نزدیکان ترامپ به وی توصیه کردهاند که پیروزی بایدن را در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 بپذیرد! از سوی دیگر، شکایات جمهوریخواهان به دادگاههای ایالتی در زمینه ابطال انتخابات یا تغییر نتایج رأیگیری فعلاً راه به جایی نبرده است. در چنین وضعیتی، اگرچه ترامپ کماکان خود را پیروز انتخابات میداند، اما وی ناچار خواهد بود قبل از روز بیستم ژانویه 2021 (مطابق قانون اساسی آمریکا) کاخ سفید را ترک کند، حتی اگر نخواهد قدرت را به رئیسجمهور بعدی بسپارد!
واقعیت امر این است که ترامپ معتقد است شکست وی در انتخابات، معلول همافزایی اجزای «ساختار قدرت» در آمریکاست. ساختاری که در آن لابیها پشت پرده و آشکار، رسانهها و حتی برخی فرمانداران جمهوریخواه نقش داشتهاند. از سوی دیگر، ترامپ تا دو ماه و نیم دیگر در رأس معادلات سیاسی و اجرایی ایالات متحده حاضر خواهد بود. او در مسند «رئیسجمهور مستقر» و کسی که محیط بر «پنتاگون»، «سازمان سیا» و «پلیس فدرال» است، میتواند تصمیمسازیهایی را صورت دهد که عواقب و تبعات آن، محدود به دوران ریاستجمهوری وی باقی نماند.
موضوع مهمتر اینکه رئیسجمهور آمریکا قصد دارد قبل از خروج احتمالی از کاخ سفید، از «ساختار قدرت در آمریکا»، که وی را در سال 2016 بر مسند قدرت نشانده بود، انتقام بگیرد! در اینجا شاهد شکلگیری منازعه «ساختارـ بازیگر» در واشنگتن هستیم: در یک سوی منازعه ترامپ قرار دارد! کسی که قصد دارد ضمن انتقامگیری از مسببان شکست خود، هزینههای مستمری را برای دولت و حتی دولتهای بعدی آمریکا ایجاد کند. مخاطبان ترامپ در این منازعه تمامعیار، صرفاً بایدن و دموکراتها نیستند! او قصد دارد از جمهوریخواهان سنتی و بخشی از جریان نومحافظهکار(که موجبات شکست وی را در دو ایالت جمهوریخواه، یعنی آریزونا و جورجیا فراهم کردند) نیز انتقام بگیرد. او در همین راستا، زیرساختهای قدرت در آمریکا را هدف قرار داده است: او منازعه با چین را در قالب ائتلاف امنیتی «پنج چشم» که متشکل از کشورهای آمریکا، انگلیس، نیوزلند، استرالیا و کاناداست، به بالاترین مرحله ممکن رسانده است. از سوی دیگر، برخی تحلیلگران معتقدند وی قصد دارد از ظرفیتهای «بن سلمان»، «بن زاید» و «نتانیاهو» نیز قبل از خروج از قدرت برای ایجاد بحرانهای امنیتی مزمن و دامنهدار در منطقه غرب آسیا استفاده کند. ترامپ حتی در قبال افغانستان و شبه قاره هند نیز برنامهریزیهای کوتاهمدتی را صورت داده که مهمترین آنها، صدور دستور خروج نیروهای آمریکایی از این مناطق (بر خلاف اراده جمهوریخواهان و دموکراتها) است! چنانچه منابع موثق اعلام کردهاند، بخشی از این اقدامات، با هدف بازگشت ترامپ به قدرت در سال 2024 صورت میگیرد: نقطهای که رئیسجمهور فعلی آمریکا قصد دارد خود یا یکی از نزدیکانش را برای بازگشت به کاخ سفید آماده کند.
در طرف دیگر منازعه،«ساختار» قرار دارد! ساختاری که امروز در آمریکا، نسبت به هر زمان دیگری فشلتر به نظر میرسد: وقوع بحرانهای ناشی از سوء مدیریت واشنگتن در قبال شیوع کرونا در این کشور، تشدید بحرانهای نژادپرستانه در آمریکا و در نهایت، شکلگیری دو قطبی ویرانگر سیاسیـ اجتماعی (که در انتخابات امسال شاهد آن بودیم و حداقل طی یک دهه ادامه خواهد داشت)، زیرساختها و بنیانهای قدرت و ساختار در ایالات متحده را هدف قرار داده است. با این حال «ساختار حاکم بر آمریکا» سعی دارد «بازیگر طغیانگری به نام ترامپ» را که دست پرورده همین ساختار بوده، مهار کنند. باید تأکید کنیم که دوگانه «بازیگرـ ساختار» هیچ گاه در آمریکا تا این حد پررنگ نبوده است! در این منازعه تمامعیار، مرز میان «جمهوریخواهان سنتی»، «جمهوریخواهان طرفدار ترامپ»، «نومحافظهکاران»، «دموکراتها» و «افراد مستقل» بر هم ریخته است.
آنچه مسلم است اینکه محصول منازعه «بازیگرـ ساختار» در آمریکا، پیروزی یکی از این دو طرف نخواهد بود! بدون شک در پایان این منازعه، هر دو طرف به شدت ضعیف یا حتی نابود خواهند بود. موضوعی که بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی، امنیتی و بینالمللی در ایالات متحده نسبت به آن هشدار دادهاند. در هر حال، حضور بایدن در کاخ سفید نه تنها نقطه پایان این مجادله ویرانگر در آمریکا نیست، بلکه مورد سلسله بحرانهای تازهای در این کشور خواهد بود...