صداوسیما بزرگترین و تأثیرگذارترین رسانه کشور است و با وجود فعالیت شبانهروزی شبکههای ماهوارهای و تخریبها و هجمههایی که علیه این رسانه از خارج و داخل صورت میگیرد، درصد قابل توجهی از مردم هنوز هم مشتری رسانه ملی هستند، رسانهای که متعلق به همه مردم است و مردم هم البته انتظاراتی از آن دارند. از بحث اطلاعرسانی، آموزش و فرهنگسازی که پایه و مبنای وجودی یک رسانه در قد و قواره رسانه ملی است که بگذریم، بسیاری از مخاطبان انتظارات بیشتری از رسانه ملی دارند و آن اینکه رسانه باید وجه ظریفی هم داشته باشد؛ در واقع رسانه باید بتواند اوقات فراغت مردم را هم به خوبی پر کند. در زندگی روزمره و بهویژه سبک زندگی شهری، افراد جامعه همواره در معرض هجوم اخبار و اطلاعات ناخوشایندی هستند که از کانالهای مختلفی به سویشان مخابره میشود. آنها پس از دست و پنجه نرم کردن با مسائل و مشکلات مختلف در طول روز، منتظرند تا ساعات باقیمانده را به گونهای پر کنند که خستگی کار، تلاش و امور روزانه از تنشان به در شود. در اینجا وظیفه صداوسیما تولید و پخش برنامههایی است که با آن خواسته مخاطبان را اجابت کند. در واقع اگر بخواهیم به این پرسش که آیا صداوسیما توانسته آنچه را عموم مخاطبان انتظار دارند، در اختیارشان قرار دهد، پاسخ بدهیم، باید نگاهی به نوع برنامهسازیها در این رسانه داشته باشیم. به طور کلی چند نوع برنامه در صداوسیما، به ویژه در بخش سیمای رسانه ملی ساخته میشود.
مجموعههای تلویزیونی
محصولی که در رسانه ملی بیش از همه ساخته و پخش میشود، مجموعههای تلویزیونی است. در سالهای اخیر و پس از آنکه متأسفانه بخشی از مردم به سوی سریالهای خارجی و شبکههای ماهوارهای جذب شدند، صداوسیما توان بیشتری را برای ساخت سریال به کار گرفت، حتی چند شبکه هم برای پخش سریالهای موجود در نظر گرفته شدند؛ یعنی در هر لحظه از شبانهروز به راحتی سریالهای صداوسیما قابل دسترسی هستند؛ اما تکراری بودن سریالهای این شبکهها موجب شده است اقبال آنچنانی از سوی مردم به آنها صورت نگیرد. گاهی آنقدر سریالهای پرمخاطب در این شبکهها تکرار شده و در هر نوبت سه بار بازپخش برای آن در نظر گرفته شده است که در اغلب موارد افراد نسبت به سریالهایی که بسیار دوستشان میداشتند حس تنفر پیدا کردهاند.از طرف دیگر، سریالهای شبکه خانگی که در بسیاری از موارد کپی برابر اصل سریالهای ترکیهای هستند، با داستان خیانت، تجاوز و دروغ که متأسفانه مخاطبان زیادی هم پیدا کرده، سبب شدهاند سریالهای تکراری و همچنین سریالهای جدید تلویزیون با سناریوهای ضعیف نتوانند جایگاهی برای خود پیدا کنند؛ البته تجربه دو مجموعه تلویزیونی «پایتخت» و «نون خ» در سالهای اخیر نشان میدهد مردم به دنبال سریالهایی با درونمایه طنز هستند که حرف امروز مردم را هم بزنند.
برنامههای گفتوگومحور
نوع دیگر برنامهسازی در صداوسیما برنامههای گفتوگومحور یا «تاک شو» است. این نوع برنامه در همه جای جهان مرسوم است؛ اما مخاطبان دیگر مثل گذشته از این برنامهها استقبال نمیکنند؛ البته به جز در مواردی که حضور هنرمندان و ورزشکاران، آن هم در قالب طنز موجب شده صحبت این افراد از شعارها فاصله بگیرد و به همین دلیل توانسته است قدری بیشتر مخاطبان را راضی کند؛ اما همین برنامههای طنز هم که در یک دهه اخیر در تلویزیون متولد شدهاند، خط سیرشان نزولی بوده است. «دورهمی» یکی از برنامههایی بود که ابتدا پرقدرت آغاز شد، اما پس از آنکه بسیاری از عوامل یک به یک از آن جدا شدند و بخشهای نمایشی آن حذف شد، جذابیت گذشته را از دست داد و مخاطبان به سبب گفتوگوهایش آن را دنبال میکنند.«خندوانه» هم که در فصول مختلف با نوآوریهایی موجب فراهم آوردن لحظات مفرحی برای مخاطبان میشد، با شیوع کرونا و در ایامی که مردم نیاز به روحیه و شادی داشتند، به بهانه کرونا میدان را خالی کرد و مخاطبان به اجبار باید قسمتهای تکراری آن را تماشا کنند.
برنامهسازی برای غم و شادی
در کنار موضوع شادی در رسانه ملی، موضوع ایام عزا و سوگ هم موضوعیت دارد؛ چرا که تولید رسانه ملی باید پاسخگوی نیازهای متفاوت مخاطبان باشد؛ البته با توجه به شئونات و آدابی که باید در چنین ایامی رعایت شود. چنین چیزی محقق نمیشود مگر با مطالعه و برنامهریزی دقیق، تا از فرصت این ایام به نحو احسن برای تعظیم شعائر دینی استفاده شود و نیازهای مخاطبان هم تأمین شود. در آستانه ایام عزاداری سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) قرار داریم و امیدواریم امسال که با توجه به شرایط کرونا، امکان برگزاری مراسمهای عزاداری مانند سالهای قبل وجود ندارد و به طور طبیعی به سبب رعایت فاصلهگذاری اجتماعی با رعایت پروتکلها و محدودتر از سالهای گذشته خواهد بود، رسانه ملی بتواند جبران مافات کند و با برنامههای مناسب این ایام شور و حال و معنویت و عظمت نام و یاد عاشورا و کربلا را در اذهان زنده کند. انشاءالله.