«گاندو» سریالی با موضوع جاسوسی بود که سال گذشته از رسانه ملی پخش شد و به اندازهای توانست مورد استقبال مخاطبان قرار بگیرد. وقتی خبر ساخت فیلم «خانه امن» منتشر شد، همه منتظر بودند ببینند که این بار رسانه ملی چه در آستین دارد و حالا سه هفتهای است که از پخش این سریال از شبکه اول سیما میگذرد، سریالی که برخلاف گاندو، پر سر و صدا و پرحاشیه نبوده است؛ اما مانند آن توانسته رضایت مخاطبان را تامین کند.
خانه امن به موضوعات امنیتی و تروریستی پرداخته است. تهیهکننده سریال در این باره گفته است: «این سریال به تهدیدات داعش و چگونگی طراحی کشورهای غربی و کمکهای مالی منطقهای به این گروه تروریستی میپردازد.»
البته عوامل تولید «خانه امن» اشاره و کنایههایی بر افراد و پروندههایی داشتهاند که با مفاسد اقتصادی خود، کشور را به ناامنی میکشند. یکی از بهترین دیالوگهای سریال را نیز میتوانیم در همین رابطه بدانیم، دیالوگی که میگوید؛ «تروریستهای اقتصادی به امید و آینده مردم لطمه میزنند»، همان قسمتهای اول بود که کشته شدن یکی از این اشخاص، کاربران را به اظهار نظر در این باره واداشت، با این حال قطعا موضوع اصلی فیلم به رخ کشیدن قدرت واقعیِ اطلاعاتیـ امنیتی کشور است؛ قدرتی که تا به امروز اجازه نداده است کسی نگاه چپ به این مملکت بیندازد.
داستان جذاب و روایت واقعبینانه
داستان جذاب جلو میرود و هر شب هیجانانگیزتر از شب قبل است و همین باعث میشود تا مخاطب سعی کند حتی یک قسمت از آن را از دست ندهد. گرههای داستان بجا ایجاد شده و نقشها نیز به خوبی سر جای خود قرار گرفتهاند. در برخی موارد ممکن است مخاطب کمی گیج شود و نتواند ارتباط آنها را درک کند، اما در کل داستانهای مختلف خیلی خوب به هم مربوط شده و در کنار هم قرار گرفتهاند.
یکی از امتیازات ویژه خانه امن، مربوط به بازیگرانی است که بسیار بجا انتخاب شدهاند؛ از حمیدرضا پگاه و امین زندگانی به عنوان مأموران امنیتی گرفته تا نقش «ثمین هدایت» که سیما تیرانداز بسیار خوب از عهده آن برآمده است.
بعضی موضوعات نیز هر چند به نظر حاشیه داستان است، اما بسیار موارد حساسی هستند که تذکر دادن در مورد آنها خیلی خوب میتواند به مخاطب آگاهی بیشتری ببخشد، مانند آنچه در مورد مهاجرت پسر کمال و دختر قاضی سریال پیش میآید.
البته کلیشهای بودن برخی دیالوگها و ساده بودن برخی تهدیدها و رشوهها، مانند آنچه با مراجعه به درب منزل قاضی پرونده رقم میخورد، از ضعفهای «خانه امن» است!
یکی از نکات جذاب سریال را میتوان رفاقتی همراه با چاشنی رقابت بین دو مأمور امنیتی، یعنی کمال و افشین دانست و جالبتر زمانی است که مخاطب آگاه میشود دستهبندی پروندهها به گونهای است که موضوعات تروریستی برعهده حمیدرضا پگاه و پروندههای اقتصادی در دست امین زندگانی است، اما بعد از آن با خلاقیت نویسنده این دو پرونده به هم گره میخورند، هر چند میگوییم که این گره برآمده از خلاقیت نویسنده است؛ اما این گونه پروندهها در واقعیت نیز نه تنها به هم مربوط هستند، بلکه پشتوانه یکدیگرند.
اشکالات جزئی
با این حال و با وجود تمام نقاط قوت «خانه امن» که قابل تحسین است؛ اما برخی موارد میتوانست بیشتر مورد دقت قرار بگیرد تا ناخواسته به ورطه شعارزدگی نیفتد؛ چراکه شعارزدگی مخاطب را پس میزند. در «خانه امن» هر چند خیلی خوب و درست به عقایدِ تروریستها اشاره شده، اما در برخی موارد کلیشهای بودن برخی گفتوگوها، مانند دیالوگ بین کمال و تروریستها آن طور که باید و شاید به دل نمینشیند.
با این حال «خانه امن» قدمی بسیار خوب در آگاهی مردم نسبت به آنچه در خفا، اما تا چند قدمی آنها میگذرد، برداشته و قطعاً همین قدم تأثیر بسیار مثبتی در درک این موضوع خواهد داشت که وقتی در آرامش به سر میبریم، کسانی هستند که در اوج گمنامی مراقب عزت کشور و مردمانشان هستند، اما یادمان نرود که هرچه در سریالها بتوانیم قهرمانانی چون کمال ها را بهتر به تصویر بکشیم در رساندن پیام «خانه امن»ها موفقتر خواهیم بود.
تولید قدرت نرم با خانههای امن
یادمان نرود یکی از مهمترین سیاستهای دشمن برای ایجاد مشکلات در کشور جنگ نرمی است که با ساخت سریالها عملیاتی میشوند؛ سریالهایی که به وضوح برخی از سردمدارانشان از آنها نام میبرند و میگویند با این سریالها میتوان در ایران مشکل ایجاد کرد.
بنابراین همان طور که ضروری است قدرت دفاعی ایران برای جنگ سخت افزایش پیدا کند، باید سریالهایمان نیز برای مصاف نرم با دشمن قوی و قویتر از گذشته شوند، به عبار دقیق تر برای درک بهتر امنیت کشورمان که برای هر یک از ما مانند خانهمان است، «خانه امن»ها ساخته شود.