در ادامه به صورت ویژه به عملیات والفجر ۸ و فرماندهی حاج قاسم در این عملیات پرداخته ایم تا مخاطبان گرامی نسبت به بخشی از فرماندهی حاج قاسم در دوران دفاع مقدس نیز مطلع شوند.
فشش خشش قشش جشش... انگار خبری تازه رسیده فش و خش بیسیم دراومد! صورتها به سمت بیسیم فرماندهی، گوشها تیز شده و فکرها متمرکز به نتیجه؟! نکنه بیسیمچی بیسیم را روشن کرده و فرمانده گردان میخواهد با حاج قاسم ارتباط برقرار کنه؟ خدا کنه که خبر خوشی در حال مخابره باشه؟! الهی و ربی من لی غیرک؟! درسته خودشه! حاج احمد امینی همون فرمانده گردان غواصان!
قاسم قاسم احمد.. قاسم قاسم احمد
مگه حاج احمد کجاست اینگونه تماس برقرار کرده؟!
از ته گلو به مثابه کسی که در سرمای شدید زمستان زیر برف و کولاک که دستها را حلقه زده جلوی دهانش گرفته و مدام «هاها ها». میکنه تا دستهایش را گرم کند؟! (از ته گلو)
قاسم قاسم احمد قاسم قاسم احمد؟!
حاج قاسم با همان ته گلویی جواب میده، چون فهمیده که امینی نمیتونه راحت حرف بزنه ممکنه بعثیها صدایش را شنیده و حساس بشن:
احمد احمد قاسم.... احمد احمد قاسم
بگوشم احمد جان بگوشم چه خبر؟
تاریکی محض، سرمای زمستان و رودخانه سرد سرد سرد؟! بدن نیمه منجمد غواصان و فشردن دندانها به هم تا از سرما تق تق تق تق صدا نکند تا مبادا دشمن با خبر شوند!
حاج احمد: حاجی جون پرواز کنم، پرواز کنم؟ (یعنی حمله را آغاز کنم؟)
همچنان تماسها از ته گلو خارج میشود
حاج قاسم: نه نه نه پرواز نکن (حمله نکن) پرواز نکن (حمله نکن)؟! غواصان لشکرهای همجوار (چپ و راست) هنوز نرسیدهاند؛ پرواز نکنیا؟!.
این تدبیری از سوی حاج قاسم فرماندهی لشکر ثارالله است تا رسیدن غواصان لشکرهای همجوار منتظر بمانند؛ آرامش تا حدودی به سنگر فرماندهی و واحدهای پشتیبانیکننده برگشته و انتظاری دیگر از نوعی دیگر همچنان بر فضای سنگر نیروهای خودی حاکم است. این وضعیت تازه شروعی است بر نبردی بیامان با موانع و استحکامات دشمن، سنگرهای مقدم و. آتش سنگین و بیامانی که منطقه را جهنمی از آتش خواهد کرد.
نیروهای غواص حدود ۶ ماه هرگونه آموزشی را دیده بودند، تا خود را برای چنین روزی آماده کرده باشند. در سد، استخر؛ رودخانه و هر بستری که میتوانست به لحاظ قدرت بدنی، نحوه فین زدن، تحمل در وضعیت آب و هوایی، در آب سرد و عادت کردن به لباس غواصی، تأثیرگذار باشد، آن هم با تمامی تجهیزات اعم از: سلاحهای انفرادی، R.p.g ۷، نارنجکهای دستی و تفنگی، و ... که تماماً با ابتکار و خلاقیت ضد آب شده بود؛ و بدین صورت بود که خود را به سطح بالای آمادگی رسانده بودند.
گردان غواص، در درون سازمان خود (گروهانها، دستهها و تیمها) نیروهای تخریبچی، اطلاعات و عملیات (نیروهای شناسایی) و نیز افرادی که برخی از آموزشهای تخصصی و رزمی را دیده بودند، داشت تا در هنگام نبرد بتوانند به عنوان یک نیروی کارآمد و مستقل بدون وابستگی مأموریت خود را به انجام برسانند.
آموزش در رودخانههای سرد و زمستانی و انجام مانورهای مشابه شبانه به قدری طاقتفرسا است که از تصور آدمی خارج است. غواصان که در نوبتهای مکرر شبانه این تمرینات را انجام میدادند؛ هنگام خروج از آب دندانهایشان چنان به هم میخورد که گویی کنترل دندانهایشان در اختیار نیست.
البته آتشی بیرون از آب افروخته بودند تا در کنار آن بدنها و دستان خود را گرم کنند تا نوبتی دیگر.
این آموزشها و تمرینهای مشابه مانور عملیاتی کسب تجربهای بود برای هنگامه نبرد. با تمامی این احوال زمانی که غواصان داخل رودخانههای با عرض تقریبی ۵۰۰ متر کمتر از اروند رود، و سرعت تقریبی جریان آب ۲۰ کیلومتر در ساعت که قابل قیاس با سرعت ۶۰ کیلومتری رودخانه وحشی اروند نبود، از مبداء تا مقصد با مسافت ۲۰۰ متر انحراف به محل مورد نظر میرسیدند.
الله اکبر!
حال بچهها چطور میخواهند در سیاهی شب از مبداء و ساحل خودی حرکت کنند، و با سرعت ۶۰ کیلومتر آب و عرض ۶۰۰ متری اروند بجنگند و دقیقاً به مقصد تعیین شده بدون کوچکترین انحرافی برسند؟
سجدهای دیگر و این سجده شکر است بعد از گرفتن حاجت! و این یعنی «ان مع العسر یسرا» اوست که بعد از هر سختی راحتی قرار داده و ما باید هر دو را شاکر باشیم هم حکمتهایش و هم اجابتهایش! چرا که هر دو انسانساز است. بخوانید تا اجابت کنم.
واقعاً بچهها اینقدر نزدیک شدند که دیگر نمیتوانند صحبت کنند؟ آری اینچنین شد برادر! اصحاب روحالله همانها که لطافت روح و محبت را، بل استقامت و صبر را از او آموختند به خوبی میدانند که چگونه دل به خدا سپرده و مردم را شاد و نوید بخش باشند و چگونه بر سر دشمن فرود آیند و از عدالت هم خارج نشوند.
غواصان لشکر ۴۱ ثارالله موفق شدند بر رودخانه طغیان کرده اروند غلبه کنند و به ساحل دشمن فرود آیند. اکنون در این تاریکی ظلمانی و با آن هیبت، یعنی با لباسهای سیاه غواصی و گلآلود در شریعه اروند پهلو گرفتهاند و به صورت درازکش که در دید دشمن نیاید مستقر و در انتظار پاکسازی میادین مین، خورشیدی -خورشیدی یا هشت پر: میلگردهای نوک تیز که به شکل خاص و کروی به یکدیگر جوش داده شدهاند تا مانع و سدی باشد برای هاورکرافت و یا عبور نیروهای غواص که آنها را بعثیها داخل آب و ... تعبیه میکنند- سیمهای خاردار توپی، حلقوی، فرشی و دیگر موانع توسط تیمهای تخریب و برخی از نیروها بودهاند، تا حرکت خود را از موانع دشمن به سمت سنگرهای بعثی آغاز کنند. ضمن اینکه با سکوت محض حتی خفه کردن صدای تنفس در سینههای خود از هرگونه هوشیاری بعثیها نسبت به حضورشان ممانعت به عمل آورند.
لحظاتی بس هولناک و حساس را سپری میکنند. همه چیز به این نیروهای پیشاهنگ و فدایی بستگی دارد. بچهها معمولاً بهخاطر اینکه دیده نشوند در اینگونه شرایط آیه «و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشینهم فهم لایبصرون» (سوره یس آیه ۹) (و ما از پیش روشان سدی و از پشت سرشان سدی قرار دادهایم و چشمانشان را پوشاندهایم (کور کردهایم) از این رو نمیبینند.) را قرائت میکردند.
در همین اثنا حادثهای در شرف شکلگیری است.
چند نفر بعثی که جهت بررسی وضعیت خطوط و موانع در حال گشتزنی بودند سر و کلهشان بالا سر غواصان پیدا میشود. خدایا چه باید کرد؟ اگر درگیر شوند عملیات ممکن است در آخرین لحظات با مشکل روبرو شود؛ پس چه باید کرد؟ ا نگار همه همزمان به این نتیجه رسیدهاند، سکوت کنند، آن هم سکوتی مرگبار، تا معلوم شود بعثیها چه خواهند کرد؟ یعنی حرکت اول را به دشمن واگذار کرده سپس نیروها بر اساس کنش دشمن تصمیمگیری و واکنش نشان دهند. رسم و اعتقاد بود نیروهای شناسایی هنگامی که برای شناسایی به نزدیک سنگرهای دشمن میرسیدند آیه و جعلنا... را میخواندند تا دشمن آنها را نبینند؛ و این شده بود عملکرد تمامی نیروها در شرایط سخت و دشوار! یعنی این بار هم دشمن نیروها را ندیده است؟
اما مثل اینکه این بار گونهای دیگر الطاف الهی میخواهد شامل حال رزمندگان شود.
وای اوضاع بد جوری گره خورد؟! اما مگر نه این است که وقتی همه چی خالصانه به حضرت دوست واگذار میشود او هم ره مینماید؟! -حکمت الهی همیشه اینگونه نیست که ما درک میکنیم. گاهی اوقات خیر آدمی در ندادن، و گاهی در اجابت است؛ و این خیر را حضرت حق بهتر از ما میداند. عسی ان تکرهوا شیئًا.. (بعضی چیزها را شما کراهت دارید در حالی که در آن خیر کثیری قرار داده شد) -
بله، ولی مثل اینکه. خدایا چه خبره؟!
اوضاعی بسیار سخت و پیچیده بر نیروها حاکم شده و قدرت تصمیمگیری را مختل کرده است.
مگر میشود قبل از اعلام رمز عملیات درگیری را آغاز کرد؟!
شروع درگیری همان و قتل و عام غواصان دیگر یگانها که هنوز موفق نشدهاند خود را به ساحل برسانند همان!
راوی: حمیدرضا فراهانی نویسنده و راوی دفاع مقدس
منبع: تسنیم