این سخن غلط نیست اما...
این سخن، سخن غلطی نیست؛ اما در زمانه و زمینه و از سوی کسی گفته میشود که تا دیروز تنها راهحل مشکلات ایران را تعامل با غرب و دیدن کدخدای دهکده جهانی میدانست و امروز خود و دولتش به گونهای عمل میکنند یا به تعبیر بهتر با گونهای از بیعملی در مواجهه با مشکلات عدیده مردم در حوزه اقتصاد و مسائل معیشتی روبهرو هستند که گویی اساساً مسئولیتی متوجه آنها نیست! بله این سخن غلط نیست و هیچ گاه در طول چهار دهه از انقلاب غلط نبوده است؛ چرا که ملت ایران با تمام تار و پود جانش دشمنی و نامردی آمریکا و اذنابش را حس کرده و به این بیان امام راحل که «تمام بدبختیهای ما زیر سر آمریکاست» اعتقاد داشته و دارد. البته علاج کار را نیز منطبق بر کلام امام و رهبری عزیز «روی پای خود ایستادن و مردانه به مصاف دشمن غدار رفتن» میدانست و میداند؛ ازاین رو ملت ایران هیچگاه متوقف نشد و به راهها و ظرفیتهای بومی و ملی در تقویت مؤلفههای قدرت ملی اندیشید و پیش رفت تا این پیشبرندگی در حوزه ساخت صنایع دفاعی خود به مسئله و مستمسک تازه دشمنان علیه جمهوری اسلامی تبدیل شد.
اما چرا این بازخوانی واقعیت دشمنی آمریکا از سوی دولتمردان با نقد مواجه میشود؟ تصور کنید در ایام دفاع مقدس که جمهوری اسلامی نوپا به دلیل ایدئولوژی اسلامی و انقلابیاش شدیدتر و ناجوانمردانهتر از امروز تحت تحریم غرب و شرق بود، با همین نگاه گره زدن حل مشکلات به زلف تحولات خارجی و مذاکره با آمریکا میخواستیم از نهال نورس انقلاب صیانت کنیم، چه میشد؟! اما امام و مردم ایران راه ایستادگی و مقاومت را برگزیدند و فتحالفتوحها در عرصههای مختلف از انسانسازی تا مهماتسازی، از ایثار و ترجیح برادر مؤمن بر خود در برخورداری از ارزاق و کالاها در جامعه جنگزده دیروز تا جان بر کفی در جبههها و صدها ارزش دیگر آفریدند و از این منظر جنگ ما به تعبیر رهبر عزیزمان، گنجی تمامنشدنی است.
بازتاب و بازیگران خط تحریف
مردم اصل آدرسدهی رئیسجمهور به دشمنی آمریکا را قبول دارند؛ اما به دلیل استشمام بوی مسئولیتگریزی از آن نگرانند. مسئولان محترم دولت تا لحظه آخر موظفند همانند سالهای آغازین کار دولت با شور و شوق و میدان دادن به استعدادهای درونی کار کنند و پای کرده و ناکرده خود بایستند. مردم ایران ریشه مشکلات را میفهمند و فراتر از اثرگذاری 30 تا 40 درصدی مرتبط با تحریم و شرایط رکود کرونایی، با تمام وجود تعطیلی و توقف نظارتها و کاهش اقتدار دولت و سازمانهای مسئول در برخورد با مشکلات و مسببان آنها را حس میکنند و به آن معترض هستند. البته بدتر از آن، از تحلیل و تفسیرهای افراد و جریانهایی که به دنبال صید ماهی مقصود سیاسی خود از آبگِلآلود هستند و اتفاقاً آنها آدرس غلط در راستای اهداف و انگیزههای جناحی و سیاسی خود میدهند، عصبانی و ناراحتند. این افراد و جریانها که دیروز سینه چاک دولت بودند و صدای حمایتشان گوش فلک را کَر کرده بود، امروز نه تنها به دولت متبوع یا اجارهای خود کمک نمیکنند، بلکه حساب خود را از دولت جدا کردهاند تا کلاهی از این نمد برای انتخابات 1400 برای جریان و همکیشان خود بدوزند. حتی در گامی فراتر از نقد و نامطلوب خواندن عملکرد دولت، به نقد عاری از سنجه انصاف نظام و رهبری نظام اسلامی روی آوردهاند. این صداهای نامبارک در شرایط جنگ تمام عیار اقتصادی دشمنی غدار به جای ایستادن در صف خودی و مساعدت به دولت و قوای دیگر برای برونرفت از مشکلات، با ارائه تصویری مشوش و برهمریخته، سمت و سوی پیکان مشکلات را به سمت حاکمیت و نظام دینی شیفت میدهند تا به زعم خود هم دامن خویش را از مشکلات مطهر کنند و هم حساب سیاسی و انتقام از موفقیت رویکرد و الگوی حکومت دینی بر مدل سکولار پیشنهادی خود را با نگاه انقلابی تسویه کنند! البته نتیجه کار آنها امروز مشخص است؛ آنها در این راه، دانسته و نادانسته آب به آسیاب دشمن میریزند!!
این خط سیاسی تحریفآمیز در تحلیل وضعیت کشور را میتوان در نامه سرگشاده جدید آقای موسویخوئینیها، مصاحبه حجاریان با سایت انصافنیوز(با عنوان حق بیاعتمادی مردم،۲مهر ۱۳۹۹) و یادداشت عباس عبدی در روزنامه اعتماد(به صورت تیتر یک با عنوان «پیشنهاد کنارهگیری رئیسجمهوری»،6مهر1399) مشاهده کرد. هر سه اینها به گونهای مطالبشان را با عناوین مختلف پردازش کردهاند که مدیریت و هماهنگی رسانهای و بازگشت عنوان «روزنامههای زنجیرهای» دهه 70 را تداعی میکنند. مضاف بر یکدستی شکلی، اینها در یک نقطه به تلاقی مشترک میرسند وآن، احاله مشکلات و آدرس غلط دادن به سمت رهبری و نظام اسلامی است. البته در کلام سران اصلی دولت و به ویژه مردم شریف ایران چیزی نمیتوان در این باره دید.
اتفاقاً روی سخن تفکر انقلابی با همین جریانی است که همواره با استانداردهای دوگانه رفتار کرده است. آقای موسویخوئینیها که معتقد است کسانی که مانع اصلاحات شدند و نگذاشتند مشکلات حل شود، باید در دادگاه وجدان مردم و تاریخ به این پرسش جواب دهد که مگر اصلاحات ادعایی شما چیزی جز وابستگی کامل و حاکم کردن تفکر غربی بر این کشور بود که مردم آن در 1357 بیرون کرده بودند؟ یا باید از کسی که پیشنهاد کنارهگیری رئیسجمهوری را در این شرایط میدهد تا در انتهای یادداشت خود در پاسخ گویی ضمنی به چرایی این پیشنهاد بیوجه این گزاره را محکم کند که«چون نمیگذارند رئیسجمهور کار کند»!! آیا اینها از این دلیلتراشی نخنما خسته نشدهاند و ملت آگاه از لایه درونی این فرافکنی مشکلات، حق ندارد فرار از مسئولیت آنها خالی کردن و پشت دولت در این شرایط حساس را بفهمد؟ رفیق دیگر آنها نیز با اتهام به دولت سابق و فعلی به دروغ گویی، این دروغ را ناشی از «دروغ بالادستی» دانست. آقای حجاریان! منظور روشنتر از روز شما از «دروغ بالادستی» کیست و چیست؟ آیا راهی که امروز شما و دولت مورد حمایت شما به انتهای بینتیجه آن رسیدهاید، از سوی همان بالادست روشنبین نهی نشده بود؟! چرا گوش نکردید؟ چرا دیروز حل مشکلات از طریق سازش با غرب را در بوق و کرنا کردید و رأی گرفتید، ولی امروز جسارت قبول اشتباه محاسباتی خود را ندارید؟ این است فرهنگ سیاستورزی شما؟
نتیجه
روند رو به تصاعد و افزایش فشارهای اقتصادی و معیشتی به مردم عزیز ایران، امروز گزارهای انکارناپذیر در کشور است؛ اما نحوه تحلیل آن و بررسی علتشناسی مسائل اخیر کشور در این حوزه اگر همراه با تأمل و دقت نظر نباشد و صرفاً با قصد و منظور مقصرتراشی باشد که به تبع آن، اختلافات جناحی سر برآورد و این روند دومینویی در کشور کِشدار شده روی اعصاب مردم خسته از مشکلات رژه رود، زود باشد به معضل ثانویهای منتهی شود که تبعات و آثار سوء آن به مراتب بیشتر و عمیقتر از مشکلات خواهد بود. آن خطر در کمین چیزی جز سایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی نیست! به عبارت دیگر، پینگپنگ نقدها و طعنههای عاری از ذرهای عمل و حل میدانی مشکلات بین دولت و جریانهای سیاسی همسو و منتقد، نه تنها گرهی از مشکلات نخواهد گشود که بر گرهها خواهد افزود و آنچه در این میان با سایش و کاهش مواجه خواهد شد، اعتماد مردم به دولت در وهله اول و نظام اسلامی در مرحله غایی است.امروز چارهای نداریم جز ایستادگی و کار برای حل مشکلات مردم و ما میتوانیم اگر دست روی زانوی خود بگذاریم و متحد و منسجم ذیل ولایت و رهبری حکیم انقلاب کار کنیم و به دولت با تمام نقدهایی که وارد است کمک کنیم، از این مرحله خطیر هم به فضل الهی عبور خواهیم کرد. انشاءالله