کریم مظفریمنش/ ساری
مردم ساری در روز 9 دی برای اعتراض به حرمتشکنی بیرون آمدند. البته روز قبل هم تعدادی به صورت خودجوش به خیابانها آمده بودند و کل شهر شور و حال خاصی داشت. البته نه اینکه این تجمع در ساری به چشم بیاید، حتی از اقوامی که در روستا بودند شنیدم که برای اعتراض به فتنهگران در مسجد روستا جمع شده بودند و کل استان مازندران به صورت نیمه تعطیل بود. اکثر جمعیت هم از جوانها بودند، انگار با اتفاقات آن روزها به تکتک مسلمانان ایرانی توهین شده بود. یکی از همسایههای ما اهل تسنن بود که برای راهپیمایی بیرون آمده بود. برای من هم جای تعجب داشت و هم خوشحال بودم که انقلاب اسلامی از هر طیفی حمایتکننده دارد.
نصرالله شاپوری/ دزفول
روز 9 دی تصور اینهمه جمعیت را نداشتم. مغازه عطاری داشتم که آن را به صورت نیمه باز نگه داشته بودم. فکر میکردم که تعدادی از مردم بیایند و تصمیمم این بود که چند قدم با آنها همراه میشوم. اما وقتی ساعتی از روز گذشت جمعیت آنقدر زیاد شد که گویی روز عاشوراست و جمعیت برای عزاداری به خیابان آمدهاند. به هر حال مردم دزفول برای این انقلاب و در دوران جنگ تحمیلی شهدای بسیاری دادهاند و هرگز زیربار توهین به مقدسات نخواهند رفت. خونهای زیادی در پای درخت انقلاب ریخته شده که همه ما را به خانواده شهدا مدیون کرده و معلوم است که هرگز دست از اسلام نخواهیم کشید. جمعیت ابتدا در مقابل آستان متبرکه «سبز قبا» شروع به شعارهایی علیه فتنهگران کردند، بعد به صورت دسته عزاداری تا میدان مثلث رفتند و سینهزنی کردند. آن روز یکی از روزهای پرشوری بود که دزفول به چشم دید.
مریم قدوسی/ یزد
یزدیها که همیشه در دفاع از حریم ولایت معروف بودهاند در روز 9 دی هم مثل دیگر شهرهای ایران برای حمایت از رهبری و انقلاب به خیابانها آمدند و دستهای سیاهپوش و دستهای به صورت کفنپوش، شعار میدادند و پیش میرفتند. دستههای انبوه بانوان به صورت منظم و خودجوش در حمایت از رهبر و انقلاب به سمت میدان در حرکت بودند. به یاد دارم که آن روز حوزههای علمیه تعطیل شده بود؛ اما کسبه، بازاریان، دانشجوها و پیر و جوان به خیابان آمده بودند تا به آنها که حرمت عاشورا را نگه نداشته بودند، اعتراض کرده و خشمشان را نشان دهند. «مرگ برضد ولایت فقیه»، «ما اهل كوفه نیستیم علی تنها بماند» و «خونی كه در رگ ماست هدیه به رهبر ماست» از جمله شعارهایی بود که در سراسر مسیر به گوش میرسید.
وجهالله سیدفرجی/ زنجان
البته یک روز قبل از 9 دی مردم به صورت خودجوش به خیابان آمده بودند؛ اما در 9 دی جمعیت به اندازهای بود که خیابانهای اطراف مسجد جامع به خاطر ازدحام قابل تردد نبود. با اینکه هوا خیلی سرد بود اما لحظه به لحظه به تعدادشان افزوده میشد. من از ساعات اولیه صبح به خاطر انجام کاری بیرون آمده بودم، شور جمعیت من را با خود همراه کرد. تصور نمیکردم چنین جمعیتی در اعتراض به فتنهگران بیرون بیاید. مردمی که از اتفاقات عاشورای 88 به شدت عصبانی بودند و شعارهایی دادند که خوب در ذهنم مانده است. دو شعار «زنجانیلار قان ویرر، ولایتَ جان ویرر» (مردم زنجان خون میدهند و برای ولی فقیه جان خود را هم نثار میکنند) و «آند اولا عباس او یاشیل پرچمه، سیلی وورار حسینچی نامحرمه» (قسم به بیرق سبز حضرت اباالفضل، نامحرمان از عزاداران حسینی سیلی میخورند.)
سیدمحمدرضا متألهی/ شیراز
چیزی که خیلی در روز 9 دی به چشم میآمد، حضور نوجوانان و جوانان با سربندهای «لبیک یا خامنهای» بود، عدهای هم کفنپوش بودند. نمیشود گفت این تعداد جمعیت بدون هیچ انگیزهای به سمت شاهچراغ در حرکت بودند، اتفاقی که در روز عاشورا افتاده بود خون عزاداران حسینی را به جوش آورده بود. نباید کسانی که بیگناه در اغتشاشات به شهادت رسیده بودند، رها میشدند. وظیفه ما بود که برای پایمال نشدن خون شهدای قبل و بعد از انقلاب و شهدایی که با دخالت منافقین و فتنهگران جانشان را از دست داده بودند، همبستگی خود را اعلام کنیم و نشان بدهیم که همه ما در دفاع از ولایت حاضریم جان خود را فدا کنیم. هیچ کس نمیتوانست جلوی آن موج خروشان جمعیت را بگیرد و اگر دشمنان در این مورد سکوت کردند، از عصبانیتشان بود.
کریم فاتحی/ سنندج
در روز ۹ دی مردم سنندج هم مثل همه شهرهای ایران به خیابانها آمدند. ورود مردم سنندج به خیابان و راهپیمایی دو معنی داشت. یکی اینکه دشمنانی که منتظر بودند اهل تسنن خودش را از ایران جدا کند و جدا بداند، روسیاه شدند و فهمیدند که اختلاف در دین هیچوقت موجب از بین رفتن وحدت نمیشود و آنهایی که مدام برای کُردها روضه میخواندند که راهتان را جدا کنید، فهمیدند این حرفهای بی پایه و اساس، مردم سنندج را سست نمیکند. جوانها بیشتر به چشم میخوردند و این موجب خوشحالی بود چرا که میدانستیم راه درست را در پیروی از ولایت یافتهاند. روز ۹ دی نه تنها همه آمده بودند تا به منافقان دهن کجی کنند.
حنانه پاکباز/ اصفهان
روز ۹ دی با دوستانم قرار داشتیم تا در راهپیمایی شرکت کنیم. کمی هوا سرد بود. یکی از دوستانم در ابتدای مسیر نگران بود که نکند جمعیت کمی به خیابانها بیایند. اما وقتی از خیابانهای فرعی به خیابان اصلی رسیدیم، جلوه جمعیت بیشتر شد. از همه طرف مردم در حال حرکت بودند. خانمی دو قلوهای دو ساله خودش را آورده بود که چفیه به سر و پیشانیبند داشتند و پلاکاردی روی سینهشان زده بود هر کسی از راه میرسید از آنها عکس میگرفت. جالب بود که بچهها به هیچ وجه خسته نمیشدند و هر بار که کسی میخواست از آنها عکس بگیرد، مشتهایشان را گره میکردند و شعار میدادند. آنها آیینه جوانهای امروز بودند که معلوم بود از کودکی برای انقلاب و اسلام جان خود را فدا میکنند.
محمدمهدی بهشتی/ قم
قم همیشه مردم آمادهای در حمایت از ولایت دارد. به هر حال چون به نوعی خانه اهل بیت(ع) محسوب میشود و عاشقان ولایت برای کسب علوم اهلبیت وارد میشود بیشتر از بقیه شهرها انتظار حمایت میرفت و همینطور هم شد. روحانیونی که کفنپوش بودند، مردمی که هنوز به خاطر عزای سیدالشهداء لباس سیاه به تن داشتند و زنان و مردانی که همه خالصانه برای دفاع آمده بودند. با دیدن جمعیتی که مدام زیاد میشد و حرم کریمه اهل بیت را احاطه میکرد، هیچ کس نمیتوانست تصور کند خللی به این نظام برساند. پیرمردی روی یکی از پلههای نزدیک حرم نشسته بود و با لهجه شیرین قمی برای منافقین و فتنهگران رجز میخواند. چند نفری میایستادند به اشعار پیرمرد گوش میدادند و لبخند به لب دور میشدند. این دفاع جانانه همه جا به چشم میخورد و همینها بود که راه را برای یاوهگویان بست.
حنیف محمدیان /مشهد
از هر چیزی که بشود گذشت از توهین به مقدسات و بیاحترامی به امام حسین(غ) نمیشد گذشت. هیچکس زیربار نمیرود که مملکت با این همه سختی ساخته شود، بعد یک عده بریزند توی خیابان و باعث آزار و اذیت دیگران بشوند. بیشترین چیزی که خاطر مردم را آزرده بود، کشته شدن عدهای بیگناه بود، آنهم برای زیادهخواهی کسانی که برای ایران و ایرانی ارزشی قائل نبودند. مردم مشهد به همراه زائرانی که برای زیارت آمده بودند، ۹ دی را به زیبایی رقم زدند. همدلی و همراهی مردم در پخش نذورات و پذیرایی به صورت خودجوش خودش را نشان میداد. هنوز از عاشورا یکی دو روز بیشتر نگذشته بود و انگار داغ مردم در عزاداری بر شهدای کربلا تازه شده بود.