اول اینکه دو نامزدی که انتخاب میشوند از بین دو حزبی هستند که دهها سال است قدرت به صورت چرخشی بین آنها میچرخد که یکی حزب جمهوریخواه به رنگ قرمز و نماد آن فیل و دیگری حزب دموکرات به رنگ آبی و نماد آن الاغ است. در نظام انتخاباتی آمریکا یک شیوه خاصی از انتخابات به عنوان «الکترال کالج»ها یا مجمع برگزیدگان وجود دارد؛ یعنی اینها هستند که تعیین میکنند چه کسی باید وارد کاخ سفید شود. تفاوت این نظام با نظامهای انتخاباتی دیگر این است که در دنیا معمولاً مردم به صورت مستقیم به رئیسجمهور رأی میدهند و هر فردی که رأی بیشتری کسب کرد، رئیسجمهور میشود؛ اما در ایالات متحده آمریکا مردم علاوه بر اینکه به فرد رأی میدهند، به اعضای کالج الکترال یا همان الکتورها رأی میدهند که معمولاً از سوی دو حزب جمهوریخواه و دموکرات انتخاب میشوند. تنها شرط برای اینکه الکتورها انتخاب شوند، این است که نباید مقام دولتی داشته باشند. تعداد اینها بر اساس جمعیت هر ایالت است، یعنی هرچه ایالت پرجمعیتتر باشد، اعضای کالج الکترال هم بیشتر میشود. در کل برای آمریکا 538 الکترال کالج وجود دارد که اگر یک نامزدی بتواند 270 رأی را از بین این الکترال کالجها کسب کند، میتواند رئیسجمهور آمریکا شود. نکته جالب اینجاست که در آمریکا 11 ایالت پرجمعیت داریم؛ از جمله کالیفرنیا، نیویورک، تگزاس، فلوریدا، پنسیلوانیا، اوهایو، میشیگان، نیوجرسی، جورجیا و کارولینای شمالی. اگر یکی از نامزدها بتواند الکترال کالجهای این 11 ایالت پرجمعیت را به دست آورد، رأی بیش از 270 الکترال کالج را به دست میآورد، بنابراین حتی اگر در سایر ایالتها، یعنی در 39 ایالت دیگر هم هیچ رأیی به دست نیاورد، حد نصاب آن 270 رأی را میآورد و میتواند رئیسجمهور شود. به این ترتیب چون جمعیت ساکنان آن 39 ایالت، از مجموع شهروندان این 11 ایالت بیشتر است، این نامزد برنده بدون اینکه اکثریت رأی مردم را هم به دست بیاورد، میتواند وارد کاخ سفید شود. به عبارتی نظام انتخاباتی آمریکا لزوماً اینطور نیست که رئیسجمهور باید اکثریت آرا را به دست آورد. در سال 2000 میلادی «جرج دابلیو بوش» که معروف به بوش پسر است با آقای «اَل گور» رقابت کردند. «اَل گور» از حزب دموکرات بود که آن زمان و در دور قبل معاون آقای «کلینتون» بود و با وجود اینکه تعداد آرای مردمی«جرج دابلیو بوش» کمتر از آقای «اَل گور»بود، توانست وارد کاخ سفید شود. یا اینکه در دور بعدی انتخابات نیز همان اتفاق افتاد و خانم «کلینتون» سه میلیون رأی بیشتر از«دونالد ترامپ» داشت، اما چون الکترال کالجها به آقای «ترامپ» رأی دادند، ایشان انتخاب شد. البته علاوه بر سال 2000 و 2006 حداقل سه مرتبه دیگر هم در سالهای 1824، 1876 و 1888 این اتفاق در آمریکا افتاده است.
الکترال کالجهایی هستند که به آنها «بیوفا» میگویند؛ یعنی کسانی که وفادار نیستند. در واقع این افراد کسانی هستند که هر چند مثلاً مردم در یک ایالت به «جوبایدن» رأی دادهاند، اما این الکترال کالج بیوفایی میکند و رأی خود را به ترامپ میدهد؛ یعنی یک یا دو یا سه نفر ممکن است در ایالتی سرنوشت انتخابات را تغییر دهند، اما تنها برچسبی که به او میخورد بیوفایی است و ممکن است در دورههای بعد ایشان را به عنوان الکترال کالج انتخاب نکنند، اما روی انتخابات تأثیری ندارد و این انتخابات از نظر سیستم انتخاباتی آمریکا، قابل قبول است. در واقع این الکترال کالجها تحت تأثیر رشوهها، تهدیدها، فشارها و هزار و یک موضوع دیگر قرار میگیرند، بنابراین مردم آمریکا خیلی در این زمینه نقش تعیینکننده را ندارند و این نظام انتخاباتی که 300 سال پیش بنیانگذاری شده، ایرادات بسیاری دارد. نمونه، در حال حاضر شش نفر نامزد انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا شدهاند؛ نامزدهایی که از گروه مستقلها و آزادیخواهان نامزد میشوند، اسمی از این افراد نمیآید، چون رسانهای ندارند و اصلاً رسانهها آنها را حساب نمیکنند و تبلیغاتی هم برایشان نمیکنند و عملاً بایکوت میشوند. به عبارتی هیچ کس این افراد را به عنوان نامزد انتخابات ریاستجمهوری انتخاب نمیکند و احتمال اینکه اصلاً الکترال کالجها به اینها رأی بدهند، در واقع صفر است، چرا که هیچ گاه این اتفاق نیفتاده است. بالاخره حزب دموکرات و جمهوریخواه قدرتمند هستند و پول دارند که طبعا آنها این حالت را ندارند؛ بنابریان همه تحلیلگران و کارشناسها معتقد هستند نظام انتخابات آمریکا غیر دموکراتیکترین نظام انتخاباتی در جهان است، اما هیچ یک از این دو حزب که تأثیرگذار هستند، به نظام انتخاباتی ایراد نمیگیرند.