نگاه سطحی
به نظر بنده، با ماجرای سند ۲۰۳۰ خیلی سطحی برخورد شده است و در اینکه کار به سمت سطحی شدن کشیده شود و از آن عمقی که دارد و تهدیدات عمیقی که ایجاد میکند، فاصله بگیرد، افراد انقلابی و رسانههایی که خود را انقلابی میدانند هم نقش داشتهاند. خیلی اوقات باید در زمینه مسئله نفوذ بین همین افراد و رسانههایی بگردیم که مدعی انقلابیگری هستند، ولی مفاهیم اصیل انقلاب را به مباحث سطحی فرو میکاهند و دشمنیهای عمیق دشمن را به چند مصداق دستهجمعی کاهش میدهند و روی آن کار رسانهای انجام میدهند. متأسفانه، در سطح جامعه مسائل سخیفی که خیلی از آنها ارتباطی به ۲۰۳۰ هم ندارد، به اسم آن جا زده میشود و عمدتاً با نگاه سیاسی و برای اینکه دولت را تخریب کنند روی آنها کار رسانهای میشود و این تهدیدی است که در مسیر جهانیسازی ساختارهای فرهنگی و تمدنی این سند دنبال می شود.
در واقع عمق این میدان و عمق فرهنگی آن در لایههای بسیار عمیق ماجراست که جنس آن این است که برای ارزشهای عمدتاً مورد پذیرش غرب، چارچوبهای حکمرانی در نظر گرفته شود و همه کشورها آن را بپذیرند که در قالب همان حکمرانی جهانی، کار حکمرانی فرهنگی و تمدنی خود را ادامه دهند. در واقع، نوعی تسلیم در برابر فرهنگ غرب یا فرهنگ جهانی (عمدتاً فرهنگ غربی) است یا بهتر است بگوییم فرهنگ مادی است که در برابر این فرهنگ باید در لایه حکمرانی تسلیم شکل بگیرد. علت اینکه در دنیا مقاومت زیادی در برابر آن نمیشود، این است که در لایههای عمیق باید مسئله بازشناسی شود؛ وگرنه بسیاری از لایههای سطحی ۲۰۳۰ نه تنها بد نیست، بلکه خوب هم هست و اگر آن را برای هر انسان عاقلی مطرح کنید، میگوید چه حرفهای خوبی در آن آمده است. به همین دلیل نباید بحث را به لایههای سطحی ماجرا کشاند. بنابراین اصل ماجرا این است که سعی میکنند حکمرانی فرهنگی و کلاً حکمرانی به معنای عام را در مجموعه اسناد بینالمللی بیاورند که یکی از آنها سند ۲۰۳۰ است. درباره این سند سر و صدا شده که آن را از دست کشورها خارج کنند و در مدلهای جدید به جریانهای فراملی و بینالمللی بسپارند که این خطر اصلی جریانهای حکمرانی بینالمللی یا جریانهای جهانیسازی حکمرانی است؛ در این بین سند ۲۰۳۰ بد شناخته شده است، در حالی که فقط این سند نیست و بسیاری از اسناد دیگر همین کار را انجام میدهند. بنابراین، هشدارهایی را که رهبر معظم انقلاب مکرر میفرمایند، باید در این سطح عملیات و این عمق میدان دید، نه در سطح چند مورد ظاهری.
میتوان گفت، بسیاری از کارها در کشور ما و دیگر کشورها انجام شده که ارتباطی هم به سند 2030 نداشته است و تا کنون هم صدای کسی درنیامده است. این در حالی است که سند 2030 چتری بالای این کارها میگذارد و سعی میکند یک هماهنگی و همافزایی در این مسیر ایجاد کند، وگرنه ما پیش از سند ۲۰۳۰ و پس از آن، فرق خیلی فاحشی را در عملیاتهای اجرایی کشور نداریم. آنهایی که خطا میکردند، کماکان خطا میکنند، منتها شاید کمی منظمتر، همافزاتر و جهتگیریتر شده است. عمده نیروهایی که بیخیال بودند و کاری را که باید انجام میدادند، انجام نمیدادند خطرشان بیش از آنهایی است که در حال خطا کردن هستند. این خطای فاحش راهبردی جبهه انقلاب است که کمکاریها و خطاهای گسترده این سالهای پس از انقلاب در حوزه فرهنگ و تعیلم و تربیت را بخواهد با یک مسکن و مخدری به اسم ۲۰۳۰ کاهش دهد یا برای نمونه علیه دولت عقدهگشایی کند و دوباره کارهایی که باید انجام میشده انجام نشود. بنابراین بسیاری از کارهای زیرساختی فرهنگی و تربیتی که باید در این سالها انجام میشده، نشده و کم و بیش هم عامدانه یا غافلانه خطاهایی داشته و کماکان هم ادامه دارد، چه سند ۲۰۳۰ بود و چه نبود، فقط در حال ایجاد چتر بزرگ جهانی و یک همافزایی بلندمدت هستند که آن هم متأسفانه از رصد رسانههای انقلاب دور است. با این نگاه، ۲۰۳۰ سندی نیست که بگوییم اجرا نمیشد و حالا در حال اجرا شدن است. درباره جایگزینی این سند باید گفت که ما سند تحول بنیادین را داریم. درست است که ما در سندنویسی سابقه غرب را نداریم، اما خود سند تحول، سند بسیار ارزشمندی است و با همه ایراداتی که دارد، تا حدودی قابل اجراست. مهمترین نکته این است که در سند تحول بازبینیهای دورهای دیده شده که الآن متأسفانه انجام نشده و اگر آن بازبینیها هم به موقع انجام شود، انشاءالله این سندی خواهد بود که چه خود و چه اجزای زیرمجموعهاش میتوانند چشمانداز افق را برای نظام تعلیم و تربیت و فعالان تربیتی روشن کنند و مجموعه نظام تعلیم و تربیت را در مسیر اهداف انقلاب اسلامی بتوانند پیش ببرند.
اینکه برخیها در ذکر مصادیق سند 2030 میگویند آموزش جنسی اینطور یا آنطور شده، به نظرم عمده اینها عقدهگشایی سیاسی علیه دولت است، کما اینکه در دولتهای قبلی و دولت اصولگرا هم خطاهای فاحش بسیاری از همین سنخ رخ میداد که هیچ کسی صدایش درنیامد؛ دیگر اینکه این مسائل پیش از این هم انجام میشد و هرگز ربطی به سند ۲۰۳۰ ندارد. به نظر بنده سراغ مصادیق رفتن خطای بزرگی است، نه اینکه آنها را کنار بگذاریم؛ اما مصداق را با حق میسنجیم نه با ناحق. عمدتاً باید ببینیم ضروری است چه کارهایی نسبت به حق انجام دهیم و چه کارهایی نباید انجام دهیم، نه اینکه بخواهیم یک جزء کوچک را آن هم جزء خیلی کوچکی از سند ۲۰۳۰ که شاید اشارهای به آموزشهای جنسی یا برابری جنسیتی شده باشد، تا این حد نازل و سطحی در رسانهها برخورد کنیم.
محمد آزین
سهل انگاری و بی تقوایی
بر اساس جهانبینی و تفکری به نام لیبرالیسم آن هم از نوع لیبرالیسم آمریکایی، سند 2030 نوشته شده است. از این منظر میگویم «لیبرالیسم آمریکایی»؛ چون قرائتهای گوناگونی از لیبرالیسم و دموکراسی وجود دارد؛ اما نوع آمریکایی آن دوست دارد که خود را به جهان تحمیل کند. مبتنی بر اینکه خدا در زندگی انسان تأثیری ندارد و یک حیوان فیزیولوژیک پیچیده به شمار میآید، این سند را در زمینه آموزش تدوین کردهاند. در واقع، ما از پایه به لحاظ اعتقادی، تعریف جهان، انسان و نسبت انسان با خدا با این سند مشکل داریم؛ بنابراین حتی در جاهایی که واژههایی شبیه واژههای ما به کار بردهاند، اشتراک موجود فقط لفظی است؛ برای نمونه خانواده از نظر آنها تعابیر دیگری دارد، مثلاً کسی که با سگ هم ازدواج کند، تشکیل خانواده داده یا همجنسگرا و ازدواج نامشروع نیز از دید آنها خانواده است. در حالی که در ادیان الهی به ویژه اسلام مفهوم این عبارت متفاوت است؛ از این رو اجرای سند 2030 مانند دستورالعملی است که تربیت ما را به سمتی میبرد که نقطه مقابل اسلام است.
ما در کشورمان سند تحول بنیادین در آموزش و پروش داریم ؛ نمیتوان گفت این سند اجرایی نشده؛ اما به طور اساسی هم مبنا قرار نگرفته است. در واقع باید افرادی وجود داشته باشند که این را باور داشته باشند و مبنا قرار دهند و برای تحقق آن برنامهریزی کنند؛ چراکه این سند، بالادستی است و باید برای تحقق آن کتابهای درسی و دروس تغییر کند و آموزش و پرورش ما متحول شود. همچنین معلم، دانشآموز و کرامت آنها باید تعریف شود، در این صورت میتوانیم به سمت هدفگذاریهایی که در این سند شده، مانند تربیت جوان مؤمن انقلابی برویم.
ممکن است در برخی جاها سند 2030 به صورت نامحسوس اجرا شود، اما به صورت رسمی و نظاممند این کار انجام نمیشود، البته ممکن است شیطنتهایی در لابهلای بعضی از این نظام عریض و طویل آموزش و پرورش وجود داشته باشد و گاهی یک نفر بیتقوایی کند که ناخودآگاه با سند 2030 منطبق شود. در حالی که ممکن است هدف اجرای آن نباشد، مانند بحثهایی که درباره حجاب یا رابطه با جنس مخالف بیان میکنند که گاهی تراوشات ذهن معیوب خودشان است؛ اما برحسب اتفاق با این سند تطابق پیدا میکند. بنابراین، نمیتوان گفت این سند اجرا میشود.
کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به طور جدی پیگیر این ماجراست که سند 2030 در کشور اجرا نشود و ما جلسات مستقلی نیز در این زمینه داشتهایم و قرار است به طور اساسی جلساتی با حضور وزیر آموزش و پرورش گذاشته شود تا این موضوع بیشتر و تخصصیتر پیگیری شود.
مهرداد ویسکرمی
اقدامات همراستا با اهداف 2030
ما به همراه جمعی از دوستان یک کتاب درباره اشکالات سند 2030 به نام «نقد و بررسی سند 2030» نوشتهایم. در حقیقت، سند 2030 یعنی اینکه ما در حوزه فرهنگی و آموزش و پرورش وابستگی تمام به غرب داشته باشیم. این حرف ما از این منظر نیست که همه چیز غرب بد است، نه اینطور نیست؛ بلکه حرف ما این است که وابستگی آموزش و فرهنگ به دنیای غرب و مادی، بد است. سند 2030 میخواهد بگوید بچههای ما نباید با آموزههای دینی رشد کنند و باید با یک آموزههای بینالمللی و مادی رشد کنند. در نتیجه این محل اشکال و بحث است. برخی از این آموزهها در کتابها در حال گنجانده شدن است، همچنین با وجود نرمافزار «شاد» که بچههای محصل به دلیل وضعیت کرونایی و آموزش غیرحضوری مدارس، در حال استفاده از آن هستند، به نوعی این سند به بچهها تزریق میشود. در نتیجه همه اینها از عناوین مختلف سند 2030 است. بنده این مطلب را تأیید میکنم که این سند در حال اجرا شدن در گوشه و کنار کشور است. برای نمونه، وقتی نیامدهایم زیرسازی شبکههای مجازی داخلی را ایجاد کنیم و با توجه به اینکه خود به خود فرزندانمان با استفاده از اینترنت به فضاهای مجازی آزاد و شبکههای مختلف از جمله اینستاگرام و غیره دسترسی دارند، به خیلی از مفاسد دسترسی پیدا میکنند که همه اینها چه بخواهیم و چه نخواهیم در راستای سند 2030 است. حالا اسمش را نمیآورند؛ اما خودش را اجرا میکنند. بنابراین همین اجرای نرمافزار شاد که در حال اجرا شدن در کشور است، یکی از بدنههای سند 2030 است. آموزش و پرورش یک نظام جامع دارد که قبلاً به تصویب و تأیید مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین رهبر معظم انقلاب رسیده است. این نظام جامع همان سند تحول بنیادین است که جایگزینی برای سند 2030 است اما اجرا نمیشود، چرا که دولت به سند تحول بنیادین اعتقادی ندارد که کمیسیون فرهنگی حتماً این موضوع را پیگیری میکند.
حجتالاسلام جواد نیکبین