به استناد زیارت عاشورا که سخن معتبر قدسی است، واقعه جانسوز عاشورا در سرزمین کربلا، بزرگترین مصیبت تاریخ بشر در آسمانها و زمین است. پرسش اصلی آن است که این مصیبت بزرگ چگونه پدید آمد؟ عزادار واقعی امام حسین(ع) در ماه محرم، آن کسی خواهد بود که حسینی و با حسین باشد. پیروان امام حسین(ع) باید جبهه امام حسین در عصر و زمان خویش و همچنین جبهه مقابل را بشناسند. اگر این جبههشناسی نباشد، نمیتواند به آنچه در زیارت عاشورا میخواند و خطاب به امام حسین(ع) میگوید: «إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وَ وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاَكُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُمْ» صادق باشد.
جبهههای زمانه خویش از نظر «حق و باطل» و «حسینی و یزیدی» را نمیتوانیم بشناسیم مگر اینکه بدانیم عاشورا، چرا و چگونه و از سوی چه کسانی پدید آمد؟ به عبارت دیگر، از لوازم اصلی با امام حسین(ع) و در جبهه حسین بودن در زمانه خویش از یکسو، و ایستادگی در برابر جبهه مقابل امام حسین(ع) از سوی دیگر، بهرهگیری از عبرتهای عاشورا و کاربست آن در تحلیل شرایط و اتخاذ مواضع و انجام رفتار است. اگر اینچنین بودیم، به مقام «صدق» با «حسین بودن» میرسیم. همان مقامی که در دو جای زیارت عاشورا، آن را از خداوند طلب میکنیم؛ «وَ أَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» و «اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْن» برای رسیدن به این مقام، یعنی با حسین بودن به معنای دقیق کلمه، پاسخ به پرسشی که در صدر این نوشتار آمد، ضرورتی اجتنابناپذیر دارد. شرح پرسش آن است که چه اتفاقات و حوادثی رخ داد که به تعبیر دقیق رهبر معظم انقلاب «پنجاه سال بعد از وفات پیغمبر، کار کشور اسلامی به جایی رسید که مردم مسلمانـ از وزیرشان، امیرشان، سردارشان، عالمشان، قاضیشان، قاریشان و اجامر و اوباششانـ در کوفه و کربلا جمع شدند و جگرگوشه پیغمبر را با آن وضع فجیع به خاک و خون کشیدند؟» نکته بسیار مهم آن است که مسلمانان در کربلا کسی را به قتل رسانده و شهید کردند که پیامبر خدا(ص) در وصفش فرموده بود: «ان الحسین مصباحالهدی و سفینهالنجاة». اگر کار مسلمانان پس از پنجاه سال به جایی رسید که چراغ هدایت و کشتی نجات را به خاک و خون کشیدند، دلیل اصلیاش «تحریف» و «انحرافات» است. تحریف یعنی واژگون کردن حقایق و روایت ناصحیح از وقایع. جریان تحریف از همان زمان پیامبر(ص) با هدف تصاحب حکومت شکل گرفت. پشت صحنه جریان تحریف در جهان اسلام، یهود بنی قریظه، بنینضیر و بنی قینقاع بود. یهود و مشرکین به همراه منافقین، برای بعد از پیامبر(ص) نقشهها کشیدند. این جماعت، غدیر و پیام آن را تحریف کرده و با نسبت دادنهای ناروا، مانع از نوشتن وصایای آخرین پیامبر در بستر بیماری شدند. جریان تحریف پس از رحلت جانسوز پیامبر خدا، غدیر را نادیده انگاشت و با تشکیل شورای سقیفه، حکومت سکولار را جایگزین حکومت امامت و ولایت کرد. مشرکین با محوریت قریش، تلاش کردند با تحریف اسلام ناب پیامبر(ص)، باورهای پیشین خود و مناسبات قبل از اسلام را برای تأمین منافع خود احیا کنند. به این صورت روز به روز این جریان تقویت شد و انحرافات در جامعه اسلامی در حوزههای گوناگون پدید آمد. دنیاگرایی و عافیتطلبی خواص اهل حق که عمدتاً یاران و اصحاب پیامبر(ص) بودند، سرگرم زندگی دنیایی خود شده، چشم بر تحریفات و انحرافات بستند و بعضاً خود عامل تحریف شدند. حمله به خانه حضرت امام علی(ع) و آتش زدن درب و حوادث بعدی، مقدمهای شد بسترساز و زمینهساز برای پدیدآیی آن حادثه جانسوزی که پنجاه سال بعد در صحرای کربلا به وقوع پیوست. تعبیر زیبا و عارفانهای دارد آن عالم بزرگوار شیعه که میگوید: تیری که در روز عاشورا بر گلوی علیاصغر نشست، نه از کمان حرمله، بلکه این تیر از سقیفه رها شده بود! بنابراین واقعه روز عاشورا در صحرای کربلا، نتیجه پنجاه سال تحریف و انحراف در جهان اسلام است. تحریفات و انحرافاتی که به طور کلی، اسلام را به مرز نابودی کشانده بود. حضرت اباعبدالله الحسین(ع) با قیام و شهادت خود و اصحابش، اسلام را از خطر نابودی نجات داد. بنابراین تحریف عامل اصلی پدیدآیی عاشوراست. اگر کسانی با تحریف خاندان عصمت و طهارت را در نزد مردم تنزل جایگاه نداده بودند، به راحتی دیگران قادر به تشکیل سپاه و جنگ با امام حسین(ع) نبودند. در زیارت عاشورا فرآیند تحریف تا به شهادت رسیدن امام حسین(ع)، اینچنین تبیین و تشریح میشود: «فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اَهْلَ الْبَيْتِ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُم، وَ اَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللهُ فيها، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ، وَ لَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُم.» به استناد این فراز از زیارت عاشورا، کسانی اول با تحریف، خاندان عصمت و طهارت و ائمه هدی را از آن مقام و جایگاهی که خداوند برایشان جهت هدایت امت قرار داده بود دور کردند؛ سپس کسان دیگری آنان را کشتند و به شهادت رساندند. بنابراین در جامعه اسلامی و در شرایط وجود حاکمیت اسلامی همانند عصر کنونی جمهوری اسلامی، خطرناکترین جریان، جریان «تحریف» است. اکنون به طرق گوناگون جریان تحریف کار میکند تا شاید به زعم خود بتواند ولایت فقیه و رهبری حکیم انقلاب اسلامی را از آن جایگاه حقیقی خود در نزد افکار عمومی دور کرده، از این رهگذر به مقصد خود برسد. البته ملت مؤمن و انقلابی ایران، با بهرهگیری از عبرتهای عاشورا، به طور قطع جریان تحریف را شکست خواهد داد.