روزنامه اعتماد در مطلبی به قلم «ولی نصر»، آورده است: «اگر امریکا درک خود از منافع ایران در خاورمیانه را بالا ببرد، میتواند ایران را تشویق کند قدرت خود در منطقه را به شکلی سازندهتر به کار گیرد. ایران میخواهد امریکا به سیاست مقابله با جمهوری اسلامی پایان دهد، اکثر نیروهای خود را از منطقه خارج کند و بپذیرد که ایران یکی از قدرتهای منطقه است که منافع مشروع خود را دنبال میکند. طی ۴۰ سال اخیر ایران برای تحقق این اهداف مجبور شده گزینه تقابل را انتخاب کند. البته این رویکرد تهاجمی نتوانسته به اهداف خود دست یابد. ترور سردار قاسم سلیمانی، فرماندهی که مسئول اجرای راهبرد تقابل بود، باعث شد ایران و امریکا در ماه ژانویه سال جاری در آستانه جنگ قرار بگیرند. از سوی دیگر مشکلات اقتصادی و اعتراضات داخلی نیز در ایران تشدید شده است. در چنین شرایطی اگر امریکا مسیر بهتری را به سران جمهوری اسلامی پیشنهاد کند، شاید اتفاقات بهتری بیفتد. البته مقامات ایران بهصورت غریزی نسبت به وعدههای امریکا و چراغ سبز این کشور به صلح با جمهوری اسلامی بدبین و مشکوکاند اما همانطور که ایران توانست با دولت اوباما به توافق برسد، اگر رهبران این کشور ببینند امریکا در تلاشهای دیپلماتیک خود جدی است و مذاکره میتواند ایران را به اهداف خود برساند، بعید است از آن صرفنظر کنند». مهمترین تحریف صورت گرفته در این نوشته که متأسفانه بهآسانی از سوی رسانه مکتوب داخلی به مخاطب خورانده میشود، متهم کردن ایران به اتخاذ گزینه تقابلی در مقابل امریکا است. سؤال این است، زبان گفتگو با دولتی که هیچ نقطه سفیدی در کارنامهاش با ایران ندارد و علاوه بر تحریمهای اقتصادی چهار دهه علیه یک ملت، هزاران نیروی نظامی خود را در مرزهای ایران مستقر کرده چگونه باید باشد؟ آیا با دولتی که هرروز یک مشکل امنیتی علیه کشور ایجاد میکند؛ یک روز با بهرهگیری از مزدورانی مثل داعش و النصره به دنبال ناامن کردن منطقه است، روز دیگر بهقصد جاسوسی به حریم هوایی ایران وارد میشود و نهایتاً به ترور علنی فرمانده سرشناس کشورمان که پرچمدار مبارزه با تروریستها در منطقه بود، دست میزند، میتوان مذاکره کرد؟ و آیا سوابق مذاکراتی که با آن شده مثبت و سازنده بوده است که همچنان امید به اتخاذ مسیر دیپلماتیک از سوی آمریکا را دارید؟!