در تحلیل حوادث و رخدادهای سیاسی، فردی بیش از دیگران موفق خواهد بود که بینش عمیق و قدرت تجزیه و تحلیل بیشتری داشته باشد. این توانایی از طرق گوناگونی به دست میآید که یکی از مهمترین آنان، درس و عبرتگیری از تجربیات مشابه گذشته است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی از جمله کارشناسانی هستند که چنین نگاه راهبردی به تاریخ داشته و همواره به آن به منزله منبعی برای بصیرتافزایی نگریستهاند. ایشان تاریخ را «درس و گنجینه اطلاعات ما از گذشته بشریت» تعریف میکنند و میگویند: «تاریخ چیز مهمی است. تاریخ را بهعنوان یک چیز کوچک یا حاشیهای نباید خیال کرد؛ تاریخ واقعاً مهم است. تاریخ، درس و گنجینه اطلاعات ما از گذشته بشریت است؛ سرگذشت ماست. مگر میشود نسبت به تاریخ بیاعتنا بود؟ همه علوم و همه معارف و همه تلاشهای بشری و همه آنچه که امروز در این صحنه عالم وجود دارد، فقط زمان حال است؛ میلیونها برابرِ این تلاشها در گذشته انجام گرفته است. سرگذشت اینها، یعنی تاریخ.» (8/11/1370)
معظمله تاریخ را دربردارنده ابعاد گوناگون زندگی بشر میدانند و میفرمایند: «تاریخ، نه سیاست است، نه فرهنگ؛ تاریخ، تاریخ است. تاریخ، یعنی آنچه که از حوادث و وقایع ثبت شده است. البته در این حوادث و وقایع، سیاست هم هست، فرهنگ هم هست، هنر هم هست، عشق هم هست، مصیبت هم هست، درد هم هست، بغض هم هست، کینه هم هست. همه اینها وقتی با همدیگر ثبت شد، میشود تاریخ.» (همان)
خط تحریف
دفتر تاریخ آنقدر هم شفاف و ساده نیست که بیدغدغه بتوان آن را ورق زد و درس آموخت. حقیقت آن است که آنچه با عنوان تاریخ نقل شده، همه حقیقتی نیست که رخ داده است و خط تحریفی برای مواجهه با حقایق همواره وجود داشته و آن را بالا و پایین کرده است. در همین راستا، رهبر معظم انقلاب اسلامی تأکید دارند: «در تاریخ تحریف صورت گرفته، یا به تعبیر درستتر باید گفت که از تاریخ سوءاستفاده شده است. حوادث عالم، واقع شده است. آنچه را که واقع شده است، نمىشود عوض کرد؛ اما در جهت استفادههاى گوناگون که حالا این استفادهها هم طیف عظیم و وسیعى را درست مىکند. آمدند بخشى از این واقعیتها را حذف کردند و نگذاشتند به گوش کسى برسد؛ بخشى را رنگ و لعاب دادند و یکخرده پُررنگ کردند؛ بخشى را اصلًا خلق کردند که وجود نداشته است.» (8/11/1370)
جریانهای مافیایی تاریخ تداوم حیات خود را در قلب حقیقت میدادند، از این رو با همه توان در مسیر تحریف قدم برداشتهاند، که در این میان اصل دین به منزله مهمترین مانع جریان باطل، در معرض بیشترین تحریفات قرار داشته است. رهبر فرزانه انقلاب تأکید دارند: «همیشه شیطان در میان جماعات اهل دین، از تحریف استفاده مىکند و راه را عوضى نشان مىدهد. اگر بتواند بگوید «دین را کنار بگذار»، این کار را مىکند، تا از طریق شهوات و تبلیغات مضر، ایمان دینى را از مردم بگیرد. اگر آن ممکن نشد، این کار را مىکند که نشانههاى دین را عوضى بگذارد؛ مثل اینکه شما در جادهاى حرکت مىکنید، ببینید آن سنگ نشان آن نشانه راهنما طرفى را نشان مىدهد؛ در حالى که دست خائنى آمده آن را عوض کرده و مسیر را به آن طرف نشان داده است.» (23/1/1378)
پرچمداران هدایت
در روزهای صدر اسلام، جریانهای انحرافی حاکم بر جامعه اسلامی همه توان خود را به خدمت گرفته بودند که با تحریف اسلام ناب محمدی(ص) زمینه را برای مشروعیتبخشی به اسلام اموی و عباسی فراهم آوردند. تحریف قرآن، قلب آموزهها و ارزشهای اسلامی، پیامبرزدایی و تحریف کلام و سیره و سنت پیامبر(ص)، تحریف چهره اصحاب ممتاز و یاران صدیق پیامبر اعظم(ص)، تحریف ائمه جبهه حق، محورهای اصلی سناریوی تحریف در صدر اسلام بودند که آثار آن در جامعه اسلامی آن روز، در خدمت حاکمیت یزیدبنمعاویه، بعد از پنجاه سال پس از رحلت پیامبر(ص) قرار گرفت.
در این میان، این مکتب اهل بیت(ع) بود که پرچمدار مبارزه با تحریف و در خط مقدم آن قرار داشت. رهبر حکیم انقلاب اسلامی تأکید دارند: «در دوران سلاطین بنىامیه و بنىعبّاس، اهل بیت(علیهمالسّلام) مثل عَلَمها و پرچمهایى بودند که راه اسلام ناب و برى از تحریف را به مردم نشان مىدادند؛ اسلامى که قدرتها نمىتوانستند به خاطر حفظ حکومت خودشان، یا به خاطر تأمین تعیش و عیاشیهاى خودشان، به آن چیزى بیفزایند، یا از آن چیزى کم کنند. این چیزى نیست که ما بگوییم شیعه فقط روایت کند؛ در همه تواریخ اسلامى مىشود از کسانى که به خاطر یک مقتدر و یک حاکم، به جعل حدیث مىپرداختند و تفسیر آیات کریمه قرآن وضع مىکردند، نمونههایى پیدا کرد. ائمّه در مقابل این مىایستادند. هرکس که در مقابل تحریف و در مقابل کشاندن مذهب به این طرف و آن طرف به میل صاحبان قدرت بایستد، مورد ستم قرار مىگیرد. نفس این مکتب و این عقیده، این خصوصیت را دارد؛ چارهاى هم نیست. با این دشمنیها، مجاهدت را هم نمىشود تعطیل کرد.» (14/11/1376)
پیشگام مبارزه با خط تحریف
نهضت حسینی و فعالیتهای مبارزاتی امام حسین(ع) را نیز باید در تداوم خط مبارزه با تحریف ارزیابی کرد که از زمانه پیامبر(ص) آغاز شده و با محوریت امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) تداوم یافته بود تا اینکه هدایت مبارزه به ایشان رسیده بود. حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در این میدان سالها تلاش کرد تا اجازه ندهد پروپاگاندای اموی، جریان حق علوی را تضعیف کند.
آیتاللهالعظمی خامنهای میفرمایند: «تلاش آن بزرگوار در نشر علم و معارف و مبارزه با تحریف است. تحریف در آن روز، بزرگترین بلاى معنوى براى اسلام بود که مثل سیلابى از فساد و گنداب، به سمت اذهان جامعه اسلامى سرازیر شده بود. دورانى بود که به شهرهاى اسلامى و کشورها و ملتهاى مسلمان آن روز سفارش مىشد بزرگترین شخصیت اسلام را لعن کنند! اگر کسى متّهم مىشد به اینکه طرفدار جریان امامت و ولایت امیرالمؤمنین است، تحت تعقیب قرار مىگرفت. «القتل بالظّنة و الأخذ بالتهمة». در چنین دورانى این بزرگوار، مثل کوه ایستاد و مثل فولاد پردههاى تحریف را برید. کلمات و فرمایشات و خطاب آن بزرگوار به علما، چیزهایى است که بعضى از آنها که در تاریخ مانده است، نشان مىدهد ایشان چه حرکت عظیمى را در این زمینه داشته است.» (24/9/1375)
تحریف شخصیتهای بزرگ اسلام
چنین افشاگریهایی کافی بود که جریان اموی، تخریب چهره امام(ع) را نیز در دستور کار قرار دهند. در واقع، یکی از کارکردهای خط تحریف، تحریف شخصیتهای باعظمت اهل بیت(ع) با هدف جلوگیری از تأثیرگذاری این شخصیتهای مؤثر تاریخ بشر بوده است که همچنان نیز ادامه دارد. این مسئله با این هدف دنبال میشد که دشمنان به خوبی میدانستند، وقتی چهرههای درخشانی چون امامان شیعه (ع) در جامعه بشری باشند، دیگر ائمه کفر مقبولیت و محبوبیتی در میان مردم پیدا نخواهند کرد.؛ از ین رو باید در اذهان عمومی از چنین ستارگان هدایتی اعتبارزدایی شود!
امروز نیز تحریف چهره اهل بیت عصمت و طهارت(ع) ادامه دارد تا جریان های انحرافی مجال حیات یابند. رهبر معظم انقلاب اسلامی با شناخت این خط تحریفی یادآوری میکنند: «امروز حسینبنعلى مىتواند دنیا را نجات دهد؛ به شرط آنکه با تحریف، چهره او را مغشوش نکنند. نگذارید مفاهیم و کارهاى تحریفآمیز و غلط، چشمها و دلها را از چهره مبارک و منوّر سید الشهدا علیه الصّلاة و السّلام، منحرف کند. با تحریف مقابله کنید.» (3/3/1374)