کمتر از یکسالی است که کشورمان و در واقع کل جهان درگیر ویروسی همهگیر شده است، در ایران نیز از زمستان سال گذشته تاکنون بیماری کرونا جان بسیاری از هموطنانمان را گرفته و همچنان میتازد.
در بحبوحه این بیماری و تلاشها برای مقابله با آن، افرادی هستند که با فداکاری، حرکت مثبتی در این شرایط بحرانی از خود نشان میدهند.
یکی از این اقدامات مثبت، تغسیل اموات کرونایی است، در میان ما کسانی هستند که حتی با وجود اینکه اقوام درجه یک درگذشتگان جرات نزدیک شدن به آنها را ندارند جهادگونه و داوطلبانه برای غسل دادن این اجساد اعلام آمادگی کرده و برای رضای خدا اقدام به این کار کرده اند.
*وقتی صدای خوب انگیزه حفظ قرآن کریم شد
لیلا رمضاننیا سماکوش یکی از این افراد است، اهل بابل اما از سال ۸۲ تاکنون در شهرستان جویبار سکونت دارد، متولد سال ۶۰ و صاحب سه فرزند.
خانم رمضاننیا از سال ۸۰ تا ۸۲ به حفظ قرآن پرداخت، از ماجرای حفظ قرآن کریم خود به ما چنین میگوید: به کلاس قرآن که میرفتم، استعداد خدادادی داشتم و صدایم هم خوب بود مربی همواره من را به جای خودش به عنوان مدرس در کلاس میگذاشت شاید این انگیزهای شد برای اینکه قرآن را حفظ کنم. پیشرفت در زندگی و کلا ثمره زندگی خود را مدیون حفظ قرآن هستم چراکه قرآن ما را به نحو احسن حفظ میکند.
رشته دانشگاهی اش فوق دیپلم علوم قرآنی بود در حال حاضر هم در حال تحصیل در مقطع سطح ۴ حوزه (مقطع دکترا) است، درسش تمام شده و در حال نوشتن رساله است. از سال ۸۲ تاکنون با سازمان تبلیغات و نیز موسسات مختلف شهرستان جویبار مانند مصباح الهدی، بشارت، بشری، هدایت نور همکاری میکند.
وی با توجه مشغله های مربوط به بچهداری نتوانست در مسابقات قرآن متعدد شرکت کند اما در مسابقات ۱۰ جز، در سال ۸۳ در مشهد مقدس رتبه آورده است، علاوه بر برگزاری کلاسهای حفظ قرآن، با سازمان تبلیغات، ارشاد و اوقاف به عنوان داور و مربی همکاری میکند.
*استعداد برتر کشوری و طلبه نمونه استانی
این بانوی طلبه دو کتاب نیز نوشته است، کتاب متعه در نگاه شیعه و کتابی دیگر که در دست چاپ است، وی دارای دو مقاله علمی پژوهشی و همچنین دو مقاله همایشیاش اخیرا پذیرفته شده است.
خانم رمضاننیا از سال ۹۳ به عنوان استاد حوزه هم در حوزه جویبار و هم قائمشهر تدریس میکند و از سال ۹۴ تاکنون به عنوان معاون آموزش سطح ۳ حوزه جویبار در خدمت طلبههاست.
وی بهعنوان استعداد برتر کشوری در عرصه تبلیغ و همچنین به عنوان طلبه نمونه استانی انتخاب شده است.
*ماجرای تغسیل اموات کرونایی
و اما علاوه بر همه این اقدامات، این بانوی بسیجی در شرایط سخت کرونا به اقدامی دست زده که شاید برخی از ما حتی از فکر انجام آن هراس داشته باشیم، شستن افرادی که از بیماری کرونا جان خود را از دست میدهند.
بانوی طلبه بسیجی در پاسخ به این سوالم که چگونه شد که به فکر این کار افتاد، میگوید: من در تدریس و حفظ قرآن هستم و اصولا در کلاسها همیشه در مورد عمل کردن میگویم، قرآن هم اغلب، انسان را بازخواست میکند از اینکه چرا چیزی که خودتان انجام نمیدهید را به مردم میگویید؟و یا اینکه چرا دیگران را به نیکی دعوت میکنید و خودتان این کار را انجام نمیدهید.
شرایط خیلی سختی بود هر کسی نمیآمد، حوزه علمیه فراخوان داده بودند مبنی بر اینکه برای تغسیل اموات کرونایی اسم بنویسید، شاید هیچ کس هنوز اسم ننوشته بود چون بانوان خودشان تمایل داشتند اما خانوادهها راضی نبودند.
من فکر میکنم شاید نتیجه حفظ و تدریس قرآن باید خودش را از لحاظ عمل، یک جایی نشان میداد و بحث عمل کردن در زندگی من همین موضوع شستن اموات کرونایی بود.
*مطمئن نبودم که میتوانم غسال اموات کرونایی باشم
روزی که این فراخوان را دیدم، به خانه که رفتم با همسرم صحبت کردم گفتم که برای غسل دادن اموات کرونایی نیرو میخواهند و کسی نیست، همسرم موافقت کرد و گفت مشکلی وجود ندارد و میتوانید اینکار را انجام دهید.
هر بار که برای غسل اموات میرفتم از خودم احساس رضایت میکردم اینکه ممکن است
هر بار که برای غسل اموات میرفتم از خودم احساس رضایت میکردم اینکه ممکن است یکی از این افرادی که از دنیا رفته خانواده خود من باشد
یکی از این افرادی که از دنیا رفته خانواده خود من باشد، چون خودم مادرم را از دست داده ام همیشه به این فکر میکنم که آیا من دلم نمیخواهد که خانواده ام غسل و کفن شوند و اگر هیچ کس قبول نمیکرد که آنها را غسل بدهد چقدر برایم دردآور بود؟ بدین ترتیب وظیفه خود و درواقع بر خود واجب دانستم تا در این شرایط این کار را انجام دهم.
این بانوی بسیجی در ادامه میگوید: با وجود موافقت همسرم اما باز هم خودم مطمئن نبودم که میتوانم این کار را انجام دهم یا نه؟ خلاصه برای آموزش تغسیل رفتم، آقایی به نام معتمدی که برای آموزش آمده بود داستانهایی را از تغسیل اموات کرونایی تعریف کرد که برایم انگیزهای شد تا حتما این کار را انجام دهم که هیمن جا از او تشکر میکنم.
خانم رمضاننیا از برخورد خانواده و اقوام و همکارانش با این موضوع به ما میگوید: در خانواده خودم فقط همسرم از این موضوع اطلاع داشت ولی دختر بزرگم هم کمکم متوجه موضوع شد چراکه وقت و بیوقت باید برای غسل اموات میرفتم.
گاهی اوقات برخی طعنه و کنایه هم میزدند که به شما پول زیاد میدهند و برای همین شما این کار را میکنید در حالیکه تمام کارهایمان فقط جهادی بود اینکه آتش به اختیار عمل کردیم و سعی کردیم به وقتش عمل کنیم
از خانوادههای نزدیکم از پدر، برادر و خواهرم کسی از این موضوع خبر ندارد و نمیدانم تا کنون هم میدانند یا نه اما فکر نمیکنم که هنوز از موضوع خبر داشته باشند، برخی از همکارانم به من میگفتند که سه تا بچه دارید و شرایط سخت است و خطرناک، اگر خودت بگیری و ....
اما رهبری فرمودند که آنچه از یک بسیجی انتظار میرود این است که به وقتش و زمانی که نیاز است عمل کند، این جمله همواره در گوشم نجوا میکند.
مهمترین چیز برایم این بود که همسرم با من همراه بود و مخالفت نمیکرد حمایتم کرد، هر وقت از تغسیل بر میگشتم احساس رضایت میکردم و همین قدر برایم کفایت میکرد.
گاهی اوقات برخی طعنه و کنایه هم میزدند که به شما پول زیاد میدهند و برای همین شما این کار را میکنید در حالیکه تمام کارهایمان فقط جهادی بود اینکه آتش به اختیار عمل کردیم و سعی کردیم به وقتش عمل کنیم.
برخی به من میگفتند اگر بقیه متوجه شوند دیگر شاید خانهتان نیایند و از دستتان غذا نخورند، همه این حرفها و کنایهها میارزد به آن رضایت قلبی که انجام این کار بوجود میآورد.
هر باری که یک خانم را غسل میکردیم اکثرا خانوادههایشان نبودند. چون واقعا می ترسیدند، حتی نزدیک غسالخانه هم نمیشدند. اکثر امواتی که غسل می دادیم مادر بودند و گاهی اوقات که خانواده هاشون می آمدند خیلی تشکر می کردند، حتی گاهی از ما شماره حساب میخواستند تا به ما پول بدهند اما ما قبول نمیکردیم، ولی بسیار تشکر میکردند که همین تشکرها به این حرفهایی که شاید در جامعه نسبت به ما زده شود ما را کفایت میکند و همین قدر برایمان کافی است که حداقل توانستیم رضایت خاطر خانواده اموات را جلب کنیم.
در این زمانه و شرایط سخت کرونا، کاری که از دستم بر میآمد و بلد بودم همین بود که همراه با دیگر بچههای طلبه این کار را انجام میدهیم.
*سخنی با افراد مردد به انجام تغسیل اموات کرونایی
در ادامه صحبتمان از خانم رمضان نیا خواستم تا برای افرادی که میخواهند این کار را انجام دهند اما به دلایل مختلف از جمله نارضایتی خانواده شان و یا برخورد جامعه در انجام آن مردد هستند پند و یا سخنی بگوید، که وی در پاسخ بیان میکند: اگر انسانها به این حد از درک و شعور دست پیدا کنند که کاری که انجام میدهند رضایت خداوند در آن است، حتی با وجود مخالفتها و حرف و حدیثهایی که به میان آید، همه را به راحتی تحمل میکنند و انجام میدهند.
اهل بیت ما، پیامبر، امامان و خیلی از انسانهایی که بزرگ و برجسته بودند در مسیر حفظ دین و اینکه بخواهند دین را احیا کنند دچار سختیها و مشکلات فراوان بودند.
این سختیها و مشکلات دلیل بر این نمیشود که کاری که وظیفه من است و مهمتر اینکه خدا از آن راضی است، انجام ندهم. همین رضایت خداوند بهترین انگیزه برای افرادی است که بیایند و این کار را انجام دهند.
*دشمن از تفکر بسیجی میترسد
این بانوی طلبه در ادامه با بیان اینکه تفکر بسیجی، تفکر انقلابی و تفکر جهادی ایجاب میکند که انسان به موقع و به وقت عمل کند، میگوید: دشمن از همین تفکر بسیجی و جهادی میترسد از اینکه انسانهایی بدون هیچ چشمداشت و فی سبیلالله اقدام کنند، من هم به عنوان عضو کوچکی از جامعه بسیجیان به وظیفهام عمل کردم.
از همسرم و همه کسانی که در مسیر حفظ قرآن، تحصیل، تدریس و تبلیغ من را یاری کردند تشکر و قدردانی میکنم.