در آیان ماه 1357 دولت آشتی ملی که حدود دو ماه از عمرش میگذشت، در حال سقوط بود و شاه قصد داشت با نیرنگ دیگری، مانند معرفی دولت نظامی انقلاب را مهار کند؛ ولی امام خمینی(ره) در پیامی خطاب به مردم با دعوت به صبر و پایداری بشارت پیروزی داده و پیام میدهند: «اینجانب از ملت شریف ایران تشکر میکنم که با شجاعت و پایداری خود کنگرههای سقف ستمکاری را یکی پس از دیگری فرو ریخت و دلیرانه این بت شیطانی را شکست، عزیزان من صبور باشید که پیروزی نهایی نزدیک است.»
بنابراین فشار انقلاب رژیم شاه را وادار کرده بود که میدان را برای مردم بازتر کند و مردم از آزادی بیشتری برخوردار شده بودند. برای نمونه، سالها بود که سایه چنگال خونین سانسور را بر افکار خود میدیدند؛ به گونهای که نگهداری و خواندن برخی از کتابها ممنوع شده بود و حتی برای کتابهای ممنوعه فهرستی تهیه شده بود که از انتشار مجدد آنها جلوگیری میشد، عده زیادی به جرم داشتن یا خواندن کتابهایی چون ولایت فقیه امام(ره) و دیگر چهرههای علمی و فرهنگی محکوم شده و زندانی بودند؛ حتی برخی از مؤلفان رغبت به تألیف کتاب نشان نمیدادند، چون فضای سنگین استبداد و سانسور اجازه انعکاس افکار و اندیشههای سالم و آزادیخواهانه را نمیداد، اما ملت ایران به وضوح نتیجه پیروی و تبعیت از رهنمودها و رهبری امام خمینی(ره) را حس کرده بودند و کمکم رایحه پیروزی را که امام(ره) نوید آن را میدادند استشمام میکردند. همچنین، در این مقطع جشنهای نظام شاهنشاهی بیخاصیت شده بود، جشنهایی که سالها به نام روز چهارم آبان، نهم آبان یا جشنهای 2500 برگزار میشد و به نوعی بقای رژیم شاهنشاهی را توجیه میکرد، کاملاً رنگ باخته بود و با بیاعتنایی مردم روبهرو میشد، البته بعضاً هم با مقابله و واکنشهای خونینی همراه میشد؛ در نتیجه این برنامهها اعتبار و کارکردش از بین رفته بود و درست نتیجه عکس میداد و به نفع روند انقلاب تمام میشد؛ برای نمونه در چهارم آبان یا نهم آبان تعداد زیادی از زندانیان سیاسی به اسم عفو مولوکانه، آزاد میشدند؛ ولی مردم به درستی میفهمیدند که رژیم شاه تحت فشار انقلاب و مطالبات مردم به آزادی زندانیان سیاسی تن داده است. افزون بر این، خیلی به سرعت دیوارههای سانسور فرو ریخت و عمر عنوان «کتب ممنوعه» به پایان رسید و روز به روز به آگاهیهای سیاسی مردم افزوده میشد. روند انقلاب به گونهای پیش میرفت که امام(ره) لحظه به لحظه بر اوضاع مسلطتر میشدند و در مقام رهبر بلامنازع و بلامعارض نزد همگان پذیرفته شده بودند؛ به گونهای که همه جریانهای سیاسی چپ و راست و روشنفکران غربزده، ملیگراها و تودهایها خود را در چارچوب برنامههای امام(ره) و زیر چتر و رهبریهای ایشان قرار داده بودند و امام(ره) هم بسیار هوشیارانه عمل میکردند. ایشان روحیه نامتعادل و غیر عادی شاه و عناصر رژیم شاهی را به درستی شناخته بودند و هیچ کس بهتر از ایشان نمیتوانست جوانب احتیاط را لحاظ کند.