پشت پرده خیانت
توافق امارات و رژیم صهیونیستی در زمینه تحکیم، تثبیت و گسترش مناسبات دوجانبه همچنان در صدر توجه محافل سیاسی و رسانهای منطقه است. درباره این رویداد که البته قابل پیشبینی هم بود، نکات مهمی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد.
1-چشمانداز تاریک
هر کشور عربی برای برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی باید از سه مرحله عبور کند: مرحله نخست، پذیرش و ایجاد روابط امنیتی و سیاسی پنهان؛ مرحله دوم، پذیرش عادیسازی روابط در فضای نخبگانی و تبیین لزوم آن برای جامعه و نهایتاً مرحله سوم که مهمترین بخش فرایند عادیسازی است، حساسیتزدایی اجتماعی و شکستن قبح و زشتی رابطه با رژیم غاصب صهیونیست است. اگرچه عبور از دو مرحله نخست از سال 2000 میلادی به اینسو تا حدود زیادی انجام شده است، اما مرحله سوم هنوز تحقق نیافته است. این موضوع درباره امارات هم صدق میکند. در ارزیابی چشمانداز روابط امارات با رژیم صهیونیستی، توجه به این نکته بسیار ضروری است که این روابط به هر شکلی که وجود داشته و دارد، در بلندمدت نمیتواند پاسخگوی نیازهای دو طرف رابطه باشد؛ چرا که این روابط دارای سطح حاکمیتی است و بدون هرگونه توجه و اعتنایی به دیدگاهها و باورهای شهروندان عرب و اماراتی، هر چند اینکه سکوت هم کردهاند، ایجاد شده است؛ بنابراین شاخص افکار عمومی عربی که در آخرین افکارسنجی 92 درصد آنها مخالف هرگونه روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی هستند، به عنوان یک شاخص تعیینکننده، در آینده بر علیه این رابطه خواهد بود. از اینرو، حکام عربی و امارات، حتی رژیم صهیونیستی نباید چندان به نتایج و دستاوردهایی که قرار است در میانمدت و بلندمدت عاید دو طرف شود، امیدوار و خوشبین باشند.
2-تست جهان اسلام
علنیسازی روابط امارات با رژیم صهیونیستی که بیشتر با عنوان عادیسازی (که اصطلاح درستی نیست) نام برده میشود، در گام نخست، اقدامی است که آمریکا و رژیم غاصب از این طریق میخواهند حساسیتهای موجود در جهان اسلام را نسبت به گسترش روابط عربیـ صهیونیستی بسنجند و به یک برآیند مطمئن در زمینه ادامه مسیری که در دستور کار قرار داده و برای آن چشمانداز تعریف کردهاند، برسند. از این نقطه نظر علنیسازی روابط ابوظبی و تلآویو فعلاً اقدامی برای تست جهان اسلام است. قائدتاً واکنش کشورهای اسلامی و شهروندان عرب و ملتهای مسلمان در ادامه روند عادیسازی روابط عربیـ صهیونیستی در آینده مؤثر خواهد بود که از این منظرگاه آمریکا و صهیونیست نباید چندان امیدوار باشند.
3-محوریت عربستان
عادیسازی روابط اعراب مرتجع و رژیم صهیونیستی که در گام نخست امارات علنی شد، یک طرح آمریکایی و صهیونیستی است که قرار است از سوی آلسعود مدیریت و رهبری شود. به بیان سادهتر استراتژی توسط آمریکا و صهیونیست طراحی شده و مجری، عربستان خواهد بود؛ چرا که از نظر دو کشور، عربستان با توجه به برخورداری از منابع مالی و توان لابیگری و همراهسازی کشورهای دیگر که در تجاوز به یمن خود را نشان داد، میتواند نقش مؤثری در برداشتن موانع پیشروی روابط دو یا چندجانبه رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی داشته باشد.
4-دستاوردسازی
علنیسازی روابط ابوظبی با تلآویو، دارای اهداف متعددی است که دستاوردسازی برای ترامپ در انتخابات پیش روی آمریکا، از جمله اهداف مهم است. ترامپ که وضعیت شکنندهای برای پیروزی در انتخابات پیش رو دارد و با توجه به اینکه لابیهای صهیونیستی در آمریکا هم عمدتاً روی بایدن و دموکراتها تمرکز کرده و از او حمایت میکنند با یک سلسله اقدامات هیجانی که چشمانداز روشنی برای آنها روشن نیست از قبیل اعلام قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی و معامله قرن و اخیراً ساماندهی روابط عربیـ صهیونیستی، در صدد جلب حمایت لابیهای صهیونیست از خود، در انتخابات پیشروست.
احد کریمخانی
اهداف توافق
وزیر خارجه آمریکا در سفری چند روزه به منطقه با مقامات اماراتی و صهیونیستی دیدار کرد. «جارد کوشنر» نیز به رژیم صهیونیستی و چند کشور عربی دیگر سفر خواهد کرد که برایان هوک، نماینده مستعفی آمریکا در امور ایران و رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی آمریکا، کوشنر را در این سفر همراهی خواهند کرد. کوشنر و هیئت همراه، علاوه بر رژیم صهیونیستی و امارات، احتمالاً به عربستان، بحرین و عمان هم سفر خواهند کرد. که در هفته اول سپتامبر (اواسط شهریور) انجام خواهد شد. در رابطه با سفر پمپئو و هیئتهای آمریکایی به منطقه چند نکته قابل ذکر است:
الف-دستاوردسازی برای ترامپ
ابعاد این سفر بیشتر در راستای عادیسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی است. آمریکاییها این تلاش گسترده را برای تشویق اعراب به برقراری روابط با رژیم صهیونیستی با دو هدف انجام میدهند: نخست، دستاوردسازی برای ترامپ در عرصه سیاست خارجی. این برقراری روابط بیش از همه به سود خود آمریکا و شخص ترامپ است. به گونهای که ترامپ بارها از این توافق در تبلیغات انتخاباتی خود استفاده کرده است. دوم، هویت بخشیدن به این رژیم در منطقه از طریق عادی کردن روابط با کشورهای منطقهای.
ب-افزایش همکاریهای ابوظبیـ تلآویو
آمریکاییها دنبال افزایش همکاریهای نظامی و امنیتی امارات و رژیم صهیونیستی هستند. اقدام رژیم صهیونیستی برای نظارت بر بنادر دریایی، پایگاههای هوایی، شبکههای مخابراتی، شبکههای مجازی و حسابهای بانکی امارات از جمله ابعاد پنهان توافقنامه عادیسازی روابط امارات و اسرائیل است. در کنار این مسئله یکی از راهبردهای رژیم صهیونیستی حضور در مناطق پیرامونی ایران است. این مناطق پیرامونی در آذربایجان و کردستان عراق به خوبی مشهود است. اکنون نیز امارات یکی دیگر از کانونهای تهدیدزا علیه ایران خواهد بود. در این رابطه روزنامه الاخبار مینویسد: « لازم بود که واشنگتن به اسرائیل امتیاز جدیدی بدهد تا در معادلات و توازن قوا لحاظ شود. در این راستا، اسرائیل از طریق عادیسازی روابط با امارات، در مرزهای ایران حضور پیدا کرد. ابوظبی و دبی، در کنار باکو، از مراکز مهم عملیات اطلاعاتی علیه ایران هستند و از همه کشورهای دیگر، بیشتر درگیر اینگونه عملیات هستند».
ج-بحرانسازی در منطقه
این سفرها پیش از آنکه اهداف سیاسی داشته باشند، برنامهریزی برای ایجاد بحرانهای منطقهای است. پمپئو با این سفر به گونهای القا کرده است که منطقه در آینده تحولات گستردهای را مشاهده خواهد کرد. سوق دادن امارات به توافقنامه دفاع مشترک با رژیم صهیونیستی از برنامههای مهم آمریکاست. برنامهای که براساس آن، رژیم صهیونیستی چه به صورت علنی و چه به صورت مخفی میتواند به تأسیس پایگاههای نظامی در خلیجفارس اقدام کند. در واقع این اقدام بیشتر شبیه به تشکیل یک ائتلاف دریایی در برابر قدرت ایران در خلیجفارس است.
د-تقویت جایگاه سیاسی نتانیاهو
سفر پمپئو و هیئتهای دیپلماتیک آمریکا به منطقه ابعاد دیگری نیز دارند. این ابعاد نیز بیشتر مصرف داخلی برای نتانیاهو دارد. به گونهای که یک دستاوردسازی برای نتانیاهو با توجه به اعتراضهای کنونی کسب کنند. اکنون وضعیت نتانیاهو از نظر داخلی، چه در ابعاد سیاسی و چه در عرصه اقتصادی متزلزل است. این دستاوردسازی برای نتانیاهو در کنار دستاوردسازی برای ترامپ است.
***
در مجموع میتوان اینگونه عنوان کرد که طی چند ماه آینده سفر مقامات آمریکایی به منطقه بیشتر خواهد شد و هدف آنها نیز گسترده کردن روابط بیشتر کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی است. این پیام باید برای کشورهای منطقه مخابره شود که تنها راه مقابله با تهدیدهای منطقهای، ارتباط مستمر با رژیم صهیونیستی است و این در راستای راهبرد ناتوی عربی است که هدف آمریکاییها از آن در مرحله نخست، سیادت رژیم صهیونیستی بر منطقه و کشورهای عربی است و در مرحله بعد تعمیق و گسترش روابط این رژیم با کشورهای عربی است.
محمدرضا فرهادی