انتظارات واقعی؟
این تصور که با دریافت مالیات از خانههای خالی، میتوانیم خیلی سریع مسئله مسکن را حل کنیم، تصور دقیقی نیست. اگر بخواهیم و البته بتوانیم این مالیات بر خانههای خالی را اجرایی کنیم، این اقدام اثر خود را بر بازار خواهد گذاشت، اما به این معنی نیست که مسئله مسکن با روش ساده دریافت مالیات از خانههای خالی، حل خواهد شد. واقعیت این است که مسئله مسکن پیچیدهتر از این است و یک موضوع چند بعدی است. برای نمونه بسیاری از خانههای خالی واحدهای بزرگ هستند؛ در حالی که تقاضای تلنبار شده در بازار برای واحدهای کوچک است؛ یا تعداد قابل توجهی از واحدهای خالیمانده، مسئله حقوقی و شهرسازی دارند که عرضه راحت و فوری آنها در بازار امکانپذیر نیست. به معنای دقیق کلمه با قانون دریافت مالیات از خانههای خالی بخشی از این معضل برطرف شده و اثر آن را در بازار خواهیم دید، اما آن انتظار که به واسطه تبلیغات ایجاد شده و این تصور را شکل داده است که فقط با گذاشتن مالیات، از فردا مسئله مسکن حل میشود، به نظر بنده تصور درستی نیست. اگر به این راحتی حل میشد، دیگر احتیاجی به برنامههای عملیاتی و راهبردی و این همه قانون نبود. ما قانونهای مختلفی در زمینه مسکن داریم، اعم از قانون احداث مسکن استیجاری که برای سال ۱۳۷۷ است تا قانون حمایت از عرضه مسکن تا قانونهای مختلف دیگر، از این طرف هم طرح جامع مسکن را داریم؛ به عبارتی میخواهم بیان کنم اگر به این راحتی و فقط با دریافت مالیات از خانههای خالی مشکل مسکن قابل حل بود، دیگر نیازی به این همه سند ملی که برای مسکن نوشتهایم، نبود. تأکید بر این موضوع هیچ اشکالی ندارد، اما بزرگنمایی آن موجب میشود در بازار یک انتظاری برای مصرفکننده مسکن ایجاد شود که وقتی به آن پاسخ داده نشود، موجب دوچندان شدن التهاب در بازار شود.
یکی از شرطهای این طرح این است که باید احراز شود خانه مورد نظر، خانه خالی به شمار میرود که در معیار این شرط، بحثهای زیادی وجود دارد؛ برای نمونه ممکن است فردی یک واحد مسکونی در یک روستا یا یکی از شهرهای اطراف محل سکونت خود خریده باشد که فقط برای تعطیلات آخر هفته به آنجا برود و در طول هفته خالی است، آیا این را خانه خالی حساب میکنیم؟ یا اینکه ممکن است فردی خانهای ساخته باشد که به لحاظ حقوقی و تخلفات شهرداری امکان دریافت پایان کار و فروش آن را ندارد، آیا قرار است آن را خانه خالی حساب کنیم؟ یا موارد بسیار دیگری وجود دارد؛ از این رو احصای خالی بودن خانه، امری دشوار است.
مهدی روانشادنیا
کافی نیست
میشود با استفاده از ابزارهای مختلف مانند ابزارهای مالیاتی از شدت نگاه سرمایهای به مسکن کم کرد. مالیات بر خانههای خالی و مالیات بر مرغوبیت زمین میتواند هزینه سوداگری را زیاد کند که شرط لازم است، اما کافی نیست و شرط کافی این است که در سایر بخشها رونق و توسعه به وجود بیاید. این نکته را عرض کنم که مالیاتها معجزه نخواهند کرد، بنده در مطبوعات میبینم عدهای میگویند با وضع این مالیاتها، مشکلات مسکن حل میشود و خانههای خالی وارد بازار میشود، اما هیچ اتفاقی نمیافتد و کسانی که این حرفها را میزنند یا به دلیل مباحث سیاسی آن را مطرح میکنند یا به دلیل ضعف دانش.
فردین یزدانی
اجرای بهتر
این اقدام باید انجام شود. چند سال پیش قانون ضعیفی در همین زمینه نوشته شد که به بهانه اینکه نمیتوانیم خانههای خالی را شناسایی کنیم، اجرا نشد؛ در حالی که از طریق ایجاد سامانه اطلاعاتی این کار به راحتی امکانپذیر است، اما ارادهای پشت این موضوع نبود که این اتفاق بیفتد. برای اثرگذاری باید رقمهای مالیات به قدری باشد که کسی نتواند خانهاش را خالی نگه دارد و آن را به بازار عرضه کند و در کل باید اراده حاکمیتی و سیاسی پشت این کار باشد.
افشین پروینپور