آقای دکتر، رهبر معظم انقلاب در سخنانی به دو موضوع «رفع موانع تولید» و «مقابله با واردات کالاهای لوکس» اشاره داشتند که دولت باید برای مقابله با آنها اقداماتی انجام دهد. به نظرتان دلیل تأکید چند باره معظمله بر این مسائل چیست؟
به هر حال، بخشی از تولید به تقاضا گره میخورد؛ یعنی برای مدیریت تولید باید تقاضا نیز مدیریت شود. این دو موضوع، یعنی «تولید» و «تقاضا» به ویژه در وضعیت تحریم به مدیریت نیاز دارد. در حال حاضر، خود موضوع واردات میتواند به مثابه یک مانع مهم درباره تحقق رونق تولید مسئله ایجاد کند. امروز واردات کالاهای مشابه و کالاهایی که به شکل مدیریت نشده و از طریق قاچاق وارد کشور میشود، به معضل جدی در مقابل رونق تولید تبدیل شدهاند؛ اما همانطور که رهبر معظم انقلاب در دیدار تصویری اعضای هیئت دولت با ایشان فرمودند، در بازگشت ارزهای صادراتی مشکلاتی ایجاد شده و بخشی از این ارزها به کشور بازنگشته است. ارزهایی که ممکن است بخشی از آنها صرف واردات کالاهایی شده باشند که به صورت ثبت سفارش معمولی و در واقع از طریق واردت قانونی وارد کشور نشوند؛ یعنی اصل تأکید ایشان بر مقابله با واردات کالاهای لوکس مبتنی بر این موضوع بوده که ممکن است بخشی از ارزهای صادراتی که به کشور بازنگشتهاند، صرف واردات غیر قانونی این قبیل کالاها شدهاند. طبیعتاً اگر این واردات از محل ارزهای صادراتی ما انجام شود، افزون بر قبح واردات کالاهای لوکس، میتواند مسائل اساسیتری برای اقتصاد ما ایجاد کند.
در واقع، افزایش صادرات نه تنها منافعی برای ما ایجاد نکرده؛ بلکه پیامدهایی نیز داشته است. به هر حال، مزیت صادرات بازگشت ارز حاصل از صادرات است، در غیر این صورت فایده چندانی ندارد.
به هر حال، صحبتهای رهبر معظم انقلاب بر این اساس بود که مسئولان باید به صورت همزمان به هر دو بخش اصلی اقتصاد ایران، یعنی «تولید» و «معیشت مردم» توجه کنند. اتفاقی که در حال حاضر در ماجرای صادرات رخ داده و متأسفانه اتفاق جالبی به نظر نمیرسد، این است که با توجه افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی صادرات کالاهای ایرانی را از مزیت و صرفه اقتصادی مناسبی برای تولیدکنندگان و صادرکنندگان ایرانی برخوردار کرد؛ موضوعی که سبب شد همه کالاهای داخلی ما در حال حاضر برای صادرات به کشورهای همسایه، مانند عراق و افغانستان مزیت صادراتی داشته باشند.
همین موضوع موجب شد مردم ما طی یک سال گذشته یک جهش قیمتی بسیار زیاد را در اقلام کالاهای اساسیشان شاهد باشند. برای نمونه، قیمت حبوبات از اسفند ماه سال گذشته، یعنی حدود شش ماه پیش، بیش از دو برابر افزایش داشته است. دلیل اصلی این موضوع صادرات این کالاها بودهاند.
در این میان، موضوع صادرات هم به دلیل مشکلات ارزی کشور به شدت تشویق شده است؛ در حالی که صادرات این قبیل کالاها به نوعی صادرات قوت مردم بوده و به طور مستقیم به سفرههای مردم گره خورده است. حالا شما فرض کنید همین صادراتی که باید برای ما ارزآوری داشته باشد و گرهای را از اقتصاد کشور باز کند، نه تنها به دلایلی به کشور بازنگشته است؛ بلکه امروز با همان ارزها، کالاهای لوکس وارد کشور میشود.
در واقع، میتوان گفت صادراتی که در همه جا نوعی مزیت به شمار میآید، امروز به یک تهدید برای معیشت مردم ایران تبدیل شده است. اینجاست که نقش مدیریت اقتصادی در تنظیم صادرات و واردات به طور مستقیم به موضوع تولید گره میخورد. وقتی کالایی وارد کشور میشود که واردات آن پیشبینی نشده است، این موضوع میتواند فضای رقابتی موجود در اقتصاد را به هم بزند. همان طور که واردات مدیریت نشده ممکن است مشکلاتی ایجاد کند، صادرات مدیریت نشده نیز همین طور است؛ یعنی ما به مدیریت صادرات و واردات به صورت همزمان نیاز داریم و تنها با در نظر گرفتن یک طرف معادله نمیتوان مشکلات را حل کرد.
در موضوع رفع موانع تولید، مشکل اصلی چیست؟
البته موضوع موانع تولید بحث خیلی گستردهای است و موضوع مجوزها در این بخش مطرح است. بسیاری از اوقات موانع و گرهها ناشی از تنظیم نشدن امور تولید است. بحثی که رهبر فرزانه انقلاب به آن اشاره کردند و در گزارشهای رسمی نیز وجود دارد، این است که برای نمونه کارخانههای داخلی به مواد اولیهای نیاز دارند که خود ما تولیدکننده این مواد هستیم؛ ولی این مواد اولیه به شکل بیرویهای صادر میشوند و تولیدکننده داخلی ما در واقع کارگرهایش را بیکار میکند؛ چون نمیتواند به مواد اولیه دسترسی پیدا کند. دلیل این مسئله این است که این مواد اولیه وارد بورس کالا شدهاند که در واقع عدهای دلال در آن هستند.
آنها این مواد اولیه را میخرند و صادر میکنند. در این وضعیت تولیدکننده ما عملاً نمیتواند به این مواد اولیه مورد نیاز خود دسترسی پیدا کند. این رویه ممکن است در یک اقتصاد آزاد توجیه داشته باشد؛ اما در اقتصادی که زیر فشار تحریم است و تولیدکننده داخلی از جهات گوناگون در فشارهای هزینهای قرار دارد، باید بتوانیم مواد اولیه را سادهتر به دست تولیدکننده برسانیم و تولیدکنندگان بتوانند به راحتی تولید کرده تا از محل تولید هم ارزشافزوده و هم اشتغال ایجاد شود؛ یعنی ما هر دو محور ارزشافزوده و اشتغال را باید در بحث تولید در نظر بگیریم نه اینکه فقط به دنبال این باشیم که ارزشافزوده ایجاد کنیم یا فقط به دنبال ایجاد اشتغال باشیم.