جمهوری اسلامی ایران در دوران بعد از انقلاب در سیاست خارجی خود وقایع بسیاری را تجربه کرده است و به دلیل تعریف گفتمان اسلام شیعی در سیاست خارجی، با شرکای ماقبل انقلاب 1357(بخوانید؛ روسای چنبره زده بر سفره ملت ایران) به ویژه آمریکا و رژیم اسرائیل در تقابل ماهوی جدی قرارگرفته و بعد از گذشت 42 سال هنوز دشمن شماره یک این نظام انقلابی در منطقه، رژیم غاصب صهیونیستی و در سطح بین الملل، ایالات متحده آمریکا است. تل آویو و واشنگتن در نظام بین الملل به دلیل تعارضات ناشی از قدرت نوظهور جمهوری اسلامی ایران از ابزارهای متعددی چون تحریم،تغییر رژیم، و تهدید به جنگ های مستقیم و نیابتی جهت ممانعت از افزایش قدرت ایران استفاده کرده اند. حال این پرسش مطرح می شود که آیا ضرورت دارد که با وجود این تعارضات ماهوی بین ایران و غرب، سیاست خارجی ایران همچنان به سمت کشورهای غربی سوق پیدا کند؟ در پاسخ باید گفت با بررسی تاریخی و رصد تحولات بین المللی و قدرت گرفتن نگاه آسیایی در روابط بین الملل و شروع دوران پسا آمریکایی می توان بهترین راهبرد برای سیاست خارجی ایران را در وهله اول دست توانای داخلی و سپس غرب زدایی و سیاست نگاه به شرق و اتحاد با شرکای آسیایی دانست که می تواند هم منافع راهبردی و هم منافع اقتصادی را ایجاد و جایگاه ایران را در نظام بین الملل ارتقا بخشد. در ادامه به تشریح این دو مفهوم راهبردی می پردازیم:
دوران پساآمریکایی نظام بین الملل:
ایالات متحده آمریکا که بعد از جنگ جهانی دوم با مقروض سازی کشورهای اروپا و پشتوانه قرار دادن دلار در معاملات بین المللی توانست قدرت برتر را کسب کند، رفته رفته با چندقطبی شدن قدرتهای بین المللی و ظهور غول های آسیایی، از قدرت آن کاسته شد و در هزاره قرن بیست و یکم به نهایت خود رسید؛ به نحوی که حتی متفکرین آمریکایی از دوران افول و پسا آمریکایی نام می برند؛ زیرا قدرت آمریکا روزبه روز در زمینه های گوناگون در حال افول بوده و آینده نامعلومی در انتظار آن است. توان این کشور دیگر قادر به ادامه شعار(First American) نیست و نظام بین الملل دیگر آمریکا را به عنوان قدرت برتر قبول ندارد و پیش بینی ها حاکی ازاین امر است که این کشور در آینده در هرم قدرت جهانی به جایگاه سوم و چهارم تنزل پیدا خواهد کرد.
سیاست نگاه به شرق و شرق گرایی:
اگرچه نسخه اصلی رشد کشور ایران در شعار راهبردی نه شرقی و نه غربی بنیانگذار کبیر انقلاب، حضرت امام (ره) می گنجد و باید دست توانای داخلی گره تمام مشکلات ما را باز کند ولی در ترجیحات سیاست خارجی و بهره گیری از ظرفیت ها و منافع برون سرزمینی در راستای منافع ملت ایران، نگاه به شرق و اتحاد با شرکای آسیایی و رها کردن غرب می تواند این منافع را بهتر تامین کند. امضای بزرگترین توافق تجارت آزاد جهان در منطقه آسیا و اقیانوسه(RCEP) گواه این واقعیت است که جهان آینده متعلق به آسیا و کشورهای غیرغربی و آمریکایی است؛ لذا دستگاه سیاست خارجی لازم است بازنگری اساسی در این زمینه، نه فقط در لفظ، بلکه به شکل عملیاتی انجام دهد.