با توجه به تحولات اخیر در جهان، مختصری از وضعیت نظام آماری کشور و فعالیتهای مرکز آمار در سالهای اخیر بگویید.
در وضعیت فعلی دنیا و شیوع ویروس کرونا که بسیاری از مراکز آماری با مشکلاتی مواجه شده و بهصورت جزئی یا کلی تعطیل شدهاند یا خیلی از کشورها در انتشار آمارهای رسمیشان با مشکل مواجهاند، به لطف خدا و با همت جهادی که آمارگیران و دوستان ما در نظام آماری، مرکز آمار ایران، سازمان برنامه و بودجه و سازمان مدیریت و برنامهریزی استانها داشتهاند، هیچ خللی در تقویت آماری مرکز ایجاد نشده و همه آمارهایی را که تعهد کرده بودیم، در زمان خودش منتشر کردهایم. شعار امسال ما برای روز آمار و برنامهریزی؛ «ورود به قرن جدید با حکمرانی دادهها در نظام آماری نوین» است. به هر حال، ما در آستانۀ ورود به قرن پانزدهم هجری هستیم که موضوع انقلاب و حکمرانی داده بیش از هر زمانی مطرح است. از طرفی حکمرانی شایسته، بدون توجه به حکمرانی مبتنی بر شواهد و دادهمحور امکانپذیر نیست. ما امروز، در دنیایی زندگی میکنیم که حکمرانی سنتی باید به حکمرانی مبتنی بر داده تبدیل شود و هیچ گریزی از این تحول نیست که اقدامات و فعالیتهای خوبی در این راستا صورت گرفته است. نکته حائز اهمیت در موضوع آمار این است که ارزشافزودهای که از جریان و تبادل داده در کشور حاصل میشود، ارزش افزودۀ بسیار بالایی است. یکی از کوچکترین ارزش افزودههایی که حاصل شده است، صرفهجویی 35 میلیارد تومانی است که در سرشماری ثبتیمبنا یا ایجاد یک ثبت پایه برای عشایر کشور حاصل شده است و تنها با 8/1 میلیارد تومان سامانهسای زنده و پویا ایجاد شده است که هر روز هم بر کیفیت آن افزوده میشود و ضریب تکاثری که برای ارزشافزوده در نگاه ثبتیمبنا ایجاد میشود و مزایای جانبی که این فعالیت میتواند داشته باشد، بسیار بالاست.البته اجرای این کار، الزاماتی دارد که در همین راستا، ستاد ملی سرشماری ثبتیمبنا با عضویت وزارتخانهها و دستگاههای مربوطه، به ریاست سازمان مدیریت و برنامهریزی تشکیل شده است تا انشاءالله الزامات لازم مهیا شود و ما بتوانیم دادههای مورد نیاز را در این پایگاه تجمیع کنیم و نظام تبادل دادهها، بهگونهای باشد که جریان دادهها تسهیل شود و بتوانیم از این ارزشافزوده بسیار بالا که در اثر راهاندازی و اتصال این سامانهها به یکدیگر ایجاد میشود، به نفع کشور و برای بهینهکردن دولت الکترونیک و حکمرانی مبتنی بر داده استفاده ببریم.
اخیرا آماری مبنی بر کاهش نرخ بیکاری در ایام کرونا منتشر شد که بسیار سؤالبرانگیز بود. مرکز آمار معتقد است، این کاهش نرخ بیکاری به دلیل کاهش نرخ مشارکت است. در واقع مشاغل جدیدی ایجاد نشده؛ بلکه متقاضیان شغل کاهش یافتهاند؛ لطفاً بفرمایید اگر من امروز شاغل هستم و فردا به هر دلیلی بیکار شوم، چه زمانی جزء جمعیت غیر فعال و چه زمانی جویای کار به شمار میآیم؟!
چند حالت دارد؛ برای نمونه ممکن است شما فرد شاغلی هستید، اما به هر دلیلی به مرخصی میروید، طبیعتاً شما در مدت مرخصی خود کار نمیکنید؛ اما بیکار نیستید، زیرا کماکان شاغل هستید و قرار است به محل کار خود بازگردید، اما وقتی فردی از کار اخراج میشود، این اتفاق چند حالت دارد؛ اول اینکه فرد بیکار شده سرکار دیگری میرود، یا شغلی پیدا نمیکند؛ اما فعالانه در جستوجوی کار است و وقتی مأمور آمارگیری به آن مراجعه میکند میگوید من از کار اخرج شدهام، اما مکرر به بازار کار مراجعه میکنم و به دنبال یافتن شغل هستم اینجا فرد بیکار است، اما در حالت دیگر فرد بیکار شده تمایلی به یافتن شغل ندارد؛ در اینجا فرد جزء جمعیت غیر فعال به شمار میآید. در واقع یکی از دلایلی که نرخ بیکاری در ایام کرونا کاهش یافته، کاهش نرخ جمعیت فعال کشور بوده است.
افراد غیرفعال میتوانند در گذر زمان یا تغییر شرایط فعال یا افراد بیکار به غیر فعال و... تبدیل شوند؟
بله، در این موارد 9 حالت رخ میدهد که به آنها آمار جریان گفته میشود. برای نمونه، حدود 86 درصد از افرادی که در تابستان 1398 شاغل بودند، در تابستان 1399 نیز همچنان شاغل ماندند؛ یعنی آمار این افراد پایدار بوده است. اما حدود 36 درصد از افرادی که در تابستان 1398 بیکار بودند، همچنان در تابستان 1399 نیز بیکار هستند. حدود 88 درصد از افراد غیر فعال در تابستان 1398 نیز همچنان غیر فعال هستند؛ اما 41 درصد از کسانی که در تابستان 1398 بیکار بودند، در تابستان 1399 نیز همچنان بیکار هستند. میزان افرادی که در تابستان 1398 شاغل بودند؛ اما در تابستان 1399 بیکار شدهاند، فقط 4 درصد است. این آمار نشان میدهد تغییر حالتها کاملاً در جریان است.
همین آمارهایی که شما میگویید ممکن است برای خیلیها ابهام داشته باشد. برای نمونه، شما میگویید بیکارانی که شاغل شدند 41 درصد بودند؛ اما شاغلانی که بیکار شدند فقط 4 درصد بودند. این یعنی حدود نیمی از بیکاران شاغل شدهاند؛ اما فقط 4 درصد شاغلان بیکار شدهاند. چرا این آمارها برای مردم ملموس نیست؟
خب دلیلش تفاوت در اعداد این دو است. پایه جمعیتی شاغلان و بیکاران با هم متفاوت است. الآن جمعیت در سن کار ما 62 میلیون و 260 هزار نفر است که 36 میلیون نفر از جمعیت در سن کار ما غیر فعال و 2 میلیون و 470 هزار نفر بیکار و تعداد 23 میلیون و 500 هزار نفر نیز شاغل هستند. خب 4 درصد 23 میلیون نفر عدد بالایی است؛ اما 41 درصد 2 میلیون و 470 هزار نفر رقم چندانی نمیشود؛ یعنی نباید صرفاً به عدد مطلق توجه کرد. این همان بحث سواد آماری است که باید به این موضوعات دقت کرد و نباید صرفاً بر اساس اعداد مطلق قضاوت کرد.
تغییر سال پایه یکی از مواردی است که در نحوه محاسبه نرخ تورم مؤثر است. از طرفی سال پایه با توجه به تغییر سبد مصرفی خانوار تغییر میکند. با توجه به تغییر سبد مصرفی خانوار طی یک سال گذشته، مرکز آمار قصد دارد چه زمانی سال پایه را تغییر دهد؟
ما سال پایه را در سال 1400 تغییر خواهیم داد. معمولاً کشورها هر پنج سال یک بار سال پایه را تغییر میدهند؛ از این رو سال 1400 هم سال پایه شاخصهای قیمت و هم سال پایه حسابهای ملیمان تغییر میکند. مفهوم سال پایه هم این است که سبد مصرفی خانوار باید در یک سال یکسان باشد و شما نمیتوانید دو سبد مصرفی متفاوت را با هم مقایسه کنید که در یک سبد 475 قلم کالا و در سبد دیگر 500 قلم کالا وجود دارد؛ بعد هم مثلاً بگویید ارزش این سبد و سبد دیگر چقدر تغییر کرده است. شما باید هم اقلام و هم وزن سبدتان را ثابت نگه دارید. این اقلام و وزن باید از یک سال مشخص بیاید که به آن سال پایه گفته میشود. سال پایه در حال حاضر سال 1395 است و قبل از آن سال 1390 بوده است. در واقع بعد از سال 1400 شما سبد مصرفی جدیدی دارید که پایه آن سال 1400 است.
با توجه به هرم جمعیتی کشور آینده نرخ بیکاری را در آینده کوتاهمدت چگونه میبینید؟
رئیس مرکز آمار همواره باید از پیشبینی آمار امتناع کند. در واقع به دلیل شخصیت حقوقیام نمیتوانم پیشبینی داشته باشم، اما از دید کارشناسی و با بررسی سری زمانی قبلی نرخ بیکاری، به نظر میرسد نرخ بیکاری ما طی سالهای مختلف کم نوسان بوده و عموماً حول و حوش عدد 12 درصد در حال نوسان بوده است. بنابراین، بعید میدانم در سالهای بعد نیز تغییر چندانی رخ دهد. حتی اگر متقاضیان جدید کمتر شده و هرم سنی ما به سمت پیر شدن برود، باز هم چون برای محاسبه نرخ بیکاری جمعیت بیکار تقسیم بر جمعیت فعال میشود، این موضوع چندان تأثیرگذار نخواهد بود.