امر اجتماعی «The Social» مفهومی مهم و گویا در دانش جامعهشناسی است که هرچند برخی آن را در مقابل امر سیاسی «The political»ـ که به دولت اشاره داردـ با مفهوم جامعه یکسان میدانند و به این ترتیب از بار معنایی آن میکاهند، اما به نظر میرسد استفاده از همان مفهوم امر اجتماعی، چشمانداز مهمی را در تحلیل نسبت مسائل جامعه با دولت ارائه میکند. امر اجتماعی در یک تعریف ساده عبارت است از آن نقاط و امکانهایی که روح اجتماع که همانا همکاری و ارتباط است، در آن موقعیّتها مجتمع شده و سبب تولید یک نیروی اجتماعی میشود. امر اجتماعی حرکتی در بستر جامعه و مبتنی بر اراده اجتماعی مردم است، اما شکلگیری آن بیارتباط با امر سیاسی نیست و دستکم فضا و موقعیّتی که دولتها بر جوامع حاکم میکنند، در شکلگیری نوع امر اجتماعی و اهداف و جهات مورد نظر آن تأثیرگذار است.
وجود امر اجتماعی در یک جامعه که برخاسته از پیوندها و روابط طبیعی در یک اجتماع بشری است، به این معناست که جامعه انرژی و نیرویی درونزا دارد که سبب شکلگیری نظامات اجتماعی و حرکت و پویایی آن جامعه میشود و این حرکت بهطور طبیعی در تعامل یا تقابل با امر سیاسی قرار میگیرد. بنابراین امر اجتماعی قابل نادیده گرفتن نیست. دولتمردان در هر جامعهای باید ضمن به رسمیّت شناختن امر اجتماعی، رابطه مطلوبی با آن در پیش گیرند. منظور از رابطه مطلوب، لحاظ کردن مطالبات و خواستههای برخاسته از امورات جامعه در سیاستگذاریهاست. در عین حال بدیهی است که هر دولتی (نظام سیاسی) ارزشهای خاصّ خود را دارد و به طور طبیعی به انتشار و نهادینهسازی ارزشهای خود در جامعه میپردازد و خواستههای جامعه را هدایت و مدیریت میکند. این وضعیّت تعاملی و تقابلی میان امر اجتماعی با امر سیاسی در هر جامعهای موضوعی طبیعی است، اما مسئله مهم این است که بدانیم این وضعیّت چه زمانی بحرانی میشود؟
به نظر میرسد این موضوع زمانی به سوی بحران نزدیک میشود که دولتمردان جوهره شکلگیری امر اجتماع را هدف قرار دهند و باید گفت در رابطه با جامعه کنونی ایران برخی از اقدامات دولت را میتوان نشانهای علیه امر اجتماع تلقی کرد.
نشانههای نشانهرویِ امر اجتماعی
فراوانی مشکلات متعدد اقتصادی در جامعه امروز ایران، موضوعی روشن و غمانگیز است، اما مهمتر از اینها آثار و تبعات روحی این مشکلات است که به صورتی خزنده بخشهایی از جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده و سبب افزایش آسیبهای اجتماعی شده است. چنین وضعیّتی گویای نشانهرویِ امر اجتماعی است و در این وضعیّت آنچه بیش از همه مؤثر است، تحولات بازارهای پولی، سرمایهای و ارزی است. طی یک سال گذشته بخشهای مهمی از این بازارها، همچون بازار بورس، ارز، طلا و سکّه با نوسانات بسیار زیادی مواجه شده که حاصل آن ضرر قابل توجه بخش زیادی از مردم است.
از منظر موضوع این یادداشت، نکته مهم در این است که بازارهای مذکورـ درست یا غلطـ به کانون اجتماع و انباشت امید و انگیزه بخشهای زیادی از مردم ایران تبدیل شدهاند و انرژی حاصل از اجتماعِ شمار زیادی از مردم، یعنی آن انرژی و نیرویی که جوهر امر اجتماعی است، حول چنین بازارهایی شکل گرفته است؛ بازارهایی که در مرحله اول تولیدی نبوده و میتوانند مبتنی بر سرمایههای کاغذی و بدون پشتوانه باشند و البته این مشکلی است که بازار بورس ایران را اکنون درگیر خود کرده است.
به این ترتیب امر اجتماعی در جامعه امروز ایران در فضایی غیر اصیل شکل گرفته است؛ فضایی که ریشهها و بنیانهای معتبری ندارد و نتیجه آن افزایش سرگردانی، بیقراری و رفتارهای غیرمدنی در جامعه ایران خواهد بود، به ویژه اینکه مروری بر پیامهای مردم ذیل اخبار مربوط به بورس، نشانههای پُر رنگی از احساس فریبخوردگی آنان از سوی سیاستهای دولت در زمینه بورس را نشان میدهد.
علاوه بر این، بازارهای مذکور اگر از ظرفیتهای معتبری هم برخوردار باشند، باز هم برای اینکه به مرحله تولید وارد شوند، نیازمند دخالت امر سیاسی هستند و در چنین شرایطی است که امر اجتماعی وابسته به امر سیاسی میشود و این وضعیّتی است که اکنون در جامعه ایران جریان دارد. به این ترتیب امر اجتماعی در جامعه ایران از سوی خطر بزرگی همچون سرگردانی، احساس فریبخوردگی و به تبع آن بیقراری تهدید میشود.
در جوامع شبکهای امروز افراد جامعه درون فضاها و وضعیّتهایی در هم تنیده و مرتبط با یکدیگر زندگی میکنند و هویت آنها در چنین محیطی شکل میگیرد، هرچند زنده بودن ارزشهای دینی در جامعه ایران بخشهایی از هویت فرد ایرانی را تأمین و پشتیبانی میکند، اما در مجموع وضعیّت و روابط شبکهای حاکم بر جامعه از قدرت زیادی برای شکل دادن به هویت افراد برخوردار است و این «وضعیتمندی» و «روابط شبکهای» امروز، هویت را در معرض سیالیت مدام قرار میدهد و به این ترتیب امر اجتماعی از جانب این موضوع نیز تهدید شده و وجهی ژلهای و سیال به خود میگیرد و نتیجه آن افزایش همان بیقراری و سرگردانی خواهد بود.
پیامدهای سیاسی این وضعیت
گسترش سرگردانی و بیقراری در یک جامعه جوهر همکاریهای اجتماعی و به عبارتی جوهر امر اجتماعی راـ که همانا امید و اعتماد به نفس استـ تهدید میکند. بدیهی است که سیاستمداری و حکمرانی در چنین بستری و بر چنین محیطی با مشکلات خاصی همراه خواهد بود. مهمترین مشکل ضرورت ورود دائمی سیاستمداران به تأمین نیازهای روزمرّه جامعه خواهد بود. در چنین جامعهای درونزایی و خودجوشی تضعیف میشود و جامعه همواره نیازمند انرژی گرفتن از سوی سیاستمداران است.
بنابراین مهمتر از مشکلات اقتصادی موجود در جامعه ایران، گره خوردن امر اجتماعی به نقاط اقتصادی ناپایدار و غیر اصیل است و بدتر از آن سیاستهای سیّال دولت نسبت به این عرصهها و نقاط اقتصادی است. این وضعیّت طی سالهای اخیر شکل گرفته و اکنون تنها با سیاستهای پایدار و بلندمدت میتوان به اصلاح وضع موجود اقدام کرد و ثبات و پایداری در سیاستهاـ که بیشتر در اینجا سیاستهای ناظر به بازارهای پولی، مالی و ارزی مد نظر استـ، مهمتر از جهتگیری و اهداف آنهاست. جامعه امروز ایران بیش از همه نیازمند ثبات و پایداری است و سرگردانی و بیقراری مستتر در جامعه با فروکش کردن رکود حاصل از بیماری کرونا میتواند عرصه سیاسی کشور را با ناآرامیهای خطرناکی درگیر کند.