یکی از دلایل شش دهه تداوم کنکور در کشور ما، درآمد بالای حاصل از فروش خدمات و محصولات مرتبط با آن برای مافیای کنکور است که به گفته یکی از نمایندگان مجلس، حجم درآمد آنها بیش از 10 هزار میلیارد تومان در سال برآورد میشود. در این زمینه شاید بد نباشد بدانید نخستین دانشگاه امروزی کشورمان در سال 1313 تأسیس شد و تا سال 1342 خبری از برگزاری کنکور سراسری در کشورمان نبود؛ زیرا تا پیش از این تاریخ دانشگاههای کشورمان به شکل محدود از طریق امتحان کتبی و مصاحبه اقدام به پذیرش دانشجو میکردند؛ اما در جریان اجرای سیاست آمریکایی انقلاب سفید که با هدف ایجاد طبقه متوسط در کشورمان طراحی و اجرا شد، سلسله پهلوی علاوه بر حمایت از گسترش شهرنشینی و تضعیف نظام تولید داخلی، تعداد و حجم ادارات و نهادهای خدماتی دولتی را افزایش داد تا استخدام در بدنه دولت یا همان پشت میز نشینی و ارتزاق از پرداختیهای دولتی، به مهمترین و جذابترین فرصت شغلی برای جوانان بدل شود و کمتر جوانی رشد و ترقی خود را در کارآفرینی و تولید جستوجو کند؛ در نتیجه این شرایط، تب کسب مدارج دانشگاهی در کشورمان افزایش یافت و تعداد متقاضیان ثبتنام در دانشگاه بیش از ظرفیت پذیرش دانشگاهها شد؛ از اینرو برای حل این مشکل و تقسیم بهتر صندلیها موجود در دانشگاهها، نخستین کنکور ایرانی در سال 1342 برگزار شد؛ البته شکل امروزی کنکور نخستین بار در سال 1348 برگزار شد؛ آن هم با این تفاوت که شرکتکنندگان به جای پاسخ به پرسشهای تستی باید به پرسشهای تشریحی پاسخ میدادند و رقابت 48 هزار شرکتکننده در کنکور هم فقط بر سر کسب پذیرش از 12 دانشگاه دولتی بود؛ زیرا در آن ایام هنوز ایده تأسیس دانشگاههای آزاد و خصوصی به ذهن کسی نرسیده بود. از آن زمان تا به امروز بیش از 50 بار آزمون سراسری ورود به دانشگاهها برگزار شده است و هر ساله در آستانه برگزاری این آزمون، مطالبه حذف کنکور در سطح افکار عمومی، رسانهها حتی مجلس شورای اسلامی مطرح میشود؛ اما امسال بر خلاف گذشته به دلیل شیوع ویروس کرونا، حجم اعتراضات و انتقادات به چرایی برگزاری آزمون سراسری افزایش یافته است، به طوری که حجم قابل توجهی از کاربران فضای مجازی با راهاندازی هشتگ «سلامت دانشجو» خواهان تعلیق زمان برگزاری، حتی حذف کنکور شدهاند. خواهینخواهی این مطالبه در بطن خود به این واقعیت اشاره میکند که اطمینانبخشیهای مسئولان در زمینه تضمین اجرای پروتکلهای بهداشتی در زمان برگزاری کنکور در افکار عمومی پذیرفته نشده است که این خود برای مسئولان دغدغهمند میتواند به مثابه زنگ هشداری برای توجه به حوزه افکار عمومی و بازطراحی سازوکارهای تعامل دولت و نهادهای حاکمیتی با آن باشد. خوب یا بد، باید پذیرفت در عصر جدید و به سبب فراگیری ابزارهای ارتباطی و رسانههای تعاملی، به ویژه شبکههای اجتماعی، اقناع افکار عمومی به یکی از مهمترین ملزومات حکمرانی بدل شده است و بیتوجهی به آن میتواند هزینههای زیادی را به همراه داشته باشد که یک نمونه آن شکلگیری کمپینهای مختلف در فضای مجازی برای مخالفت با احکام، طرحها و لوایح نهادهای حاکمیتی است که بعضاً دشمن نیز به خوبی از این بسترها در راستای تزریق بیاعتمادی به اذهان عمومی بهره میبرد. مخلص کلام اینکه ماجرای طرح مطالبه تعلیق برگزاری کنکور در شرایط کرونایی میتواند فرصتی برای بازخوانی نقاط ضعف و قوت نهادهای رسانهای کشور و شروع فرایند بازسازی و بازطراحی سازوکار فعالیت آنها در عرصه مدیریت و اقناع افکار عمومی باشد.