امروزه، شبکهها و رسانههای اجتماعی دیگر تنها بستری برای سرگرمی و ارتباطات فردی و اجتماعی شهروندان به شمار نمیآیند، بلکه یکی از مهمترین ابزارهای پیشبرد دیپلماسی و اعلام سیاستهای داخلی و خارجی کشورها هستند، چرا که دیگر فعالیت در رسانههای اجتماعی، یک فعالیت فردی و محدود به منتشر کردن قدری متن و تعدادی عکس و «لایک» و «فالو» کردن دوستان و آشنایان نیست، بلکه امروز در قالب همین متنها و عکسها، سیاستها و منافع ملی، منطقهای و حتی فرامنطقهای دولتها پیگیری میشود.
سال 2007 را میتوان نقطه شروع این تغییر کارکرد و تبدیل شدن رسانههای اجتماعی به ابزار دست سیاستمداران دانست؛ زیرا در این سال «باراک اوباما» برای نخستین بار پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به شکل جدی فعالیت در فضای مجازی را آغاز کرد و موفقیت او در انتخابات با تکیه بر فعالیتهای مجازی، زمینه جلب نظر دیگر سیاستمداران جهان به شبکههای اجتماعی را فراهم کرد و رهبران سیاسی غرب یکی پس از دیگری به این فضا پیوستند.
باید به این نکته توجه داشت که در فضای سیاسی و دیپلماسی و در بین دهها شبکه اجتماعی تنها «توئیتر» توانسته به رسانه اول رهبران سیاسی جهان بدل شود که این مسئله نیز از ماهیت وجودی این رسانه و تجمع نخبگان سیاسی و رسانهای در آن نشئت میگیرد.
توئیتر به منزله یک رسانه میکرو بلاگ یا نوشتارهای کوتاه، از نظر ضریب نفوذ در حوزه دیپلماسی و سیاست رتبه اول را به خود اختصاص میدهد؛ زیرا غالباً اخبار دنیای سیاست، نخستین بار در توئیتر منتشر میشوند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور منفور آمریکا را میتوان یکی از فعالترین رؤسایجمهور جهان در عرصه «دیپلماسی مجازی» یا به عبارت دقیقتر «دیپلماسی توئیتری» دانست. وی در طول شبانهروز بارها درباره مسائل داخلی و خارجی آمریکا توئیت منتشر میکند و به همین دلیل نیز حدود 86 میلیون کاربر عمدتاً خبرنگار و سیاستمدار، دنبالکننده حساب توئیتر وی هستند؛ از جمله جدیدترین توئیتهای پر حاشیه وی میتوان به اعلام عادیسازی روابط بین امارات متحده عربی و بحرین با رژیم صهیونیستی اشاره کرد.
البته جالب است که توئیتر و دیگر رسانههای اجتماعی پر مخاطب، از سوی بیشتر دولتها رسماً به منزله یک رسانه رسمی در نظر گرفته نشدهاند؛ اما خواهی نخواهی به دلیل ضریب نفود و تأثیرگذاری بالای این رسانهها بر افکار عمومی حتی در کشورهایی، مانند ایران که بیش از ده سال از فیلترینگ توئیتر میگذرد عملاً این رسانه به مثابه یکی از مهمترین منابع خبری کشور مطرح بوده و کمتر مسئول و سیاستمدار شناخته شدهای را میتوان یافت که در این بستر فعالیتی نداشته باشد.
در واقع، ارزش توئیتر و دیگر رسانههای اجتماعی بیش از آنکه ناشی از رسمیت آنها باشد، از ارزش مبادلهای و تعاملی آنها نشئت میگیرد؛ به این معنا که فعالیت شخصیتهای رسمی در فضای غیر رسمی موجب تولید پیامهای مطلوبتر و باورپذیرتر برای مخاطب میشود که اتفاقاً این کارکرد توأمان رسمی و غیر رسمی موجب افزایش ضریب تأثیرگذاری رسانههای از جنس توئیتر بر افکار عمومی شده است.
لذا با توجه به فعالیت قابل توجه مسئولان و فعالان فرهنگی و مجازی کشورمان در این فضا و همچنین نیاز مبرم جبهه مقاومت به بسط و توسعه گفتمان انقلاب اسلامی در سطح افکار عمومی منطقه و جهان، آن هم در قالبهای نوین از جمله فضای مجازی به نظر میرسد نهادهای مسئول در حوزه فضای مجازی باید به این رسانه باز نگاهی داشته و آن را بستری جدی برای پیشبرد دیپلماسی عمومی و دیجیتال جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و جهان در نظر بگیرند.