صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۸:۴۲  ، 
کد خبر : ۳۲۴۵۹۹
نگرانی بزرگان حزب جمهوری اسلامی از قدرت گرفتن لیبرال‌ها و نامه‌نگاری به حضرت امام(ره)

خطر تکرار مشروطه!

‏‏این فرصت حدود یک سال بعد و در زمانی که بار دیگر اختلافات ما با بنی‌صدر‏‎ ‎‏بیشتر شده بود، فراهم شد و من این نامه را به همراه نامه دیگری که فقط امضای خودم را‏‎ ‎‏داشت و در تاریخ بیست‌وپنجم بهمن 1359 نوشته شده بود، تقدیم امام کردم.»

واگرایی و مرزبندی بنی‌صدر با نیروهای خط امام(ره) پیش از ریاست‌جمهوری وی آغاز شده بود و همین امر موجب شد تا حزب جمهوری از وی حمایت نکند؛ اما پس از تکیه زدن وی به صندلی قدرت، نیروهای انقلاب تلاش فراوانی کردند تا از اختلافات کاسته و در مسیر حمایت از وی قدم بگذارند. آقای هاشمی می‌گوید: «‏‏ما اندیشه‌‌‌ها و راه و روش بنی‌صدر را نمی‌پسندیدیم، اما به واسطه انتخاب مردم،‏‎ ‎‏همکاری با او را قبول کردیم؛ به همین خاطر بود که با انجام کارهایی، از جمله سپردن‏‎ ‎‏ریاست شورای انقلاب و جانشینی فرماندهی کل قوا به او، تلاش داشتیم که اختلافات و‏‎ ‎‎‏مشکلات هر چه سریع‌تر حل شود، اما او حاضر به همراهی نبود.» در همین ایام بزرگان حزب جمهوری تصمیم می‌گیرند نامه‌ای به حضرت امام(ره) نوشته و نظرات‌شان را به ایشان منتقل کنند. در بخشی از این نامه که در تاریخ 28 بهمن 1358 نوشته شده، آمده است:

«‏‏‏‏چه خوب بود ضرورتی برای نوشتن این مطالب در این شرایط نبود، اما مع‌الاسف‏‎ ‎‏پس از بحث و بررسی، تذکر ندادن را گناه تشخیص دادیم و تذکر دادن را وظیفه. لذا‏‎ ‎‏برخلاف میل و احساس و به حکم عقل و مسئولیت، موارد زیر را به اختصار به نظر‏‎ ‎‏شریف می‌رسانیم:... پیش از پیروزی و بعد از آن و امروز معتقد بودیم و هستیم که نظام اسلامی در ایران‏‎ ‎‏بدون پشتوانه‌ای از تشکیلات مذهبی‌ـ سیاسی تضمین دوام ندارد و به همین جهت با‏‎ ‎‏مشورت با جناب‌عالی و جلب و موافقت و گرفتن وعده حمایت غیرمستقیم از شما، با همه‏‎ ‎‏گرفتاری‌ها از همان روزهای اول پیروزی، مسئولیت تأسیس «حزب جمهوری اسلامی» را‏‎ ‎‎‏به عهده گرفتیم و در ماه‌های اول موفّقیت‌های چشمگیری به دست آوردیم... دشمنان و مخالفان به عمق و عظمت اقدام پی بردند و برای تضعیف حزب و‏‎ ‎‏رهبران حزب دست به کار شدند. غرب و شرق در خارج و راستی و چپی‌ها و بعضی از‏‎ ‎‏خودمانی‌ها در داخل، عملاً در این خصوص هماهنگ گردیدند؛ کار را با ترور اشخاص و‏‎ ‎‏شخصیت‌ها شروع کردند و هنوز هم کشتن‌ها و پخش شایعات و رواج دادن اتهامات ادامه‏‎ ‎‏دارد... تبلیغات گمراه‌کننده آنها موقعی کارگر شد که بعضی از نزدیکان و منتسبان به بیت‏‎ ‎‏جناب‌عالی با آنان هم‌صدا شدند. اگر چه تأییدات گاه و بی‌گاه شما و روابط رسمی ما با‏‎ ‎‏حضرت‌عالی از اثر این اقدامات می‌کاست و در مقابل سکوت ما به خاطر مراعات‏‎ ‎‏مصلحت انقلاب و داشتن فرصت بررسی و دفاع هم از عوامل جرئت و پیشرفت آنان‏‎ ‎‏بوده و هست... ‏حذف «حزب جمهوری اسلامی» از جریانات انتخابات ریاست‌جمهوری که با‏‎ ‎‏مقدمات حساب شده‌ای پیش آمد، مخالفان را جری و امیدوار کرد و تلاش‌ها را مضاعف‏‎ ‎‏کردند... ‏پخش شایعاتی حاکی از خشم امام نسبت به حزب جمهوری اسلامی و به ما در‏‎ ‎‏چنین شرایطی اوج گرفت و هیچ چیز نبود که بتواند کذب شایعات را ثابت کند و بلکه‏‎ ‎‏اظهارات برادر و نوه داماد و افرادی دیگر از نزدیکان شما، محیط را برای پذیرش‏‎ ‎‏شایعات آماده‌تر کرد... دستور جناب‌عالی در خصوص حمایت از رئیس‌جمهور منتخب که کاملاً بجا و‏‎ ‎‏لازم بود و ما خود بدان معتقد و پایبندیم، مورد سوءاستفاده در جهت پیشبرد اهداف‏‎ ‎‏خاصی قرار گرفت و می‌گیرد و ما در شرایطی نبوده و نیستیم که بتوانیم جلوی سوء‏‎ ‎استفاده را بگیریم؛ زیرا هر گونه اظهار و عمل مستقلی برای جلوگیری از انحراف به‏‎ ‎‏عنوان کارشکنی و تخلّف از دستور امام و قدرت‌طلبی معرفی می‌شود و متأسفانه این‏‎ ‎‏خطر به طور جدّی وجود دارد که انتخابات مجلس شورای ملی، تحت تأثیر همین جوّ نا‏‎‏سالم منجر به انتخاب شدن افرادی که تسلیم رئیس‌جمهور بشود و از داشتن مجلسی‏‎ ‎‏مستقل و حافظ اسلام در مقابل انحراف احتمالی مجرمان، محروم گردیم... در شرایطی این چنین که هر گونه تلاش ما برای جلوگیری از انحراف در محتوای‏‎ ‎‏اسلامی انقلاب، اتهام قدرت‌طلبی به همراه دارد (چیزی که با همه وجود از آن تنفر‏‎ ‎‏داریم) چگونه می‌توان انتظار داشت که ما در جهت حفظ راه انقلاب نقش خودمان را ایفا‏‎ ‎‏نماییم... از اینکه تحت تأثیر عوامل خارج از اراده و خواست خود که مسئولیت کمتری‏‎ ‎‏به عهده داشته باشیم، ممکن است ناخرسند نباشیم، ولی از اینکه انقلاب اسلامی به این‏‎ ‎‏آسانی و سادگی برخی از وسایل(هر چند ناچیز) تضمین محتوای اسلامی خود را از‏‎ ‎‏دست بدهد، نمی‌توانیم نگران و ناراحت نشویم... علایم تکرار تاریخ مشروطه به چشم می‌خورد. متجدّدهای شرق‌زده و‏‎ ‎‏غرب‌زده علی‌رغم تضادّهای خودشان با هم در بیرون راندن اسلام از انقلاب همدست‏‎ ‎‏شده‌اند (نمونه جلسه‌ای که از مذهبی‌های چپ‌گرا و محافظه‌کاران غرب‌گرا یا ملی‌گرا‏‎ ‎‏برای همکاری در مقابله با حزب جمهوری اسلامی در انتخابات اخیر تشکیل شده بود)... ‏‏احتمال اینکه روال موجود مانع تشکیل مجلس شورای اسلامی احتمالی گردد که‏‎ ‎‏جناب‌عالی بدان دل بسته‌اید و امیدوارید بتواند نارسایی‌ها و کمبودهای رئیس‌جمهور را‏‎ ‎‏جبران کند، قابل توجه و تکلیف آور است... ‏‏ما به امید اینکه رهبری‌های پیامبرگونه آن امام عزیز و عظیم، بتواند نگرانی‌های ما را از‏‎ ‎‏آینده مرتفع کند، در این موقع‌ـ که اگر خیلی سرنوشت ساز نبود، مزاحم‌تان نمی‌شدیم‌ـ‏‎ ‎‎‏بخشی از ناگفتنی‌ها را به عرض‌تان رساندیم و بقیه را به زمانی موکول می‌کنیم که جناب‌عالی‏‎ ‎‏آماده شنیدن باشید. والسلام علیکم و رحمه‌اللّه و برکاته‏/ ‏‏محمد حسینی‌بهشتی‌ـ عبدالکریم موسوی(اردبیلی)ـ سیدعلی خامنه‌ای‌ـ‏‎ ‎‏محمدجواد باهنر‌ـ اکبر هاشمی (‏28/11/1358).»

‏‏آقای هاشمی نقل می‌کند: «قرار بود در ملاقات دسته‌جمعی‌مان با امام (در تاریخ 29 بهمن 1358) در بیمارستان‏‎ ‎‏قلب، من نامه را به امام بدهم، اما من با دیدن حال امام و شنیدن حرف‌های ایشان منصرف‏‎ ‎‏شدم و مجال مشورت با همراهان هم نبود. ‏‏‏وقتی که از اتاق بیرون آمدیم، دوستان از من بازخواست کردند و من توضیحاتی دادم‏‎ ‎‏اما نمی‌‌‌دانم با توضیحات من قانع شدند یا نه؟ پس از آن تاریخ، یاد آن تصمیم تک‌روانه‏‎ ‎‏همواره رنجم می‌داد و خیلی دلم می‌خواست که در فرصتی دیگر آن را جبران کنم.  ‏‏این فرصت حدود یک سال بعد و در زمانی که بار دیگر اختلافات ما با بنی‌صدر‏‎ ‎‏بیشتر شده بود، فراهم شد و من این نامه را به همراه نامه دیگری که فقط امضای خودم را‏‎ ‎‏داشت و در تاریخ بیست‌وپنجم بهمن 1359 نوشته شده بود، تقدیم امام کردم.»

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات