سردار ابتدا میخواهم درباره مهمترین موضوعی که فکر میکنید از دفاع مقدس وجود دارد و باید پس از چهل سال از آغاز این جنگ هشت ساله به آن توجه کرد، بگویید.
با توجه به پژوهشهایی که طی این سالها، به ویژه در این چند سالی که در این مرکز مسئولیت دارم، داشتم، این موضوع آشکار است که امروز دشمنان و مغرضان با انقلاب اسلامی به دنبال تقلیل سطح جنگ به یک کنش و واکنش دو همسایه هستند. در واقع، یک سناریوی سازمانیافته با همکاری استکبار جهانی وجود دارد که ما به شکلهای گوناگون میتوانیم بروز آن را ببینیم که هدف آن هم مقابله و کنترل انقلاب اسلامی است؛ چراکه دفاع مقدس زیربنای هویتبخش انقلاب اسلامی است.
تقابل با انقلاب اسلامی از همان روز اول شکلگیری آن وجود داشت. برای نمونه، میتوان به کودتاها و براندازیهای گوناگون اشاره کرد، از جمله ماجرای جداییطلبیها که به تعبیری هشت استان کشور را درگیر کرده بود. که اگر در کودتاها و جداییطلبیها موفق بودند دیگر نوبت به صدام نمیرسید.
جنگ ما جنگ ایران و عراق نبود، بلکه جنگ انقلاب اسلامی و مخالفان و دشمنان انقلاب در جبهه استکبار بود. صدام مهره این افراد بود، حال ممکن بود انگیزه و اختلافات تاریخی هم داشت، اما واقعاً مهره و بازیچه آنها بود.
چرا آمریکا و کل کسانی که کمک حال صدام برای حمله به ایران بودند پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران و حمله صدام به کویت بلافاصله نیرو اعزام کردند و با او جنگیدند و او را بیرون کردند؟ چرا در حمله صدام به ایران این کار را انجام ندادند؟ چون خیلی علنی بود که خود آنها حامیان و تحریککنندگان صدام برای این کار بودند.
اما در جنگ عراق با ما حدود 80 کشور دنیا به این کشور از نظر مالی، اطلاعاتی، لجستیکی و تسلیحاتی کمک میکردند و فرقی نداشت آن کشور از بلوک شرق باشد یا غرب. همه دستاوردهای نظامی و طراحیهای راهبردی و عملیاتی ناشی از تجربیات جنگ جهانی اول و دوم از جانب فاتحان و مغلوبان این جنگ در اختیار عراق قرار گرفت. صدام با اینکه بارها تیپها و لشکرهایش منهدم شد، هربار با کمک آنها نیروهایش را بازسازی میکرد و انتهای جنگ چند برابر ابتدای آن نیرو و امکانات سازماندهی کرده بود. پس از فتح خرمشهر همه توان طراحی نظامی دنیا به کمک صدام آمد تا زمین را مسلح کند و مانع از نفوذ رزمندگان به عمق عراق و فتح بصره شود و هزاران مسئله دیگر مانند سلاحهای کشتار جمعی و... .
همه اینها را با وضعیت تحریم ایران و نیز تنها بودن ما در صحنه بینالملل باید دید.
سردار از این مباحث در اسناد شما در مرکز میتوان موضوعی را یافت؟
بله، خوشبختانه بخشی از اسناد هم در مرکز و هم در جاهای دیگر مانند وزارت خارجه وجود دارد. نمونههای زیادی وجود دارد که در نشریات غربی به آن اشاره کردهاند. جالب است اگر محققی در این مسئله پژوهش کند، اصل این واکنشها در زمانی نیست که عراق در برخی میدانها پیروز بوده، یا حمله شیمیایی میکند. وقتی این واکنشها که در واقع واقعیت مسائل و همکاریهای عیان و پشت پرده را مشخص میکند، رو میشود که مثلاً ما این اوجگیری واکنشها را بعد از هر عملیات پیروزمندانه داریم، به ویژه عملیاتهای خاص. برای نمونه، پس از عملیات والفجر 8 که یکی از دورانهای اوجگیری جنگ شهرها و بمباران و موشکباران شهرهای ایران بود، «واشنگتنپست» در 24 آذر سال 1365 درست زمانی که ما در تدارک عملیات کربلای 4 بودیم، گزارشی را تنظیم میکند که در آن به همکاریهای اطلاعاتی ایالات متحده با عراق برای بمباران و موشکباران شهرهای ایران اشاره میکند. این واکنشها پس از پیروزیهای ما در عملیاتهایی، مانند والفجر 8 و کربلای 5 بسیار بوده و علنیتر هم شده است. سخنگوی کاخ سفید پس از عملیات کربلای 5 به طور رسمی در جمع خبرنگاران اعتراف و اعلام کرده است پیروزی عراق غیر ممکن است و پیروزی ایران هم اصلاً خواسته ما نیست؛ لذا همه باید به عراق برای مقابله با ایران کمک کنند.
تا اینجا سخن از ابعاد جهانی دفاع مقدس بود، درباره بعد داخلی آن نیز بفرمایید.
در بعد داخلی و شاید حتی در همه ابعاد دفاع مقدس باید نقش و رهبری شخص حضرت امام(ره) را در نظر داشت. امام(ره) با برانگیختن مردم جنگ را اداره کرد. گفتنی است، مردم یا همان بسیجیان 85 درصد رزمندگان ما را تشکیل میدادند. ببینید صحبت از 85 درصد سرباز اجباری نیست، صحبت از 85 درصد نیروی داوطلب مردمی است که از 15 سال تا بالای هفتاد سال رزمندگان جنگ را تشکیل میدادند و همه با اشاره حضرت امام(ره) وارد جنگ شده بودند. کسی در شروع جنگ چنین قدرتی را تصور نداشت که امام با آن بتواند جنگ را اداره کند. از طرفی جنگ ما در شورای عالی دفاع اداره میشد، همه تصمیمات تا زمانی که فرمانده جنگ مشخص شد، در این شورا مصوب میشد و بعد از آن هم که فرمانده جنگ و قائم مقام فرمانده کل قوا مشخص شد، باز شورای عالی دفاع و شخص فرمانده جنگ تصمیمگیر نهایی برای انجام هر عملیاتی بودند.
ما در حوزه دفاع مقدس به ویژه اخیراً روایتهای مختلفی میشنویم. به قولی «هر کسی از ظن خود» روایت میکند که گاهی با روایتهای مخدوش و ناقص و بریده شده و غلو شده در جنگ روایتها مواجه میشویم. در این حوزه مرکز اسناد تاکنون چه فعالیتهایی انجام داده تا در این جنگ روایتها روایت واقعی و مستند باشد؟
دفاع مقدس هویت تاریخی و عامل پیشرفت و اقتدار ماست. حمله به این روایت یا همان جنگ روایتهایی که فرمودید برای زدن عقبه هویت و اقتدار است. هفته دفاع مقدس فرصتی است که ما یک بازخوانی از این مهم تاریخ انقلاب داشته باشیم و این در مابقی فصول سال نیز تداوم داشته باشد.
ما از یک واقعه در دفاع مقدس روایتهای متعدد از یک رزمنده تا یک فرمانده سطح عالی جنگ داریم که هر یک از زاویه دید خود واقعه را روایت کردهاند. مرکز اسناد به لطف آن گنجینه بسیار غنی و عالی که به همت دوستان در دوران دفاع مقدس جمع شده است، از نظر سند غنیترین مجموعه در کشور است. این اسناد باید تدوین و کار شود تا برای پژوهشگران قابل بهرهبرداری باشد. صوتها، فیلمها، نامهها، اسناد مکتوب مانند دست نوشتههای روزنگار راویان و فرماندهان و بسیاری دیگر از این دست اسناد در اختیار ما بوده که بخشی انجام شده؛ اما در گذشته سرعت کار کم بوده و امروز با سرعت بسیار بیشتری در حال تدوین و آمادهسازی بخشهای مانده آن برای استفاده پژوهشگران هستیم. الآن شاید فقط حدود دو درصد از اسناد ما طبقهبندی دارد، البته تاکنون توانستهایم بخش زیادی از این اسناد را در قالبهای مختلف منتشر کنیم. در مرکز هم به روی همه پژوهشگران باز است. روزنگارهای دفاع مقدس یکی از خروجیهای بررسی و گویاسازی این اسناد است. در کنار آن کارنامههای عملیاتی و اطلس عملیاتها و اطلس کلی دفاع مقدس و سایر روایتهای اسنادی را داریم.
در جمعبندی این اسناد خودتان پاسخ کدام شبهه از دفاع مقدس را تجربه کردید؟
بنده خودم در دفاع مقدس حضور داشتم و مسئول تبلیغات یکی از قرارگاهها و مسئول تبلیغات قرارگاه خاتم بودم؛ از این رو میتوانم بدون رجوع به اسناد پاسخ بسیاری از شبهات را بدهم؛ اما جالب این است که تنها یک آمار ساده از دستهبندی اسناد میتواند به شبهه پاسخ دهد که آیا فرماندهان جنگ با طراحی دقیق عملیاتی و نظامی جنگ را مدیریت میکردند یا خیر؟
در دستهبندی اسناد آماری متوجه شدیم فقط 80 درصد صوتها که از همه جلسات قرارگاهها، لشکرها، تیپها و سایر موارد وجود دارد و شاید تقریباً ما صددرصد این جلسات را به صورت صوتی داریم، مربوط به طراحی عملیاتها است. در همه این جلسات مباحث تخصصی و مهمی مطرح میشده که در کتابهای اسنادی همه موجود است. حال به این نکته توجه کنید که ما در دفاع مقدس عملیاتهای پیچیده و بیسابقه کم نداشتیم، برای نمونه عملیات والفجر 8. هشت ماه عقبه طراحی و جمعآوری اطلاعات و شناسایی، در حفاظت اطلاعات کامل و تحت دید دشمن و هشتاد روز عملیات در خاک دشمن با آن همه مختصات خاص و شیوه عملیاتی که امروز برای همه دانشگاههای نظامی جهان با اهمیت است.
سردار از فعالیت های مرکز میفرمودید، لطفا ادامه دهید.
بله، حجم عظیمی از صوتها پیادهسازی شد، گویاسازی، مقابلهسازی و کارهای تخصصی دیگر روی اینها انجام شد و به صورت دستهبندی شده بایگانی شد. همچنین، قراردادهایی با نویسندگان و پژوهشگران دفاع مقدس بسته شد و تاکنون تعداد زیادی کتاب در حوزههای مختلف در راستای این اسناد تولید شده است. بسیاری از اسناد هم در قالب قراردادهای جدید کار تولید آثارش در حال انجام است. ما تا الآن 40 عنوان روزشمار جنگ را منتشر کردیم که همه اسناد منحصربهفرد هستند. این را بگویم که در این مدت بیش از سه سالی که بنده در مرکز هستم آثار تولیدی مرکز سه برابر شده است. در هفته دفاع مقدس هم از 170 اثر جدید اسنادی رونمایی میکنیم.
شما مصاحبههایی هم با فرماندهان دفاع مقدس انجام میدهید، درست است؟
بله، این پروژه تاریخ شفاهی جنگ است. مصاحبههای تخصصی با فرماندهان که با برخی از آنها حداقل 20 جلسه تا بالای 150 جلسه مصاحبه شده و بخشی هم در حال انجام است. برای هر فرمانده یک پژوهشگر میرود تمام اسناد موجود را مطالعه میکند و با اطلاعات اسنادی با آن فرمانده وارد مصاحبه شده و کار پیش میرود. با سرلشکر رضایی 170 جلسه، با سرلشکر رشید 70 جلسه، با سرلشکر صفوی 70 جلسه و با مابقی فرماندهان با تعداد جلسات کمتر و بیشتر مصاحبه شده است. همچنین با افراد دیگری، مانند سردار جعفری بعد از فرماندهی سپاه 11 جلسه مصاحبه شده، با سردار فضلی عزیز نیز بعد از بهبودی بیماریشان تا کنون چهار جلسه داشتهایم. گفتنی است، حدود 300 نفر از فرماندهان قرارگاهها، لشکرها، تیپها و ردههای تخصصی جنگ را شناسایی کردهایم که کار با برخی انجام شده و برخی هم هنوز خودشان فرصت همکاری نداشتهاند. سال گذشته 43 فرمانده و امسال 40 فرمانده وارد این عرصه شدهاند. متأسفانه از سال گذشته تا کنون با فقدان سردار شهید سعید و بزرگوار حاج قاسم سلیمانی هم مواجه شدیم و نتوانستهایم با بسیاری از فرماندهان ارزشمند جنگ مصاحبه داشته باشیم. سرلشکر باقری، حاج قاسم سلیمانی، شهید همدانی، شهید شوشتری، شهید کاظمی و... .
در کنار این تاریخ شفاهی 20 ماه قبل از دفاع مقدس در قالب سی پروژه در 13 استودیو حرفهای در حال انجام است. به علاوه 400 فرمانده گردان در دفاع مقدس داریم که بیش از سه سال فرمانده گردان بودند. اینها شناسایی شدند و تا کنون با صد نفر از این عزیزان به ویژه در لشکر 41 ثارالله و 8 نجف مصاحبه شده است. تاریخ شفاهی 20 ماه قبل از جنگ و نیز تاریخ شفاهی سی سال بعد از دفاع مقدس و جبهه مقاومت هم در دستور کار است.
برای سی ساله بعد از دفاع مقدس هم برنامه دارید؟
بله، به تازگی قراردادهایی، مخصوصاً در زمینه فعالیتهای نیروی زمینی سپاه در مناطق شمالغرب و جنوب شرق و نیز مأموریتهای جبهه مقاومت بسته شده است.
خود سردار پاکپور هم عضو هیئت مدیره مرکز و جزء فرماندهانی هستند که تازه توافق کردیم با ایشان هم تاریخ شفاهی دفاع مقدس و بعد از آن در جبهه مقاومت و نیروی زمینی را بگیریم.
سردار سخن پایانی شما؟
سخن پایانی اینکه کار زیاد است و فرصت کم. ممکن است خیلی از عزیزانی را که امروز هستند فردا دیگر در جمع خود نداشته باشیم؛ پس باید بیشتر همت کنیم.