«وندی شرمن» سرپرست تیم مذاکرهکننده هستهای آمریکا در مذاکرات منتهی به برجام، به تازگی تأکید کرده است، به دلیل «تفاوت شرایط امروز با سال 2016 میلادی» و «پروسه حقوقی سخت بازگشت به تعهدات آمریکا در برجام»، دولت بایدن مسیر سختی را در این زمینه پیش رو خواهد داشت! به عبارت بهتر، از اکنون مقامات آمریکایی بهانهجویی را برای «کسب امتیازات بیشتر از ایران» در عین «عدم بازگشت واقعی به تعهدات» در قبال ایران آغاز کردهاند. مواضع شرمن و دیگر دموکراتها نشان میدهد، آنها قصد احیای توافق هستهای را نخواهند داشت و در عمل نیز به برجام باز نخواهند گشت! نباید فراموش کرد که نخستین کارشکنیهای علنی آمریکا در مغایرت با برجام، در دوران ریاستجمهوری اوباما و حضور دموکراتها در کاخ سفید صورت گرفت. همگان به یاد دارند که وزارت خزانهداری آمریکا در دوران اوباما و پس از انعقاد توافق هستهای، مانع عادیسازی روابط بانکی و اعتباری با ایران و لغو تحریمها شد. پس از آن نیز ترامپ با استفاده از ظرفیتهایی که دموکراتها در برجام و خارج آن تعریف کرده بودند(به ویژه ساز و کار ماشه و لزوم تأیید تعلیق تحریمهای ایران در بازه زمانی ۱۲۰ روزه از سوی رئیسجمهور آمریکا) از این توافق خارج شد؛ از این رو، دموکراتها «شریک جرم اصلی» ترامپ در خروج از برجام به شمار میآیند.
لذا دموکراتها با ظاهری متقاوت از ترامپ، پیشبرد فرایند اعمال فشار علیه کشورمان را در دستور کار قرار خواهند داد. چرا که سران حزب دموکرات معتقدند، اگر آنها بخواهند به برجام بازگردند، باید از جمهوری اسلامی ایران امتیازات جدید و بیشتری بگیرند! منظور دموکراتها از امتیازات جدید، دائمی کردن محدودیتهای مشخص شده زمانی در برجام و خلع سلاح موشکی ایران است. همچنین آنها درصددند محدودیتهای گستردهای را در ارتباط ایران با گروههای مقاومت در منطقه ایجاد کرده و در نهایت، افزایش دسترسی بازرسان آژانس (جاسوسان آژانس) را به اماکن نظامی و امنیتی حساس در ایران فراهم کنند.
براساس رفتار مشابه دموکراتها و جمهوریخواهان است که وزیر انرژی رژیم صهیونیستی (اشتاینیتز) بعد از پیروزی بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا میگوید: «اگر دولت بایدن با ایران توافق کند، ایران ضعیف باقی خواهد ماند. ایران در وضعیتی دشوار قرار دارد و حتی اگر توافق هستهای دیگری با آمریکا منعقد کند، وضعیتش تغییر نخواهد کرد.»
وزیر خارجه آلمان نیز با ابراز خرسندی از پیروزی بایدن اعلام میکند: «باید با ایالات متحده و ایران درباره اینکه آیا امکان گسترش این توافق، به نحوی که بتوان مسائل دیگر را در آن گنجاند وجود دارد یا خیر.» با استناد به مواضع وزیر خارجه و همچنین تلاش فرانسویها و شخص مکرون در گنجاندن بندهای دیگر به برجام که عملاً سبب تهیسازی قدرت جمهوری اسلامی است، به نظر میرسد که غرب به دنبال توطئه خطرناک دیگری در بستر دیپلماسی باشد.
اندیشکده مرکز امنیت آمریکایی نیز در مقالهای با عنوان «ریلگذاری مجدد برای تعامل با ایران» مینویسد: «ایران برای رهایی از سیاست فشار حداکثری، به سمت مذاکره با جو بایدن خواهد رفت.» این اندیشکده استراتژی دیپلمات آمریکا برای مذاکره با ایران را چنین برمیشمارد:
الف: جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای». منظور آنها در این بند این است که بند غروب در برجام را حذف کرده و محدودیت جمهوری اسلامی ایران را مادامالعمر کنند. سیاستی که در قاموس ملت ایران نیست و دولتمردان باید در این زمینه حساسیت خاصی داشته باشند.
ب: مهار سیاستهای منطقهای ایران که به منافع آمریکا ضربه وارد نکند.» به این معنا که اگر سیاست آمریکا ایجاد داعش در منطقه است، نباید ایران مخالفت کند یا اگر گروه تروریستی دیگر به همراه رژیم صهیونیستی امنیت منطقه را برهم زدند، ایران نه تنها مخالفت نکند؛ بلکه باید رفتاری شبیه سعودیها ایفا کند و فرش قرمز زیر پای آنها پهن کند. این سیاست که در زمان اوباما از آن به برجام 2 یاد میشد و در زمان ترامپ نیز در قالب مذاکره همراه با 12 شرط که پمپئو مطرح می کرد، دنبال شد، همگی اینها برگرفته از یک هدف است، نرمالسازی ایران از دیدگاه آمریکا.
حال که قدرت در آمریکا بار دیگر به دموکراتها رسیده، آنها نه تنها با بازگشت به برجام به تعهدات خود عمل نخواهند کرد؛ بلکه با رفتارهای سمبلیک به دنبال امتیازگیری بیشتر از ایران خواهند بود. آمریکای زمان بایدن به دنبال اعتمادسازی با ایران به صورت نمادین خواهد بود. پیشنهاد اندیشکدههای آمریکایی به بایدن در این زمینه به این صورت است که «محدودیتهای سفری که ترامپ در نظر گرفته بود باید توسط بایدن لغو شود، تحریمهای سمبلیک مقامات ایرانی برداشته شود، از بسته حمایتی صندوق بینالمللی پول در مورد کرونا حمایت کند و گامهای عملی برای برداشتن تحریمهایی که مانع از ارسال تجهیزات درمانی ویژه کروناست، بردارد. بدیهی است که هیچ یک از تعهدات مطرح شده مربوط به خود آمریکا در مرحله اول نمیشود و این اقدامات در مقابل تعهدات جمهوری اسلامی حتی ارزش پرداختن نیز ندارد. آمریکا تا به الآن اثبات کرده است که ارادهای بر انجام تعهدات خود مبنی بر لغو تمامی تحریمها که در برجام به آنها متعهد شده است، ندارد. تا به الآن جمهوری اسلامی ایران هیچ نفعی را در ارتباط با برجام نداشته و برای زنده نگه داشتن آن هزینههای سنگینی را پرداخت کرده است. بیشتر تحریمها را بعد از برجام تحمل کرد، اما خودش را با برجام (علیرغم اینکه برجام یک توافق نامتوازن بود) تطبیق داد تا آن را به مثابه یک توافق زنده نگه دارد. حال اگر دولت جدید آمریکا بخواهد به برجام برگردد، باید از تکرار سیاستهای قبلی خود دست بردارد و به فکر گنجاندن بیشتر تعهدات جمهوری اسلامی ایران نباشد. بنابراین دموکراتها برای اعتمادسازی بیشتر در مرحله نخست تمامی تعهدات خود را انجام دهند و در مرحله دوم زیانی را که ایران در طول چهار سال گذشته تحمل کرده است، بپردازند.
نکته آخر اینکه پیشنهاد میشود پرونده هستهای ایران دوباره به شورای عالی امنیت ملی برگردد و در این مجموعه با حساسیت تمام رفتار آمریکاییها زیر نظر قرار گیرد تا دیگر شاهد خسارتهای ادامهدار برجام نباشیم؛ همچنین با نگاه امنیتی و منافع ملی اجازه مذاکره موشکی و منطقهای در دل برجام را ندهیم.