در اين روز چيزي معادل رسالت پيامبر و آنچه موجب ياس کفار است به ظهور رسيده که با سرنوشت دين و آينده امت اسلامي ارتباط مستقيم دارد. پيداست که چنين امري قطعا مربوط به حرکت امت بسوي اهداف دين و هدايت جامعه و رهبري آن است.
طبق نقل اکثريت مفسرين قرآن کريم، آيه شريفه 3 از سوره مائده در روز عيد غدير خم نازل شده است. خداوند متعال در اين آيه ميفرمايد:
الْيَوْمَ يَئسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْاسْلَامَ دِينًا. (سوره مائده آيه ۳)
امروز کافران از اين که به دين شما دستبرد زنند و اختلالي رسانند طمع بريدند، پس شما از آنها بيمناک نگشته و از من بترسيد. امروز (به عقيده اماميه و برخي اهل سنّت روز غدير خم و خلافت علي (ع) است) دين شما را به حد کمال رسانيدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترين آيين را که اسلام است برايتان برگزيدم.
فهم دقيق معارف متعالي تجميع شده در اين آيه شريفه، توجه به نکات کليدي زير است:
نکته يکم:
تمام آيات سوره مائده در ذيحجه سال دهم، کمتر از سه ماه پيش از رحلت رسول اکرم صلياللهعليهوآلهوسلم نازل شده است. اکثر آيات اين سوره يکجا نازل شده، بجز چند آيه که شأن نزول خاص دارد.
سوره مائده آخرين سورهاي است که نازل شده و از خود آيه اکمال هم که کامل شدن دين را اعلام کرده ميتوان استفاده کرد که سوره مائده آخرين سوره نازل شده است.
در اين سوره ۱۲ بار عبارت «و اتقواللّه» تکرار شده که در هيچ سوره اي نمونه ندارد، حتي در سوره بقره که بزرگترين سوره قرآن است تنها ۹ بار اين عبارت آمده است! اين فراواني تاکيد بر تقوا در اين سوره نشانگر اهميت نکته اي خاص در اين سوره است که ممکن است جامعه در مورد آن بي تقوايي نشان دهد.
نکته دوم:
آيه ۳ سوره مائده شامل چهار فراز است:
۱) اعلام حرام بودن بعضي از خوردنيها : حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلي النُّصُبِ وَ أَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالْأَزْلَامِ ذَالِكُمْ فِسْق: «گوشت مردار و خون و گوشت خوك و آنچه به نام غير خدا كشته اند و حيوان خفه شده و آنچه به ضرب چوب و سنگ مرده و آنچه به سبب پرت شدن از بلندي جان داده و حيواني كه به ضرب شاخ حيوان ديگر از بين رفته و حيواني كه درنده اي آن را كشته و از آن خورده، مگر آنچه را كه در آستانه مرگ، قابل تزكيه بوده و شما به دستور شرع تزكيه كرده ايد، و نيز آنچه براي بتها قرباني شده، و آنچه به وسيله تيرهاي قمار سهمبندي ميكنيد بر شما حرام گشته است. [همه] اين [امور] فسق و نافرماني [از احكام خدا] ست.»
۲) اعلام ياس کفار از دين اسللام : الْيَوْمَ يَئسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ : «امروز كفرپيشگان از دين شما نااميد شده اند بنابراين از آنان پروا نکنيد (در مقابلشان ضعف وسستي نشان ندهيد) و از من حساب ببريد!»
۳) اعلام کامل شدن دين توسط خدا : الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْاسْلَامَ دِينًا: «امروز دينتان را براي شما كامل، و نعمتم را بر شما تمام كردم، و اسلام را برايتان به عنوان دين برگزيدم.»
۴) استنثاي از حکم حرام بودن خوردنيها : فَمَنِ اضْطُرَّ في مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لّاِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيم : «پس هر كه در حال گرسنگي شديد بي آنكه مايل به گناه باشد [به خوردن مُحرّمات بيان شده] ناچار شود، [ميتواند به اندازه ضرورت از آنها بهره گيرد] يقيناً خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.»
فرازهاي ۱ و ۴ ارتباط موضوعي دارند، بطوري که اگر بهم بچسبند خللي در معنايشان ايجاد نميشود : حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكلََ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلي النُّصُبِ وَ أَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالْأَزْلَامِ ذَالِكُمْ فِسْق * فَمَنِ اضْطُرَّ في مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لّاِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيم
دو فراز ۲ و ۳ هم با هم ارتباط موضوعي دارند : الْيَوْمَ يَئسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ ، الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْاسْلَامَ دِينًا
نتيجه آن که دو فراز وسط ارتباط موضوعي با صدر و ذيل آيه ندارد و اصطلاحا جمله معترضه است.
روايات شأن نزول هم اين مطلب را تاييد ميکند که اين دو فراز وسط جداگانه و خارج از سياق آيات قبل و بعد نازل شده است.
نکته سوم:
گفته شد دو فراز وسط ارتباط موضوعي با صدر و ذيل آيه ندارد و روايات شأن نزول هم اين مطلب را تاييد ميکند که اين دو فراز وسط، جداگانه و خارج از سياق آيات قبل و بعد نازل شده است.
تمام مفسران در اينکه فراز سوم و يا فراز دوم و سوم همراه ساير آيات سوره مائده نازل نشده متفق القولند. برخي نزول اين دو فراز را با هم در 9 ذيحجه در عرفه و بقيه در 18 ذيحجه در جحفه بعد از سخنراني پيامبر در اعلام ولايت حضرت امير عليهالسلام ميدانند.
اين به آن معني است که در تفسير اين دو فراز نميتوان به سياق استناد کرد، زيرا براي استناد به سياق دو شرط اساسي لازم است: وحدت موضوع و وحدت نزول!
نکته چهارم:
گفته شد فرازهاي 1 و 4 ارتباط موضوعي دارند، بطوريکه اگر بهم بچسبند خللي در معنايشان ايجاد نميشود:
فراز 1 : حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلي النُّصُبِ وَ أَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالْأَزْلَامِ ذَالِكُمْ فِسْق
فراز 2 : فَمَنِ اضْطُرَّ في مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لّاِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيم
اين دو فراز قبلا هم با همين ترکيب نازل شده بود:
1) سوره بقره آيه 173:
فراز 1 : إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ
فراز 2 : فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم
2) سوره نحل آيه 115:
فراز 1 : إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه
فراز 2 : فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم
نتيجه آنکه دو فراز ۲ و ۳ در هنگام نزول آيه ۳ سوره مائده هنوز نازل نشده بود و آيه ۳ بدون اين دو فراز بود.
پس اين دو فراز ۲ و ۳ بعدا در ميان فرازهاي ۱ و ۴ آيه ۳ قرار گرفته است.
نکته پنجم:
در نکته قبل ديديم که دو فراز ۲ و ۳ بعدا در ميان فرازهاي ۱ و ۴ آيه ۳ قرار گرفته است. اما چگونه اين دو فراز در ميان آيه ۳ قرار گرفته و بخشي از آن شده است؟
در اين باره دو احتمال متصور است:
۱) اين کار به دستور پيامبر اکرم صلياللهعليهوآلهوسلم صورت پذيرفته است.
۲) بعد از پيامبر و در مرحله جمع يا توحيد مصاحف و توسط صحابه اتفاق افتاده است.
قائلان به احتمال اول علت اين کار توسط پيامبر را حفظ آن از تحريف دانستهاند. زيرا اين دوفراز به حساسترين مسئله جامعه يعني جانشيني پيامبر و رياست بر امت اشاره دارد. اين گروه چينش آيات و عبارات را در سورهها توقيفي ميدانند.
قائلان به احتمال دوم هم به همين حساسيت مسئله مورد اشاره در اين دو فراز تمسک ميکنند که اگر اين دو فراز مستقلا در قرآن قرار ميگرفت راه را بر رياست طلبان ميبست. زيرا با وجود کامل شدن دين با معرفي کسي که هم مرجع ديني و علمي و هم مرجع سياسي و مديريتي جامعه است، ديگر جايي براي ديگران براي بدست گرفتن اين سمتها باقي نميماند!
نکته ششم :
در نکات قبل ديديم که دو فراز ۲ و ۳ آيه ۳ سوره مائده که به آيه اکمال مشهور است، مستقل از قبل و بعد خود است. در عين حال اين آيه با آيه ۶۷ سوره مائده ـ آيه تبليغ ـ ارتباط موضوعي دارد.
مقايسه دو آيه:
آيه تبليغ از موضوعي صحبت ميکند که هم ارز رسالت خدا است و بدون آن دين به اهداف خود نميرسد.
آيه اکمال از موضوعي صحبت ميکند که دين را کامل و نعمت الهي را بر مردم تمام ميکند.
آيه تبليغ وعده عصمت و حفظ پيامبر و دين او را ميدهد و اعلام ميکند که کفار به اهدافشان نخواهند رسيد.
آيه اکمال از ياس و نااميدي کفار سخن ميگويد.
آيه تبليغ امر ميکند که پيامبر صلياللهعليه وآلهوسلم آنچه را نازل شده به تشريح و شفاف برساند تا رسالت به انجام برسد.
آيه اکمال از رسيدن رسالت به انجام با کامل شدن دين و انتخاب اسلام به عنوان دين مورد پسند الهي سخن ميگويد.
حاصل آنکه در فاصله نزول آيه تبليغ تا آيه اکمال، با ابلاغ آنچه پيامبر مامور به آن شده، دين کامل و کفار مايوس شدند!
نکته هفتم:
اولين واژه آيه اکمال «اليوم» است. اليوم يعني امروز:
فرهنگ ابجدي: اليَوم [يوم]: روز از سپيده دم تا غروب آفتاب
لسان العرب: اليَوْمُ: معروفٌ مِقدارُه من طلوع الشمس إِلي غروبها
مفاد اين کلمه در آيه اکمال آن است که در روز نزول آيه اتفاقي افتاده که موجب يأس کفار شده است.
حاصل آنکه در فاصله نزول آيه تبليغ تا آيه اکمال، با ابلاغ آنچه پيامبر مامور به آن شده، دين کامل و کفار مايوس شدند! اين به آن معني است که در اين روز چيزي معادل رسالت پيامبر و آنچه موجب ياس کفار است به ظهور رسيده که با سرنوشت دين و آينده امت اسلامي ارتباط مستقيم دارد. پيداست که چنين امري قطعا مربوط به حرکت امت بسوي اهداف دين و هدايت جامعه و رهبري آن است.
نکته هشتم
با توجه به اينکه آيه اکمال در واپسين روزهاي عمر پربرکت پيامبر اسلام صلواتاللهعليهوآله و در اواخر رسالت حضرتش نازل شده، پيداست که مهمترين و حساسترين امري که منجر به ياس کفار و کامل شدن دين اسلام ميشود و معادل رسالت الهي پيامبر است، چيزي جز استمرار حرکت امت با رهبري برگزيده الهي نيست.
برخي براي آنکه کلمه اليوم را از مفاد مهم آن تهي کنند تا کسي دنبال واقعه مهمي که در اين روز به ظهور پيوسته نگردد، - همان امري که مربوط به آينده امت و رهبري جامعه است - در باره واژه اليوم نشاني غلط داده و آن را به معني ديگري تاويل کرده اند:
بعضي واژه اليوم را به معناي مجازي آن تاويل کردهاند. يعني روزگار! يعني : در اين روزگار کفار از دين شما مايوس شدند! اين معني نميتواند صحيح باشد زيرا هم با متن آيه ناسازگار است و هم با قواعد ادبي.
با متن آيه نيز ناسازگار است: زيرا کلمه يئِسَ ماضي است و دلالت بر گذشته ميکند، يعني کفار امروز ـ پيش از نزول اين آيه ـ مايوس شدند. اگر منظور از امروز، اين روزگار بود بايد ياس کفار بصورت اسمي و وصفي بيان ميشد : در اين روزگار کفار از دين شما مايوسند! (اليوم الذين کفروا آيسون من دينکم!)
با قواعد ادبي ناسازگار است: زيرا معناي «روزگار» براي اليوم معناي مجازي است و کاربرد معناي مجازي نيازمند قرينه است و در آيه اکمال قرينهاي بر استعمال معناي مجازي نيست.
نکته نهم
بعضي معناي حقيقي واژه اليوم را به معناي امروز ـ روز نزول همين آيه ـ پذيرفتهاند اما روز نزول آيه را تاويل کردهاند! اينان روز نزول آيه را روز بعثت، يا روز فتح مکه و يا روز ابلاغ برائت از مشرکين دانستهاند! اما اين معني هم نميتواند صحيح باشد زيرا هم با متن آيه ناسازگار است و هم استبعاد عقلي دارد.
با متن آيه ناسازگار است: زيرا آيه شريفه از کامل شدن دين در اين روز خبر ميدهد و بديهي است دين اسلام در روز بعثت در آغاز راه خود بود و هيچکس جز پيامبر و علي صلواتاللهعليهماوآلهما از اين امر خبر نداشت پس چگونه اين روز ميتواند روز کامل شدن دين مسلمانان باشد: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ *لَكُمْ* دِينَكُمْ!
استبعاد عقلي دارد: زيرا بعثت ۲۳ سال پيش از حجه الوداع بوده و نميتوان باور کرد که اين آيه در آن روز نازل شده و پيامبر صلياللهعليه وآلهوسلم ۲۳ سال آن را کتمان نموده و به مردم ابلاغ نکرده و اينک در پايان رسالت خود آن را به مردم ابلاغ کند!
تعيين روزهاي فتح مکه و روز اعلان برائت از مشرکين هم با همين دو مشکل روبرو است، باضافه اين که آيه از کامل شدن دين خبر ميدهد در حالي که در اين دو روز نهايتا پيروزي و نصرت براي مسلمانان پيش آمده و در دين مسلمانان يعني اسلام تغييري ايجاد نگشته و چيزي به آن افزوده نشده است تا موجب کامل شدنش شود.
همچنين هيچ گزارشي از نزول اين آيه در روزهاي مزبور وجود ندارد!