وضعیت شاخصهای اقتصادی نشانگر وجود تورم شدید در کنار رشدهای منفی در بخشهای مختلف اقتصاد است. در این میان عدهای سعی میکنند تمام این مسائل را به خارج از مرزها و مسائل سیاسی ربط دهند؛ البته شاید یکی از دلایل این امر کمکاری و سوء مدیریت برخی مسئولان باشد. به نظرتان در این شرایط با چه راهکارهای داخلی میتوان تحولی در اقتصاد و معیشت مردم ایجاد کرد؟
متأسفانه، ممکن است این ذهنیت در برخی وجود داشته باشد که تا با آمریکا هماهنگ نشویم، خیلی از مسائل ما نیز حل نمیشوند؛ موضوعی که متأسفانه برخی غربگرایان با وجود اثبات باطل بودن ادعاهایشان به آن دامن میزنند؛ برای نمونه و به طور مشخص هیچ موضوعی در حوزه مسکن به خارج از کشور ارتباط ندارد، نه مواد اولیه، نه مصالح و تکنولوژیهای مربوط به آن. سؤال من این است که آیا واقعا حوزه مسکن ربطی به خارج از کشور دارد؟ بدون شک همین موضوع مسکن میتواند ظرفیت عظیمی را چه از حیث تولید و چه اشتغال در کشور آزاد کند. از این نمونهها فراوان است. به نظرم پاسخ به پرسش شما این است که در بسیاری از بخشهای اقتصاد، مثل مسکن، لوازم و صنایع خانگی، محصولات کشاورزی، مواد غذایی و... نه تنها هیچ احتیاجی به خارج از کشور وجود ندارد، بلکه قابلیت تولید و تأمین محصولات آن حوزه در داخل کشور کاملا وجود دارد، حتی در برخی بازارها، مانند محصولات کشاورزی و مواد غذایی، قابلیت صادرات و رقابت در بازارهای جهانی نیز کاملا مهیاست؛ از آن گذشته، در بسیاری از حوزهها منابع کشور در حال هدررفت است که با راهکارهای سادهای امکان اصلاح این روند وجود دارد؛ برای نمونه در حال حاضر در موضوع نان چیزی حدود 20 هزار میلیارد تومان یارانه داده میشود، ضمن اینکه همین الان در بخش نان چیزی حدود 30 درصد ضایعات داریم. خب اصلاح همین مسائل میتواند تحولی بزرگ در اقتصاد کشور ایجاد کند. رقم بالای یارانهها، کیفیت نان، حجم بالای ضایعات و... ربطی به خارج از کشور ندارد.
موضوع بعدی این است که ما توانمندیهای قابل توجهی در کسبوکارهای خصوصی و نیروی انسانی در داخل کشور داریم که چون دست و پای اینها را بستهایم، نمیتوانند آنطور که باید و شاید حرکت کنند. درست مانند این است که دست و پای فردی را ببندیم و به او بگوییم باید بدود. طبیعتا کسی نمیتواند با دست و پای بسته بدود، نهایتش این است که بتواند به آرامی راه برود. این نکته بسیار مهمی است و باید نگاه کنیم کجاها دست و پاها را بستهایم. هرچند بنگاهها و شرکتهای تولیدی و اقتصادی ما ناکارآمدیهایی دارند و بعضا چون مقدارها و مقیاسهای تولید در این واحدها کوچک است، هزینه تمامشده آنها زیاد میشود؛ اما اگر ما دستان آنها را باز بگذاریم و به عبارتی، موانع بازدارنده را از پیشپای آنها برداریم و تسهیلات پیشبرنده را در اختیار آنها قرار دهیم، آنها حرکت خواهند کرد و مسائل و مشکلات اقتصادی کشور نیز حل میشوند؛ در غیر این صورت مسائل کشور به صورت مستقیم از سوی دولت قابل حل نیستند؛ یعنی راه حل این نیست که دولت صادرات را افزایش دهد، ارزآوری داشته باشد یا به دنبال وارد شدن تکنولوژی و... باشد.
یعنی دولت باید به گونهای سیاستگذاری کند که شرایط فعالیتهای اقتصادی در کشور تسهیل شود؟
دقیقا، اصل ماجرا بر عهده کسبوکارها و بنگاههای اقتصادی بخش غیردولتی است. اصلا نیازی نیست دولت خودش را به سختی بیندازد؛ بلکه فقط کافی است متمرکز شود و تغییراتی در سیاستگذاریها انجام دهد؛ مثلا بررسی کند که کجاها عملکرد دولت بازدارنده است یا کجاها باید پیشبرنده باشد؛ برای نمونه یکی از موضوعاتی که بارها مطرح شده، علت نقدینگی و افزایش آن در کشور است. این موضوع که باید نقدینگی به سمت تولید هدایت شود یا از نوسان قیمتها با ابزار تولید ممانعت شود، به دفعات در فرمایشهای رهبر معظم انقلاب نیز بوده است؛ یکی از راهحلهای بسیار مناسب تحقق این امر و جلوگیری از نوسان قیمتها، مدیریت زنجیرههاست؛ یعنی ما در بسیاری از محصولات، زنجیرهای طولانی از آغاز تولید تا رسیدن کالا به دست مصرفکننده داریم؛ برای نمونه در همین موضوع نان از تولید بذر تا تولید گندم، خرید گندم، آرد کردن، پخت نان و... این زنجیره در حال حاضر از سوی دولت مدیریت میشود؛ به طوری که دولت ابتدا قیمتی را تحت عنوان نرخ خرید تضمینی اعلام میکند که اعلام این قیمت عموما دیر و زود میشود و در زمان خرید گندم فسادهای زیادی پیش میآید؛ بعد از اینکه این گندم به کارخانههای تولید آرد داده شد، ممکن است موضوع قاچاق مطرح شود؛ در نهایت به حلقه نانوایی و موضوع تولید و توزیع نان میرسد. در حالی تمام این کارها با دولت است که میتوان آنها را به شرکتهایی که کارشان مدیریت زنجیره است، سپرد. این شرکتها متخصص امر صادرات هستند و میتوانند از آغاز تولید تا صادرات کالا این زنجیره را مدیریت کنند. در حال حاضر یکی از مشکلات ما این است که نمیتوانیم نفت بفروشیم و طبیعتا درآمدهای ارزی ما کاهش پیدا کرده است؛ اما کشورهای عراق، افغانستان و... که با ما مرز مشترک زمینی دارند، فرصت طلایی برای ما هستند. شما اگر فرآوردههایی چون بنزین و گازوئیل را به مرز افغانستان، پاکستان و.... ببرید، کدام تحریم میتواند جلوی صادرات این فرآوردهها را بگیرد؟ ضمن اینکه اگر ما نتوانیم میعانات را بفروشیم، نمیتوانیم گاز را هم استخراج کنیم. فروش میعانات هم تحریم است و از ما نمیخرند، در این شرایط اگر وزارت نفت به این کار توجه و پالایشگاههای کوچک ما را حمایت میکرد، میتوانستیم میعانات گازی را به بنزین و گازوئیل تبدیل و به راحتی این فرآوردهها را صادر کنیم. صادرات آن هم نیازی به تلاش برای مذاکره و... ندارد؛ همان لب مرز کلی خریدار برای آن وجود دارد.
در بحث سایر کالاها، یک دلیل اصلی عدم توفیق در صادرات این است که تولیدات ما در بسیاری از موارد صادراتمحور نیستند.
دلیل اصلی اینکه چرا تولیدات ما صادراتمحور نیستند، این است که مقیاس تولیدات ما کوچک است و عمده تولیدات ما در مقیاسهای بزرگ نیستند؛ راهحل آن هم همانطور که گفتم ایجاد و گسترش شرکتهای زنجیره تأمین است؛ وقتی ما شرکتهای بزرگی در این حوزه داشته باشیم، برای نمونه در حوزه کشاورزی محصولات 50 گلخانه را تجمیع و به کشورهای متقاضی صادر میکنیم و چون این شرکتها بازارهای مختلف را میشناسند، متناسب با ذائقه آنها بذر را تهیه میکنند و به گلخانهدار میدهند؛ این در حالی است که الان محصولات ما گاهی چندان هم قابلیت صادرات ندارند؛ یعنی این طور نیست که شما فکر کنید میرویم چند کامیون تهیه میکنیم و همین محصولات خودمان را به کشورهای همسایه صادر میکنیم؛ بلکه نیاز است برای موفقیت در صادرات چند حلقه عقبتر برویم که این کار هم کار دولت نیست؛ بلکه دولت صرفا باید سیاستگذاری و شرایط را مهیا کند.
روند فعالیت این شرکتها چگونه است؟
در همان مثال محصولات گلخانهای، این شرکتها خودشان کامیون، گلخانه، تکنولوژیهای بستهبندی و... ندارند؛ بلکه صرفا شرکتهایی هستند که زنجیره را مدیریت میکنند؛ برای نمونه این شرکتها از خارج کشور سفارش میگیرند و متناسب با آن سفارش و ذائقه سفارشدهنده، نهادهها را تأمین میکنند؛ در مرحله بعد با کشاورز قرارداد میبندند و محصول را از کشاورز میگیرند و بعد از بستهبندی صادر میکنند. از آنجا که در صادرات مقدار، کیفیت و زمان بسیار مهم است، شما نمیتوانید یک کانتینر امروز و کانتینر بعدی را سه ماه بعد به کشور مقصد صادر کنید؛ چراکه بازار بزرگ است و به شما میگوید من هفتهای 40 تن محصول میخواهم، در حالی که الان واقعا چند تولیدکننده و کشاورز ایرانی، این توان را دارند که این نیاز را به صورت مستمر تأمین کنند؟ باید یک معماری کلان و صحیح از سوی دولت انجام شود و دولت بداند باید در چه بخشهایی تمرکز کند.