشور دیگر از حیز انتفاع ساقط شود؛ شرایط در حال گذار نظام بینالملل و بروز و ظهور جدی بازیگرانی چون چین این امکان را، برخلاف گذشته، از آمریکا سلب کرده است. نمونه اخیر آن را میتوان در امضای سند همکاریهای راهبردی 25 ساله میان ایران و چین و تلاش جدی چینیها برای همکاری راهبردی با لبنان دید.
5-قوت و ضعف کشور، برخلاف تصور آقای تاجزاده، ریشه در قوت یا ضعف استقلال مثبت ما ندارد؛ بلکه آنگونه که تجربه ثابت کرده است، ریشه در جوانگرایی، اعتماد به ظرفیتهای داخل کشور، پرهیز از امید واهی به خارج از کشور، به کار بستن عزم و روحیه جهادی و انقلابی و... دارد؛ بنابراین، مسئله اصلی کشور را باید درونگرایی انقلابی دانست، نه توسعهگرایی برونگرایانه.