چند موضوع موجب تفاوت مالزی و ایران در مسیر پیشرفت شده است؛ یکی از مؤلفههای پیشرفت مالزی، قرار گرفتن این کشور در منطقه رشد است. به عبارتی کشورهای اطراف مالزی همگی یک دورهای از رشد و شکوفایی را توأمان با هم پیش گرفتهاند و به توسعه اقتصادی رسیدهاند. متأسفانه، محیط اطراف ایران از لحاظ همسایگان، محیط مطلوبی برای رشد نیست. کشورهای اطراف مالزی مانند سنگاپور، اندونزی، فیلیپین، تایلند و چین کشورهایی هستند که همگی در پی رشد و توسعه اقتصادی هستند. اینطور نیست که کشورهای اطراف ایران به دنبال پیشرفت اقتصادی نباشند، اما متأسفانه در دغدغههای سیاسیـ امنیتی گیر افتادهاند؛ در حالی که محیط منطقه مالزی یک محیط اقتصادیـ تکنولوژیک بوده و هست.
مؤلفه دیگر این است که ایران منابع نفتی بیشتری از کشور مالزی دارد و همین امر سبب شکلگیری اقتصاد رانتی شده است؛ یعنی با فروش نفت امور جاریه مملکت اداره میشود، اما با توجه به اینکه مالزی به اندازه ما منابع نفتی ندارد، ناچار است برای اداره امور کشور خود، کار تولید کند و خلاقیت به خرج دهد. مقوله دیگر مربوط به فرهنگ است؛ در فرهنگ منطقه شرق آسیا نظم و انضباط کاری و وجدان کاری زیاد است، اما در فرهنگ رایج معمول ایران، نظم و انضباط کاری کمتر است.
مؤلفه دیگر بحث شفافیت است؛ البته به تازگی در مالزی فساد زیاد شده است، اما زمانی که رشد و توسعه در مالزی شروع شد، زمامداران مالزی شفافیت و رشد و توسعه را از خود شروع کرده و آلودگیهای اقتصادی و مالی را از خود پاک کردند. مالزی با توجه به اینکه با محیط بینالملل روابط خوبی دارد، اما استقلال خود را حفظ کرده و هیچ گاه توسعه مالزی با استقلالش منافات نداشته است. استقلال به معنای مداخله نکردن دیگران در امور داخلیشان بود، البته امروزه کشورها خیلی در امور داخلی دیگران مداخله میکنند که یک رویه جهانی شده است.کشور مالزی و ایران هر چند هر دو مسلمان هستند، اما قرابت زیادی با یکدیگر ندارند و فقط مسلمان بودن عنصر قرابت است؛ از لحاظ مذهبی هر دو کشور با یکدیگر تفاوت دارند و تمایلات دینی ایران و مالزی فرق میکند.
برای استفاده از تجربیات توسعهای میتوان از مدلهای کشورهای مختلف استفاده کرد؛ گاهی اوقات برخی بحثها در همه کشورها افراطی میشود؛ زمانی میگفتند الگوبرداری توسعه از کشورهای پیشرفته، اشتباه است. این موضوع در خیلی از کشورها وجود داشت که سبب شکلگیری مکتب جهان سوم شد که عمدتاً در آمریکای لاتین هم رشد پیدا کرد. بعداً زمانی به وجود آمد که میشد از الگوی کشورهای موفق آسیای جنوب شرقی استفاده کرد؛ این مورد در ایران هم خیلی رواج پیدا کرد؛ زیرا ما نمیخواستیم از مدل توسعه غربی استفاده کنیم، اما این نکته را باید مدنظر داشت که وقتی مدل کشورهای توسعهای شرق آسیا الگو قرار میگیرد، این مدل چیزی جز مدل سرمایهدارانه نیست. سرمایهداری سه الگو دارد که یک مدل آن آمریکایی، مدل دیگر ژاپنی و مدل سوم الگوی اروپایی است.
کشورهای آسیای جنوب شرقی سعی کردند الگوی سرمایهداری ژاپن را اتخاذ کنند که در این الگو، دست دولت برای مداخله در اقتصاد خیلی بسته نیست؛ در حالی که در الگوی سرمایهداری مدل آمریکا که شاید به نوعی افراطیترین نوع نگرش سرمایهداری در آن حاکم است، سود حرف اصلی را میزند؛ در این مدل دولت و به خصوص وقتی جمهوریخواهان و ترامپ بر سر کار بود، دولت مطلقاً حق مداخله در اقتصاد را نداشت و در حد کمی میتوانست به نفع طبقات فقیر مداخله کند. در مدل الگوی سرمایهداری اروپایی به ویژه کشورهایی که سوسیال دموکرات هستند، دولت این امکان را به سرمایهداری میدهد که به سمت جلو حرکت کند، اما در عین حال که نگرشهای سوسیالیستی دارد یک نوع بازگشت به سمت طبقات محروم هم دارد و دولت به آنها کمک میکند تا آنها بتوانند روی پای خود بایستند و به سمت جلو حرکت کنند. کشور مالزی، الگوی سرمایهداری ژاپنی را اتخاذ کرد؛ الگوهای مارکسیستی از بین رفته و دیگر جواب نمیدهد و الآن الگوهای توسعهای مانند چین وجود دارد که سوسیالیسم با طعم یا مشخصات چینی خوانده میشود که در این سوسیالیسم، حکومتها اقتدارگرا هستند و اقتصاد، آزاد است. مالزی بیشتر یک الگوی توسعه مبتنی بر سرمایهداری مدل ژاپن است. اگر قرار باشد که ایران الگویی را جهت پیشرفت اتخاذ کند، میتواند مستقیم از ژاپن پیشرفته اتخاذ کند، چراکه مالزی، سنگاپور و اندونزی در قیاس با ما پیشرفته هستند و در قیاس با دیگران خیلی پیشرفته نیستند.