بیستوپنجم آبان ماه، 84 روز پس از دیدار غلامحسین کرباسچی و محمد قوچانی با یکی از بازندگان انتخابات 1388 اولین شماره نشریه «آگاهینو» با تصویری از محمدجواد ظریف روی پیشخوان روزنامهفروشیها قرار گرفت! کمی آن طرفتر از تصویر رئیس تیم مذاکرهکننده ایران در برجام! که این روزها بیش از همیشه نام او و خاطرات دیدارهای مکررش با «جو بایدن» در صدر عناوین رسانههای اصلاحات دیده میشود، عبارت «پیام شیخ» به چشم میخورد! تیتری که محمد قوچانی برای خوانشش از دیدار دوم شهریور خود و کرباسچی با مهدی کروبی انتخاب کرده است! روایتی که میتوان پیام نهایی آن را در یک جمله خلاصه کرد: «آوردن اصلاحطلبان به پای صندوق رأی در 1400، برای حفظ پاستور». اما سؤال اینجاست، در این 84 روز چه اتفاقاتی رخ داده که این عضو شورای مرکزی حزب سازندگی را مجاب کرده تا دعوت کروبی برای حضور در انتخابات خرداد ماه سال آینده را علنی کند؟ علنی سازی که از صفحات «آگاهی نو» که خود را نشریه مستقل سیاست و جامعه معرفی کرده است، به فاصله سه روز به صفحه اول روزنامه سازندگی، ارگان رسمی حزب کارگزاران رفت و با جمله «خطر تکرار احمدینژاد دیگر» تیتر یک شد.
کارنامه دولت اعتدال و میزان محبوبیت رئیسجمهور مورد حمایت اصلاحطلبان، خروج واشنگتن از برجام هستهای و شکست پروژه برجامهای متوالی، عملکرد فراکسیون امید و عارف کم حرفی که تصویر کاملی از ناکارآمدی در خانه ملت را به نمایش گذاشت، میدانداری جریانهای رادیکال در میان اصلاحطلبان و پیوند با براندازان، انحلال شورای سیاستگذاری و از دست رفتن سازوکارهای تصمیمسازی، اوج گرفتن اختلافات و طرح گذار از رهبران اصلاحات، سرخوردگی بدنه اجتماعی از مشارکت در انتخاباتهای 1394 و 1396 و در پایان شکست سخت در اسفند 1398 اصلاحطلبان را چنان به گوشه رینگ برده، که بسیاری بازسازی و پیروزی این جریان در 1400 را یک خیال خام میدانند! اما حفظ پاستور مسئلهای نیست که اصلاحطلبان، به ویژه طیف تکنوکرات آن، با وجود همه بحرانهای ریز و درشت، به سادگی از آن عبور کند! مسئلهای که بررسی آنچه در این 84 روز گذشته بر آن صحه میگذارد!
بیتردید مهمترین و البته جنجالیترین اتفاق در اردوگاه اصلاحطلبان در فاصله 2 شهریور تا 25 آبان 1399 را میتوان بیانیه موسویخوئینیها دانست! خوئینیها که همیشه از او به عنوان مرد پشت پرده اصلاحات یاد میشود، در همان ابتدای بیانیه اول مهرماه خود خطاب به طیفهای رادیکال که در انتظار برپایی نظام دیگر هستند، مینویسد: «آنچه در ورای جمهوری اسلامی میبینید سرابی بیش نیست و به آن دل نبندید؛ شما نیز برای آبادانی و سربلندی ایران به همین نظام و به اصلاح آن بیندیشید.» این جملات را همان خوئینیهایی نوشته است که کمی قبلتر به دلیل نامه سرگشادهاش به رهبر معظم انقلاب محبوب رادیکالهای اصلاحطلب شده بود، اما جریان تکنوکرات سخت به او تاخته و روزنامه سازندگی با تیتر «صدای پای رادیکایسم» از او استقبال کرده بود! اما موسویخوئینیها این بار اگرچه در میانههای بیانیهاش با رادیکالها همراه شده و به سازوکار انتخابات در کشور هجمه برد؛ اما در پایان مقصود اصلی را در این جملات گنجاند: «بیتوجهی به امر خطیرِ انتخابات ریاستجمهوری قطعاً اوضاع آشفته و نابسامان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور را نهتنها به سامان نمیرساند که بدتر از آنچه هست میکند. نخبگان و فعالان و تحلیلگران سیاسی باید با تمام توان تلاش کنید تا آنان را قانع کنید که راه علاج این مشکلات ویرانگر رهاکردن انتخابات نیست.» بیانیهای که این بار صفبندیها را دیگرگون کرد، تکنوکراتها به حمایت از او برخاستند و تندروها در مقابلش ایستادند! اما واقعیت این است که این بیانیه توان باز کردن کور گره اصلاحطلبان را نداشته و ندارد و حتی چهرهای مانند صادق زیباکلام هم بر آن تاخته و نوشته است، خوئینیها هیچ نسبتی با اصلاحات ندارد و در جایگاهی نیست که به نمایندگی از اصلاحطلبان سخن بگوید! واکنشی که به وضوح نشان میدهد اصلاحطلبان برای فرار از گوشه رینگ نمیتوانند به این بیانیه امید چندانی داشته باشند!
اما برخلاف صادق زیباکلام، بهزاد نبوی، چریک پیر اصلاحات که حالا بیش از هر زمانی دیگر در تلاش است از رادیکالیسم فاصله بگیرد، به کمک موسویخوئینیها شتافت! نبوی چهاردهم مهرماه در مصاحبه مفصل خود با روزنامه «آرمان ملی» با بیان اینکه «وظیفه یک جریان پیشاهنگ آن نیست که در مسیر مخالفان اصلاحات که کارشان ناامیدسازی مردم است، حرکت کند.» به صراحت اعلام کرد: «اگر اصلاحطلبان صندوق رأی را از دست بدهند، حرفی برای گفتن ندارند.» نبوی چند روز پیش از این مصاحبه نیز در دیدار با اعضای انجمن اندیشه و قلم گفته بود «باید از همین امروز برای انتخابات ۱۴۰۰، خود را آماده کرده و گزینههای مختلف را ارزیابی کنیم»؛ اما واقعیت تلخ برای اصلاحطلبان این است که مواضع بهزاد نبوی، همان مواضع پیش از اسفند 1398 است! اصرار امروز او برای حضور در انتخابات 1400 همانقدر مؤثر است که تلاش او در ماههای منتهی به انتخابات مجلس یازدهم برای شرکت در انتخابات مجلس یازدهم مؤثر بود! تجربهای که نشان میدهد نبوی نیز برای تغییر وضعیت اصلاحطلبان دستانش بیش از اندازه خالی است!
در این 84 روز پس از موسویخوئینیها و بهزاد نبوی، نوبت به سیدمحمد خاتمی رسید تا بخت خود را در ارسال این پیام که اصلاحطلبان نباید انتخابات 1400 را به سادگی از دست بدهند امتحان کند. پنجم آبان ماه خبر برگزاری جلسه برخط مجمع روحانیون مبارز با ریاست خاتمی و با موضوع انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم رسانهای شد! اما این خبر نیز با برخورد سرد و بیتفاوت در جریان اصلاحات و بدنه اجتماعی آن روبهرو شد! تا خاتمی بیش از پیش به گفته پیشین خود، که دیگر تکرارهای او هم نمیتواند به اصلاحطلبان در انتخابات کمک کند، اطمینان پیدا کند!
احوالات اردوگاه اصلاحطلبان در این روزها پاسخی به پرسش ما نمیدهد و همچنان این پرسش پا برجاست که امیدواری امروز اصلاحطلبان ناشی از کدام اتفاق است؟ پاسخ را نه در اتفاقات درون اصلاحطلبان، بلکه باید در جایی دیگر جستوجو کرد! امید زنده شده اصلاحطلبان، پیروزی قریبالوقوع دموکراتها در انتخابات 2020 و بازگشت به دوگانه تکراری«سازشـ مقاومت» است، موضوعی که سخت اصلاحطلبان را امیدوار کرده که حضور خود در پاستور را تمدید کنند. پس از شکست خوئینیها، نبوی و خاتمی در تغییر میدان بازی در جریان اصلاحات، حضور جو بایدن امیدی را در این جبهه زنده کرده است و اصلاحطلبان را به این نقطه رسانده که شاید با به میدان آوردن مهدی کروبی به عنوان یکی از محصوران، شرایط برای قانع کردن تندروها مهیا شود. حاصل جمع پیام شیخ و تصویر محمدجواد ظریف در قابی طلایی در صفحه اول، شماره اول نشریه آگاهی نو که قوچانی در وصف آن در صفحه اینستاگرامش نوشته است «مجلهای در راه اصلاح اصلاحات» به آشکارترین شکل بیان شده است!