در روزگاری که عدهای به نام حقوق زنان، زن را اسیر هوا و هوسهای شخصی خود کردهاند، امثال «کیوان امام وردی»ها با اعتراف به 300 مورد تجاوز به عنف پس پرده حمایت از حقوق زنان و ایجاد فضای ولنگاری با طرح حضور زنان در ورزشگاه، آزادی حجاب و دوچرخهسواری و امثال آن دنبال رسیدن به سر منزل مقصود خود، یعنی هوا و هوسهای شخصی و آن «انقلاب جنسی» را ـ که هدف اصلی ایجاد تفکر فمنیسیم است ـ بار دیگر هویدا کردند. اما از آن طرف باید «محمد محمدی»هایی را دید که در انقلاب اسلامی زیاد هستند. غیرتمندانی که از نسل عاشوراییان هستند و معتقدند اگر یک بار دشمن انسانیت و بشریت به خیمههای اهل بیت(ع) یورش برد، دیگر نباید تاریخ بدین گونه تکرار شود. در دفاع مقدس خیلی از همین جوانها فقط به دلیل دفاع از ناموس و غیرتی که داشتند وارد عرصه میدان نبرد شدند تا دشمن به شهرها و زندگی آنها نرسد؛ اما ماجرای دفاع از حرم جلوه دیگری از غیرت این جوانمردان بود؛ آنجایی که دیدند حرم عمه سادات و عقیله بنیهاشم در خطر تعدی دشمن تکفیری است تا پای جان وارد میدان شدند و هزاران جوان فدای نابودی این جریان تکفیری شدند. همه ماجرای جنگ دفاع از حرم همین غیرت انقلاب اسلامی بود؛ اما ماجرای غیرت و مردانگی در محدوده همان جبههها متوقف نبود. در شهرها هم ماجرای عیاران و جوانمردانی را میشنویم که اگر روزی در دفاع مقدس هم خوش درخشیدند، به واسطه همان غیرتشان بوده است؛ مردانی چون حر انقلاب شهید ضرغام. اما اینبار ماجرای این غیرت نه در جبهه؛ بلکه در شهر است. تکرار تلخی که شهادت شهدای امر به معروف را به دنبال داشته است. اگر در مواردی بزرگمردی تذکری درباره یک منکر داده و به او تعدی شده و گاهی منجر به شهادت آن بزرگمرد شده است؛ این بار حد و شدت این خباثت در مورد شهید محمدی به اوج رسیده است. حال و هوای منزل و محله شهید را یکی دو شب بعد از شهادتش باید دید. در محله شهید و جلوی درب منزل او بسیاری جمع هستند؛ از مردم عادی تا نماینده و مسئول. خیلیها به دیدار این خانواده رفتند. چند ساعتی که جلوی درب منزل شهید باشی، صحنههای تعجب برانگیزی خواهی دید؛ جوانانی که در فراق دوست و رفیق گریانند. چشمهای پر بغض دوستان و البته جوانانی که شهید محمدی را نمیشناسند؛ اما غیرت و جوانمردی را دوست دارند و وقتی حماسه او را شنیدهاند بدون هیچ آشنایی قبلی مرید این غیرتمند شدهاند؛ اما همه ماجرا این نیست. به صورت متداول در مقابل منزل هر شهید اگر از هم محلیها و آشنایان حضور داشته باشند، اکثرا بانوان این جمع زنان چادری یا با حجاب کامل هستند. اما اینجا ماجرا کمی متفاوت است. اما یک چیز اینها را جلوی در این خانه کشانده و آن هم غیرت است. این غیرت همان گمشدهای است که این زنان متأسفانه در خیلی از مردهایی که در اطرافشان هستند نمیبینند. طرف دیگر ماجرا را باید مردم و مسئولان دانست. نباید اجازه دهیم خون شهید محمدیها در راه دفاع از نوامیس و امر به معروف و نهی از منکر هدر برود. چه بسیار افرادی که امروز به جرم امر به معروف و نهی از منکر محکوم شدهاند یا مجروح و شهید و این زیبنده حکومت اسلامی نیست. پس قوه قضائیه، مجلس، دولت و دلبستگان انقلاب هرکدام وظیفهای دارند که باید در این باره انجام دهند. باید حق خونهای ریخته شده برای فریضه امر به معروف و نهی از منکر و دفاع از نوامیس ملت را ادا کرد. قصاص قاتلان و متجاوزان این جنایت فجیع تنها یک عمل حداقلی است، باید به دنبال فراگیر کردن فریضه امر به معروف و نهی از منکر و ترویج درست آن و دفاع درست از آمران و ناهیان رفت؛ چرا که هرگونه تعلل یعنی شهید محمدیهای دیگری که خونشان علاوه بر عاملان، بر گردن قاصران ماجرا هم خواهد بود.